نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید (422 )                                             فایل صوتی (کلیک کنید)

 

ســوره 2 : بقـــره  ( مدنی ) 

  ( 286 آیه دارد ـ جزء اول ـ صفحه 1 )

( قسمت سـی و دوم ) 

سُـرور وصلـت

 

( جزء اول صفحه 17 )

بســـم الله الـرحمــن الــرحیــم

112 ـ بَلَى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ

فَلَهُ أَجْرُهُ عِندَ رَبِّهِ وَ لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاَ هُمْ یَحْزَنُونَ

 

آرى هر کس روی خود را فرا راه خدا دهد و فرمان او را رام باشد و نیکوکاری کند دستمزد او نزد خداوند است

که وارد بهشت شود در حالی که نه بیمی دارند و نه اندوهگین شوند .

 

این آیت اشارت است به این که :

کار ، کار مخلصـــان است ،

و دولت ، دولت صادقــــان ،

و سیرت ، سیـــــرت پاکان ،

امروز بر بساط خدمت با نــــور معـــــرفت ،

فــردا بر بساط صحبـــت با ســــرور وصـلــت ،

می گویــــــــد :

پاکشان کردیم ،

و از بوته امتحان خالص بیرون آوردیم ،

که به حضرت پاک جز عمل پاک

و گفتار پاک نشاید ،

و جز آن به کار نیاید ،

اخلاص تو آن گاه خالص باشد

که از دیده تو پاک باشد ،

و بدانی که آن اخلاص نه در دست توست ،

و نه به نیروی توست ،

بلکه رازی است خدائی و نهادی است الاهی ،

کس را بر آن آگاهی نه ،

و دیگری را در آن راه نیست ،

که خـــــداونـــــد خود فرمود :

بنده ای برگزینم و به دوستی خود بپسندم ،

و ودیعت خود در سویدای دلش قرار دهم ،

که نه شیطان بدان راه یابد ،

و نه هوای نفس آن را تباه کند !

کسی که این ودیعت نزد وی نهادند ،

نشان آن است که مدح و ذم کسان ،

پیش او به یک نرخ باشد ،

و آفرین و نفرین آن ها را یک رنگ بیند ،

نه از آن شاد شود و نه از این غمگین !

 

رو که در بند صفـاتی ، عاشق خویشی هنوز


گر بر تو عز منبر ، خوش تر است از ذل دار !

 

این چند کس را مُخلَص (به فتح لام) خوانند

که او را بدایت کار است

وقتی مخلِص (به کسر لام) باشد

که نهایت کار است

و موسی را در قــــرآن مخلَص (به فتح لام) خوانند !

ولی محمّـــد(ص) مخلِص (به کسر لام) بود،

زیرا خالص شده آن درگاه است

که به خلقت نبوّت سرفراز می شود ،

و خلوص دارنده آن درگاه است

که کار نبــــــــــوّّت بالا گرفته

و نوازش پروردگار به او روی نهاده،

و این حال کسی است که از اول او را روش بود

و از آن به کشش حق رسید

و فرق موسی و محمد در همین جا است

که محمّــد(ص) پیش از دور گِل آدم ، پیغمبر بود!

 

 

گفته اند که : محقِق وقتی به حق رسد که

سیـــــــل ربـــوبیّـــــت در رسد ،

 و گرد بشریت برخیزد ،

حقیقت بیفــزایــــــد ،

بهانــــــه بکاهد ،

نه کالبـــــد مانَــــــد

نه دل و نه جان مانَد!

صافی رستـــــــــــه از آب و گِل ،

نه نــــور در خاک آمیخته و نه خاک در نــــور ،

خاک با خاک شود و نـــور با نــــــــور ،

زبان در سرِ ذکر شود

و ذکر در سرِ مذکور !

دل در سرِ مهر شود و مهر در سرِ نـــور !

جان در سر عیان شود و عیان از بیان دور !

اگر تــو را این آرزوست از خـــــود بـــرون آی 

چنـــان که مـــــــــــــار از پــــوست !

به ترک خود گوی که نسبت با خود نه نیکوست !

 

نیست عشـق لایزالی را در آن دل هیچ کار


گو هنوز اندر صفـات خویش ماندست استوار !

 

هیچ کس را نامده از دوستـان در راه عشق


بی زوال ملک صورت ، ملک معنـا در کنـار !

 

هر کسی محـراب دارد هــر سوئی

باز محـراب سنـائی کــوی او است

 

 

همه مشکلات و گرفتــــاری های ما

ناشی از غیبت طــــولانــــی مولایمــــــان

محبــوب دل هـــا و منجـــی انســان هـا

قائـم آل محمّـد (ص) حضرت امــام مهــدی (عج) است

پس برای تعجیل در فـرج مبارکشـان

دعـــــا کنیم

 



موضوع :