نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید                                        

راز و رمز حروف مقطعه در قرآن

  

 

این حروف در لغت عرب 29حرف است در 29 سوره  با حساب مخصوصی آورده شده،

این حساب را قاضی بیضاوی در اول تفسیر خود چنین بررسی نموده :

 « حروف مجهـوره است و مهـمـوسه ، شـدیـده است و رخوه ، مطبقه است و منـفـتـحــه.

از مجموع حروف28گانه ( بنا بر اینکه الف حرف مستقلی نباشد) نصف آن که 14 است

در اوائـل29 سـوره آورده شـده  و این 14 حرف از نصف هـر نوعی از انواع ششگانه شکیل یافته .

محقـق طنطـــاوی گوید:

عدد 28 و نصف آن در نظام کامل موجودات هم مشهود است:

استخوان های مفاصل هـر دست، مهره های بالا و پائین پشت حیوانات تام الخلقه، شهپرهای بال پرندگان، منازل شمالی و جنوبی ماهتاب.

در لغت عرب 14حرف هنگام تلفظ با برخورد به (لام) تعریف ادغـام  میشود،

14حرف ادغام نمیشود ،  14 حرف  درکتابت نقطه گذاری میشود، 14حرف بی نقطه است، و حـرف (ی) به تنهائی بی نقطه ودر وسط نقطه دار است.

در آغاز سوره هائی از قرآن نیز 14حرف آورده شده ، 14حرف مسکوت مانده،

این تطابق قــرآن با وضع لغت و خلقت نشانه آن است که همه آیات خـداونــد است ،

که به صـورت های گوناگون تجـلی نموده، و با حساب و اعداد مخصوصی صورت پذیرفته است،

خصوصیت عدد 28 در میان اعداد این است که در میان اعشاری مانند 6 در آحاد و 496 درمئات بی مانند است،

با این بیان که اجزاء هر عددی یا کمتر یا بیشتر از آن عدد است ، جز این چند عـدد ،

مثلاً 28 نصفش 14ربعش 7 مخرج نصف 2 مخرج ربع 4 مخرج 28  عــدد 1، مجمــوع هـمــــان عــدد 28 است. »

این بود آراء و نظرهای معروف مستند به روایات در باره مقصود یا تأویل حروف افتتاحیه،

یا این تأویلات و نظائر آن درست و مطابـق واقـــع است؟  الله اعـلــم.   

آنچه به یقین میتوان گفت همین است که این حـروف برای مقصود و غـرضی آورده شده و بی مقصود و مهمل نیست،

پس از این مطلب گوئیم :

شاید آن مقصود به صورت رمزی میان خـدا  و پیغمبر(ص) درآمده و افرادی هم از خاندان وحی که راسخون در علم و در تأویل متشابهاتند آن را می دانند،

و بهـره اهل نظر همین اندازه است که استعداد تفکر و تحقیقشان بیدار گردد و ذهنشان بکار افـتـد  تا شایـد به کمک راسخـون به تأویل و معانی واقعی آن برسند،

چنانکه از ترکیبات طبیعی و شیمیائی بعضی تنها مقدار و نسبت عناصر هـر مرکب و خواص و آثار آن را میدانند ، گروهی هم به رمــــــــز و کلید آن آگاهند.

خاطره دیگری در ذهن رفت و آمد می کند که برای تکمیل این بحث ذکر آن بی تناسب نیست؛

 شاید حروف افتتاحیه سوره ها به مجهول و مقصود از آن لامقصود باشد ؛

با دو مقدمه کوتاه این احتمال تأیید میشود :

اول آن که : ادراکات حسی و عـقـلـی انسان محدود است چنانکه امواج صوتی و دیدنی ها و بوئیدنی ها را آدمی درحـد و مقـدار معینی درک می نماید با آنکه امواج و بـوها و صوت های موجود ریز و درشت و کیفیت و کمیت این ها جهان را پرکرده و ارتباط انسان با جهان جز بوسیله حواس متناسب و درک کننده آنها نیست،

اگر حواس ما بیشتر از این مقدار درک نماید مثلاً همه صداهای دور و نزدیک را بشنود، و دیدنی های ریز مانند میکرب ها و درشت مانند کرات دور را بنگرد، و همه بوها به شامه برسد ، یا حواس دیگری داشتیم که محسوسات دیگر را هم درک میکردیم سامان زندگی و تحمـل و ادامه آن ممکــن نبود

هستی این عالم ای جان غفلت است

هـوشیاری این جهـــــان را آفـت است

پس آنچه از امواج و اشعه و صوت ها که حواس ما میتواند درک کند و آنچه از حقایق وجود که از طریق آثار و صفات و برهان و عـلـت عقل ما پی میبرد گرچه از جهتی نا محدود است از جهاتی محدود است و وراء آن نه قابل درک است برای ما، و نه مرتبط به زندگی حسی و عقلی و بقـاء و کمال ما میباشد.

دوم آن که : عوالـم غـیـر متناهی ظهور اراده خـداونــد و آیات او است، قرآن همان اراده و آیات خـداونــد است که به صورت لفظ و عـبـارت درآمده و تا حـدّ عـقـل محدود و حس شنوائی و بینائی و فـراخـور زندگی و کمــالات عـلـمــی و عـمـلــی ما نـازل شــده؛ آن قـــرآنی که اگــر بر کوه فرود آید آن را می لـرزانـد و متـلاشی میسـازد.

«لوانزلنا هذالقرآن علی جبل لرایته خاشعـاً متصدعاً من خشیة الله»

نباید به صـورت صــوت و کلـمـــات باشـــد!!

با توجه به این دو مقدمه کوتاه ( که بجــای خود باید مشروح تر بیان شود ) تأیید می شود که این حروف ، اشاره به مجهول و مقصود از آن لامقصود میباشد ، یا بعبارت دیگر حد فاصل است میان ماوراء محسوس و معقول ، و آنچه برای ما قابل درک و فهمیدنی و بکار بستنی است، همچنانکه در اصطلاحات علمی گویند: ماوراء حس، ماوراء عقل، مجهول، ایکس، ایگرگ، و در محاورات عـرفی گویند : « کاری به حرف هایی دیگـر نداریم ، بعــد از دیگـر حـرف هـا ، عـرب گوید: بعد اللتیا والتی»،

این بیان با آن نظری که این حروف را رمز میان خـــدا و رسولش یا اشاره به صفات عـلـیـــا میداند درست درمی آید، زیرا مجهـولات، عـقـول متعارف، و معـلـومات حس و عقل بالاتری است که مؤید به وحی باشد ، و تجـلــی کامل صفــات و آثار آن وراء عـقــول عـادی بشــری است.

تا اینجا آنچه گفته شد راجع به همه حروف و بحث کلی بود اما راجع به یک یک حروف که در اوائل سوره های معین است، بحث دیگری است که کمتر بررسی شده ، شاید درهائی بروی جـوینــدگان پس از این باز شود.]

(برداشت از تفسیر ارزشمند پرتوی ازقــرآن ، نوشته ی مرحوم آیة الله طالقانی ج 1 چاپ سوم ص 45-50 )



موضوع :