نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 640 )
ســوره 5 : مـــائـده ( مدنی ـ 120 آیه دارد ـ جزء ششم ـ صفحه 106)
( قسمــت شانزدهـــم )
اکمـال رسالــت
( جزء ششــم صفحه 119 ـ آیه 67 )
بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم
یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ
وَاللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ
تفسیر لفظی :
اى پیامبر آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده ابلاغ کن
و اگر نکنى پیامش را نرسانده اى و خدا تو را از [گزند] مردم نگاه مى دارد
آرى خدا گروه کافران را هدایت نمى کند
تفسیر ادبی و عرفانی :
این آیت در حالی بر قلب نازنین پیامبر(ص) نازل شد که از حجة الوداع باز می گشت ، سواره بود و در فکـر امت بعـد از وفات خود ، در آن موقع جبـرئیل با چهره روحانی فـرود آمدی نه به صورت بشــر ، و این آیه را به وی ابـلاغ کرد:
ای فـرستاده خـــدا ؛
آنچه ازسوی خـداونــد به تو نازل شد (انتصاب حضرت عـلـی (ع) به مقام ولایت و جانشینی خود به مردم ابلاغ کن ، که اگر چنین نکـنـی ، همچنان است که هیچ از پیام های وی نرسانده باشی ، و خداوند تو را از (بدی و آزار) مردم نگاه میدارد و خــداونــد کافـــران را هــدایت نمی کند.
(این پیام اهمیت ولایت امیرالمؤمنین (ع) را بیان میدارد)
این نـدای خـداونـــد که بنام رسالــت است شــریف تـــر است از دیگـــر نـداها است ، چون درجه رسالت بالاتر از درجه نبــوت است، زیرا هـر رسـولی نبی هـم هـسـت ، لکن هـر نبی ای رســول نباشد!
این نـدا میگوید :
ای محمّـد ؛ آنچه را بتو ابلاغ کردیم به خلق برسان و هیچ وا مگـیـــر ، لیکن حقیقت رسالت و اســـرار محبــــت نه بر اندازه طاقت ایشان است که آن مشرب خاص تو است ، ما آنچه باید به دل تو رسانیم خود رسانیم،
این بود که در آن موقع جبرئیل با چهره روحانی فـرود آمدی نه به صورت بشر ، که همی به دل پیوستی و راز و ناز با دل او بگفتی ! چنان که فرمود :
روح الامین به قلب محمّد (ص) نازل شد ، تو گوئی آن حضرت در آن حالات ، همه دل بودی ، و آن دل همه سر بودی ، و آن سر همه وحی بودی ، و کس را بر آن اطلاع نبودی ، و چنان که بود خداوند او را به کس ننمود .
ای ماه برآمدی و تابان گشتی
گرد فلک خویش خرامان گشتی
چون دانستی برابر جان گشتی
ناگاه فرو شدی و پنهان گشتی
این آیت صراحتــاً تکمیل امر رسالت و اکمال دین را به معرفی علی ابن ابیطالب علیه السلام بعنوان جانشین و ولی امر مسلمین دانسته است ، و پیامبر (ص) که از ابلاغ این امر به دلایلی از جمله نپذیرفتن عده ای و ایجاد اختلاف بین مسلمانان نگران بودند در انجام آن تأخیر می انداختند تا این که پس از سه مرتبه هبوط و صعود جبرئیل ، فرمان را به مسلمانان ابلاغ فرمودند .
امروزه برخی از مدعیان روشنفکریِ دینی موضوع مهم ولایت و امامت امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب صلوات الله و سلامه علیه را در حدّ مسأله ای تاریخی می دانند، و بحث وگفتگو در باره آن را سبب اختلاف بین مسلمانان قلمداد میکنند! و همواره روی سخن آنان با شیعه است که از مواضع اصولی و برحق خود دست بردارند و به جمع سایر فِرَق بپیوندند! و صراحتاً از فرقه های دیگر جانبداری می نمایند!
این گونه افراد معمولاً کسانی هستند که پیامبری پیامبر(ص) را در ارتباط با جهان غیب و عالم اعلی نمی دانند! و تمامی مسائل مذهب را با عینک مادی دیده و توجیه مادی و زمینی می نمایند! و اصلاً به جنبه های غیبی و ماوراء مادی مسئله اعتقادی ندارند! و از این جهت است که هرگز چنین فکر نمی کنند که اگر براستی خیرخواه اسلام و مسلمین هستند با پذیرش حقیقت ، بر محور حــق چرخیده وحدت را بر اساس اعتراف به حق ایجاد کنند، زیرا توجه به معنی و جایگاه امامت ، که در آیات متعددی از قرآن مجید به آن تأکید شده است ، نشانگر اعتقادی بودن این اصل است .
امامت مقامی است که لازمه آن عصمت بوده و نصب آن فقط بوسیله خداوند تحقق می پذیرد. و در حدیث مشهور ثقلین ، امام به ضمیمه قرآن جانشین پیامبر(ص) معرفی شده است :
« اِنِّی مُخَلِّفٌ فِیکُمُ الثَقَلَینِ کِتابَ اللهِ وَ عِترَتی اَهلِ بَیتِی اُنظُرُوا کَیفَ تَخلِفُونِی فِیهِما»
از این روی امام ، نایب و جانشین پیامبر(ص) در تمامی ابعاد و شؤن می باشد به جز یک شأن (نبوت تشریعی) که پیامبر(ص) مکرر فرموده اند :
« یا علی اَنتَ مِنِّی بِمَنزِلَةِ هارُونَ مِن مُوسی اِلاّ اَنَّهُ لا نَبِیَّ بَعدِی »
و نیز در طول 23 سال پیامبری خود بارها مقامات امام علی (ع) را به مسلمانان گوشزد فرموده زمینه جانشینی ایشان را فراهم نموده اند، و فضایل و مناقب و شؤن مهم امام(ع) را همچون ولایت در تکوین ، ابلاغ متن دین ، تبیین و تفسیر قرآن و احکام آن ، زمامداری و حکومت جامعه ، علم غیب ، عصمت و شجاعت ، و.... را تذکر داده اند.»
موضوع :