نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید (599 )
ســوره 4 : نســـاء ( مدنی ـ 176 آیه دارد ـ جزء چهارم ـ صفحه 77)
( قسمت بیست و یکـــم )
سعـادت اَزَلــی
( جزء پنجــم صفحه 86)
بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم
48 ـ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ یُزَکُّونَ أَنفُسَهُمْ بَلِ اللّهُ یُزَکِّی
مَن یَشَاءُ وَلاَ یُظْلَمُونَ فَتِیلًا
تفسیر لفظی :
نبینی که کسانی خود را پاک و بی عیب می نمایانند ؟در صورتی که خداست
که هرکس را که بخواهد پاک و بی عیب می نماید و ذرّه ای ستم بر کسی وارد نمی شود .
تفسیر ادبی و عرفانی :
در برابر این قــــــوم یهـــود ،
که خود را قوم بهتـــر و نـــــژاد برتر دانند !
قومی از بندگان خدا هستند ،
که خود را نستایند ،
و تزکیت مردم را نپسندند !
و در عمل خویش ننگرند !
و روش خود را وزنی ننهند !
و از هر پَستی خود را پست تر دانند !
پرسید مرا دوست که آن قوم که بودند ؟
کز خلق جهـان گـوی حقیقت بربودند !
گفتم چه نشان پرسی زان قوم که ایشان
خود را به خود از روی نمودن ننمودند !
نوشته اند : امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام
مردی را دید سر در پیش افکنده ،
یعنی : پارســـایم !
او را گفت : ای جوانمــرد ؛
این پیچ که در گردن داری ، در دل دار !
که خــــدای در دل می نگرد ،
پس بدان که در روز رستاخیز ،
ریا کاران را گویند :
نه شما آنید که متاع دنیا به شما ارزانتر فروختند ؟
نه آنید که مردمان بر درِ سرای شما ایستادند ؟
نه آنید که ابتدا به شما سلام کردند ؟
این ها جزاء اعمال شما بود که بشما رسانیدیم ،
و امروز دیگر شما را حقی نمانده است .
سفیان ثوری را گویند :
روزی در خانه وی هیچ خوراکی نبود !
آخر روز ، مردی دو بسته پول نزد وی آورد و گفت :
دانی که پدرم تو را دوست بود ،
و در معیشت متورّع ،
دَینِ مبرائی است که از وی باز مانده ،
و چنان دانم که حلال است ،
و در آن هیچ شبهتی نـــه !
چه باشد اگر قبول کنی و مرا بدان شاد گردانی ؟
عارف گفت :
خداوند تو را به این همت نیکو ثـــــواب دهد ،
اما من قبـــــــول نکنـــــــــم ،
که آن دوستیِ من با پدرت برای خـــــــدا بود ،
و روا نباشد که در برابر آن عوضی ستانم !
این است درجه متورعان ، و طریق پارسایان ،
و برتر از آن درجه ی عارفان است ،
و شرک کوچکتر در حق آنان این است ،
که پس از اخلاص در طاعت ، و صدق در عمل ،
اگر چشمشان در آن عمل خالص آید ؛
یا طلب ثواب آن به خاطرشان فراز آید ؛
یا رستگاری خویش را در آن عمل بینند ؛
همه آن ها را در راه دین خویش شرک شمارند ،
و از آن تــــوبـــــــــه کنند .
آری ؛
بر درگاه حکیـــــــــــم ،
هرقدر خود را ذلیـــل تر داری عــزیــــز تر شوی ،
آن ذلّ تو از دوست ، نه نومیدی است ،
که آن گواه راستی و درستی است .
الاهی ؛
فریاد از این خواری خود ،
که کسی را ندیدم به زاری خود ،
الهی ؛
از حسرت چندان اشک باریدم ،
که به آب چشم خویش ،
تخم درد بکاریدم !
به امید این که سعادت ازلی دریابــــم !
این همه درد پسندیدم ،
ور دیده ی من به یک بار بر تو آید ،
در آن دیده ، خود را نادیدم !
همه مشکلات مــــــا
ناشی از غیبت طولانی مولایمان
محبوب دلهـا و منجی انسانهـا
حضرت حجـة ابن الحسن العـسکـری المهــــدی(عج) است
پس برای تعجیل در فرج مبارکشان زیاد دعا کنیم
موضوع :