نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید (418 )                                             فایل صوتی (کلیک کنید)

 

ســوره 2 : بقـــره  ( مدنی ) 

  ( 286 آیه دارد ـ جزء اول ـ صفحه 1 )

( قسمت بیست و هشتــم ) 


قصـه عشـق

 

 

( جزء اول صفحه 16 )

بســـم الله الـرحمــن الــرحیــم 

102 ـ وَ اتَّبَعُواْ مَا تَتْلُواْ الشَّیَاطِینُ عَلَى مُلْکِ سُلَیْمَانَ

وَ مَا  کَفَرَ سُلَیْمَانُ وَ لَکِنَّ الشَّیْاطِینَ کَفَرُواْ یُعَلِّمُونَ  النَّاسَ

السِّحْرَ وَ مَا أُنزِلَ عَلَى الْمَلَکَیْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ  وَ مَارُوتَ

وَ مَا یُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى یَقُولاَ إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ

فَلاَ تَکْفُرْ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَایُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ

وَ مَا هُم بِضَآرِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللّهِ وَ یَتَعَلَّمُونَ مَا یَضُرُّهُمْ

وَ لاَ یَنفَعُهُمْ وَ لَقَدْ عَلِمُواْ لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِی الآخِرَةِ

مِنْ خَلاَقٍ وَ لَبِئْسَ مَا شَرَوْاْ بِهِ أَنفُسَهُمْ لَوْکَانُواْ یَعْلَمُونَ

102- آن گاه پیروی کردند چیزهائی که در عهد سلیمان شیطان ها بر مردم می‏ خواندند در حالی که سلیمان هرگز کافر نبود ولی شیطان ها کافر شدند که جادو به مردم می‏ آموختند و آن چه که بر آن دو فرشته به نام   هـــاروت و مـــاروت  نازل شده بود در صورتی که آن دو فرشته کسی را نمی آموختند مگر آن که به آن ها می ‏گفتند ما از سوی خدا آزمون می‏دهیم و تو بپذیرفتن باطل کافر مشو ، پس آن ها یاد می‏ گرفتند از آن دو فرشته چیزهائی که میان زن و شوهر را جدائی می‏ افکند و آن ها به کسی زیان نمی رسانیدند! مگر به اذن خداوند و خود آن مردم چیزهائی یاد می‏ گرفتند که برای آن ها زیان داشت و سودی در دین آن ها نداشت و نیک دانستند که از این آموختن های سحر و جادو در آخرت برای آن ها سودی و فایده ای نخواهد داشت و هر آینه بد متاعی بود که خریدند و خویشتن را به بدچیزی بفروختند اگر بدانند.

 

داستان هـــاروت و مــاروت :


مفسران نوشته اند که هاروت و ماروت دو نام سریانی است

و دو فرشته آسمانی هستد

و علت آمدن آن ها بر زمین آن است که

مردم در زمین ستـــم ها کردند

و نامــــوس ها دریدند

و شــــراب خوردند و مستی ها کردند

و زنــــــا کردند !

فرشتگان به خدا عرض کردند:

خــدایـــا ، بنده گان را آفریدی که تو را نافرمانی کنند؟

خداوند فرمود:

اگر آن نیروی شهوت که در آن ها است

در شما بود شما هم چنین می‏کردید؟

گفتند: خداوندا،

ما را نسزد که نافرمانی کنیم

و خلاف امر تو رفتار نمائیم!

خداوند فرمود از میان خودتان دو فرشته برگزینید

تا من در آن ها شهـــــوت آفرینم!

آنان هاروت و ماروت را برگزیدند

که از همه پارســــاتـــــر بودند!

خداوند در آن ها نیروی شهوت آفرید

و روانـــــه زمیـــــــن کرد

تا در میان مردم داور و کارگزار باشند!

و خداوند به آن ها سفارش کرد

که شرک میاورید،

خمــــــر نخورید ،

زنــــــا مکنید ،

آدم مکشید ،

گوشت خوک مخورید ،

و در داوری ستـــــم و بی داد مکنید!!

 

ایشان به زمین آمدند

و روز کارسازی مردم می‏کردند

و شب به آسمان باز می‏ گشتند!

 

روزی زنی زیبـــا زهــــــره نام باطرف خود

نزد آن ها به داوری آمد،

گویند این زن ،

پادشاه زاده ای از کشور پارس بود،

فرشتگان چون زیبائی او را دیدند

در دل هـــوای زن کردند

و داوری را بتأخیر انداختند

و او را در خانه خود دعوت کردند

تا کام دل از او گیرند!

آن زن سرباز زد و گفت:

اگر شما را از من مرادی است،

نخست باید مانند من بت پرست شوید

و آدم بکشیـــــــد

و شــــــراب بنوشید

آن ها گفتند این کارها از ما به دور است

و ما نتوانیم انجام دهیم،

سه بار این گفت و گو میان آنان بود

تا بار سوم که شهـــوت کار خود را کرد

گفتند از آن چهار کار که گفتی

شراب خوردن برای ما از همه آســــان تـــر است!

و ندانستند که شراب مادر همه جنایت ها و گناهان است!

پس خمـــــر خوردند

و مست شدند

و کام خود از آن زن برگرفتند،

در آن حال کسی از کار آن ها آگاه شد،

آنان از ترس فاش شدن راز،

او را کشتنــــــد!

تا هم آدم کشی

و شــــراب خـــــوری

و زنـــــا کاری مرتکب شدند!

در آن حال، خداوند

فرشتگان را از کار آن ها آگاه ساخت

و از آن پس برای مردم زمین از خداوندآمرزش خواستند!

 

و نوشته اند که به آن زن اسم اعظم آموختند

و او به آسمان شد

لیکن فرشتگان او را مانع شدند

و خداوند هم صورت وی بگردانید

تا ستاره ای سرخ در نزدیکی زمیـــن شد

و نام به عربی زهــــــره

 

و به فارسی ناهیــــــــد است!

 

مفسران نوشته اند:

پس از آن که دو فرشته مرتکب گناه شدند

نتوانستند به پرسشتگاه خود بازگردند

و پروبال خود را ناتوان دیدند

و از کرده خود پشیمان شده

نزد ادریس نبی رفتند

تا نزد خداوند شفاعت کند.

خداوند آن ها را میان عذاب دنیا

یا عذاب آخرت مخیر کرد،

آنان عذاب دنیا را خواستند،

و از این پس آن ها را سرنگون به چاهی در انداختند

که به تشنگی و در آتش گرفتارند!

 

در کـوی امیــد منـزلی دارم خویش

در قصــه عشــق مشکلی دارم خوش

تفصیل دلم چه پرسی ای جـان جهـان

در جمله همی دان که دلی دارم خوش

 

 

همه مشکلات و گرفتاری های ما

ناشی از غیبت طولانی مولایمــــــان

محبــوب دل هـا و منجی انســان هـا

قائـم آل محمّـد (ص) حضرت امــام مهــدی (عج) است

 

اَلسّـلامُ عَلَیــکَ یا صاحب الزّمان

 

جانـــــــان من !

 

 قائـم آل محمّـــــد (ص)

 

 هـر جمعـــه را به این امیـــد آغاز می کنیم

که شـایـد تـــــو در این جمعـــــه بیــــایی

و کام تشنــگان عـدالـت را سیـــراب نمـــایی

 

 

 برای تعجیــــــــــل

در فـــــرج مبارکتــــان دعا می کنیم


کارت پستال درخواستی طراحان



موضوع :