نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید (610 )
ســوره 4 : نســـاء ( مدنی ـ 176 آیه دارد ـ جزء چهارم ـ صفحه 77)
[ منبع و مأخذ : کشف الاسرار و عدة الابرار خواجه عبدالله انصاری (کلیک) ، متوفی قرن پنجم هجری ]
( قسمت سی و دوم )
آداب صحبـت و معاشـرت
( جزء پنجــم صفحه 91)
بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم
86 ـ وَ إِذَا حُیِّیْتُم بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّواْ بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا
إِنَّ اللّهَ کَانَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ حَسِیبًا
تفسیر لفظی :
هرکس شما را نوازد ( درود فرستد ) شما او را به بهترین نواخت بنوازید ، یا با آن نواخت او را
هم چنان باز دهید که خداوند بر هر چیزی نگهبان و هر کاری را بسنده است .
توضیــــح : قبلا نیز بارها اتفاق افتاده که به همین ترتیبی که به آیات شریفه می پردازیم آیه ی مورد بحث آن روز دقیقاً با مناسبت همان روز ارتباط و تناسب داشته است ، امروز نیز یکی از آن روزهاست ، بدین معنی که در پی مسائل پیش آمده در ارتباط با عدم گزینش یادداشتهای این وبلاگ در مجله پارسی نامه ، تصمیم داشتم مدتی اجرای طرح را متوقف نمایم ، ولی امروز صبح بطور ناگهانی تصمیم بر این گرفتم که کار را ادامه دهم ، همین که مصحف شریف را باز کردم و تفسیر آیه ای که در نوبت بررسی بود را دیدم تعجب کردم ، چرا که با حال و روز این وب مناسبت جالبی داشت ، بنا بر مفاد این تفسیر مبارک ، یادداشت قبلی که در مورد سخنی با دبیران بود را اصلاح و برخی از جملات آن را حذف نمودم ...
تفسیر ادبی و عرفانی :
خداوند در این آیت ،
بندگان را به آداب عشرت و صحبت تعلیم می دهد ،
که هرکه آراسته ی ادب نباشد شایسته ی صحبت نَبُوَد ،
و آداب صحبت بر سه گونه است :
یکی صحبت با حق است به ادبِ موافقت ،
دوم صحبت با خلق است به ادبِ مناصحت ،
سوم صحبت با نفس است به ادبِ مخالفت ،
و هرکس که پرورده ی این ادب نیست ،
وی را با راه حق هیچ کار نیست !
و در درگاه پروردگار او را قدر و شأنی نیست !
و خداوند اول مصطفی (ص) را به آداب آراسته کرد ،
لاجرم در معراج آن مقام یافت
و با خلق خدا آداب صحبت نگه داشت تا در حق او فرمود :
ای محمّد ؛ تو دارای خوی بزرگ و نیکو هستی ،
و اصول آداب صحبت در معاملت با حق آن است که ؛
در هر کاری علم به کار داری و شریعت را بزرگ داری ،
و از آرزوها پرهیز کنی ،
و از جای تهمت و گمان برخیزی ،
و در پرستش خداوند از وسوسه و کاهلی دور باشی ،
و خدا را به غفلت نام نبری ، و دین را به بازی نداری ،
و در گفتار و رفتار و کردار و دیدار ، وَرَع و خلوص کار فرمائی ،
و هرگز از خود راضی نباشی ،
و در هر حال ، توبه بر خود واجب دانی .
خداوندا ؛
یک دل پر درد دارم و یک جان پر زجر ،
خداوندا ؛
این بیچاره را چه تدبیر ؟
بار خدایا ؛
درماندم ، نه از تو ، بلکه درماندم در تو !
اگر هیچ غایب باشم ، گویی : کجآئی ؟
چون به درگاه آیم ، در را نگشائی !
پروردگارا ؛
چون نومیدی در ظاهر اسلام حرمان است ،
و امید در عین حقیقت بی شک نقصان !
میان این و آن رهی را با تو چه درمان است ؟
و چون شکیبائی در شریعت از پسندیدگی نشان است ،
و ناشکیبائی در حقیقت عین فرمان است ،
میان این و آن را با تو چه برهان است ؟
خداوندا ؛
هرکس را آتش در دل است و این بیچاره را آتش در جان !
از آن است که هرکس را سر و سامانی است ،
و این درویش را نه سر است و نه سامان !
امّا اصول صحبت با خلق آن است که ؛
هیچ گاه نصیحت کردن و شفقت نمودن از هیچ مسلمانی باز نگیری ،
و خود را از همه کس کمتر دانی ،
و حق همه کس را فرا پیش خویش داری ،
و انصاف همه را از خود بخواهی ،
و به طریق ایثار و مواسات و حُسن خُلق با خلق رفتار کنی ،
و از خلاف و معارضه ی برادران ،
و دروغگو گفتن ایشان پرهیز کنی ،
و به امر و نهی صریح از ایشان در نخواهی ،
و ایشان را سخن درشت و پاسخ ناهنجار نگویی !
کسی از ذوالنون مصری پرسید :
با که صحبت و معاشرت کنم ؟
گفت با کسی صحبت کن که مِلک ندارد ،
یعنی آن چه دارد به خود ندارد ، و مال خویش نداند ،
که هرجا خصومتی افتاده ، از آن جا افتاده که ؛
تو و من ی در میان است !
و چون تو من ی از میان برخیزد ؛
هیچ خصومت و دشمنی و جنگ نماند ،
و هیچ حالی از احوال تو بر منکر نگردد ،
و داند که نه معصومی تا عیب به تو راه نیابد ،
و در دوستی ، انکار حال دوست خود محال است ،
و دوستی آن جاست که انکار در میان نیست .
این ما و من ی جمله ز عقل است و عقال است
در محفل مستــان نه من ی هست و نه مائی
امام خمینی (ره)
حُسن یوسـف کف موسی دم عـیسـی داری
آنچه خوبــــان همه دارند تـــو یکجـا داری
جانـــــــان من !
قائـم آل محمّـــــد (ص)
هـر جمعـــه را به این امیـــد آغاز می کنیم
که شـایـد تـــــو در این جمعـــــه بیــــایی
و کام تشنــگان عـدالـت را سیـــراب نمـــایی
برای تعجیل در فرج مبارکتان دعا می کنیم
برای سلامتی و خشنودی امام و مقتدا و مولایمان
دو رکعت نماز مخصوص و یکصد صلوات
موضوع :