نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید (665 ) 

ســوره 5 : انعـــام ( مکّی ـ 165 آیه دارد ـ جزء هفتم ـ صفحه 128 )  

  

  ( قسمــت سیــزدهـــــم )

  

لـــوح محفــوظ 

  

  

   ( جزء هفتــم صفحه 132 ـ آیه 36 ) 

 

 

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم

إِنَّمَا یَسْتَجِیبُ الَّذِینَ یَسْمَعُونَ وَالْمَوْتَى یَبْعَثُهُمُ اللّهُ ثُمَّ إِلَیْهِ یُرْجَعُونَ

 

تفسیر لفظی :

 

تنها کسانى [دعوت تو را] اجابت مى‏ کنند که گوش شنوا دارند و [اما] مردگان را خداوند [در قیامت] بر خواهد انگیخت ‏سپس به سوى او بازگردانیده مى‏ شوند

 

تفسیر ادبی و عرفانی :

  

اهل ولاء ، زندگانند ، که اهل خطاب و جوابند ،

و زندگان ، به حقیقت سه گروه اند :

ترس داران ؛  از بیـــم بطش (1) و مکــــرِ حــــقّ ،

امید داران ؛ که پیوسته دل در فضل و لطف حق بسته اند ،

دوست داران ؛ که زندگی به مهر کنند ، و تا وقتی دلشان با حق می گراید از خلق می گریزند ،

و شرط عمده ی این سه حالت داشتن علــــــــم و معــــرفت است ،

زیرا ترس بی دانش ، ترس بیگانگان است ،

و امید بی دانش ، آرزوی امیدواران است ،

و دوستی بی دانش و معرفت ، دوستیِ بی بند و باران و اِباحتیان (2) است ،

و جمله ی این سه نوع زندگانی بنـا بر توفیــــق یا خــــذلان است ،

و این دو نتیجه ، حکم ازل  و نبشته ی در لوح محفوظ است ،

که فرمود : ما در هیچ چیز افــــراط و تفــریط نکردیم ،

و در لوح محفوظ  همه چیز نبشتیم ، و همه کار پرداختیم ،

و هرکس را آنچه شایسته و سزاوار بود دادیم .

 

حضرت محمّــــد (ص) فرمودند :

ای امّت من ؛ کار کنید ، عمل کنید ، و بدانید که هرکس برای کاری آفریده شده ،

آن که اهل سعادت است به سوی کارهای سعــــادت بخش ،

و آن که اهلشقاوت است به طرف کارهای شقاوت زاد و نکبت بار می رود .

شگفت کاری و طرفه حالی است این !

که عاشقــــان در تکاپـــوی رسیدن به کــــوی او خستگی ناپذیرند ،

و هزار شادی به بقــــــای آن جوانمردان باد که جز از روی معـشـــوق نسازند !

و جز با دوست ، مُهـــره ی مِهـــــــر  نبازنـــد!

 

این جهان و آن جهـان با هرچه هست 

          

عاشقان را روی معشــوق است بس

 

گـر نبـاشـد قـبـلـــه ی عـــالـم مـــــرا  

           

قبله ی من کوی معشوق است وبس

 

الهــــی ؛

  

ای خـــــــدائی که در ذات یکـتـــــــــائی،

در قـدرت بی نظـیـــــر ،

و در صفت بی همتــــــایی ،

نـه تــــــــــو را به کـــس حــاجــت ،

و نـــه کــــس را بــر تــــــــــــــو حجـــت است !

سپاس تــــو را ، که نه از ما دوری ! و نه نـــزد مـــا پیـــدائی !

----------------------------------------------

(1) بطش : حمله کردن ، سخت گرفتن ، تندی

(2) اباحت : مباح کردن ، روا دانستن ، مشترک دانستن اموال و املاک ( مزدکیان و باطنیه را اباحی یا اباحیه گفته اند ) [ و در این زمان مرامی شبیه کمونیسم ]  


 



موضوع :