تفسیر ادبی عرفانی سوگندهای قرآنی ( 12 ـ 337 )
نـور اُنـس
آیه 10 سـوره نـجــم :
فَــاَوحــــــــی اِلی عَــبــــدِهِ مـا اَوحـــی
... پس از بازگشتن از معراج،
قومی از مصطفی(ص) پرسیدند
که آن وحی شب معــراج چه بود؟
مصطفی(ص) آن قـدرکه حوصله ی آن ها برتافت گفت:
خـداونــد از امّـت من گلــه کــرد
که من به نیک عهدی برای امت تو در دوزخ جائی نیافـریدم !
و آنان به بدعهدی خویش خود را به کوشش به دوزخ انداختند !
ای محمّــد ؛
عـزیـز اوست که من عـزیـز کـنــم،
و ذلیل اوست که من ذلـیــــل کـنــم،
ایشان عــزت از جای دیگـر می جویند
و ذلــت از جای دیگر می بینند !
ای محمّــد ؛
ما روزی ای که نامزد اینان کرده ایم به دیگـری ندهـیـم،
و ایشان عملی که حق ما است به ریا به دیگری میدهند !
ای محمّــد ؛
نعمت از ماست و اینان دیگری را سپاسگزارند!
ای محمّــد ؛
با امت های پیشین چهــــار کار کردم که با امت تو نکردم!
قومی را به زمین فـرو بردم،
قومی را مسخ کردم و صورت بگردانیدم،
قومی را سنگ باران کردم،
و قومی را به آتش سوزی سوزانیدم!
ولی به خاطر شـرف و قرب و منزلت تو
با امت تــــــــو هیچکدام
رسول خدا(ص) ، چون از درگاه عـزت
آن همه اکرام و اعزاز دید گفت:
بارخدایــــا ؛
امت مـــرا جمله به من ببخش،
فرمان آمد که ای محـمّــد؛
امشب که تنها آمدی یک سوّم تو را بخشـیــدم،
و روز رستــاخیــز بقیـــه ی گناه امّت را به تـــو بخشــــم،
تا عالمیــــان مقــــــام و منزلــــت تـــو را نزد مــــا بدانند!
آیه 11 سـوره نـجــم :
ما کَــذَبَ الـفـُــؤادُ ما رَآی.
... در خبر است که بامداد آن شب که پیامبـر(ص) به معـراج بود،
جریان سفـرخود از آغاز تا انجام را به صحابه خبرداد،
عزیزان صحابه همگی شاد شدند و قبول کردند
و این خبر در مکّـــه منتشر شد،
همه پذیرفتند
ولی کفار قریش
و آنها که در دل هاشان مرضی بود
باور نکــردند
و آن را دروغ پنداشتند!!!
مؤمنان بی سوگند پذیرفتند
و کافـران با ســـوگــنـد خــدا هـــم نپذیرفتند!!!
مقایسه ی دو معـــراج :
معــراج موسی تا طور بود
و معـراج محمد(ص) تا بساط نور !
موسی را چهل روز روزه فــرمودنـد
و چون به حضرت مناجات حاضر کــردنــد
خواهـش او را برخی پذیرفته و برخی ردّ شد !
و چون صاحب مناجات بود
گمان میکرد که در دنیا کسی از او در مرتبت بالاتر نیست!
ولی محمّد(ص) ، آن دُرِّ یتیمِ فطرت،
خواب آلود بود که او را به حضرت بردند،
و در یک لحظه چندین بار تخفیف نماز خواست
و همه به اجابت مقـرون شد،
تا موسی را معـلـوم گردد
که شرف و مرتبت مصطفی(ص) تا چه حـــد است!
و از آن گمان و پندار خود از خـدا آمرزش خواهد.
از این عجیب تر آن که موسی دیدار خــــــــدا خواست
و لـَن تـَرانی شنید!
ولی چون نوبت به مصطفی(ص) رسید،
دیده ی او را توتیای غـیـرت درکشیدند
و به او گفتند: ای محـمـّـد؛
با آن دیده که ما را خواهی نگری،
بنگـرکه به عاریت به کس ندهی!
مهتـرعـالــم پرده ی عزّت بر دیده بست،
لاجرم چون حاضر حضرت گشت،
جلال و جمال احــدیت بر دیـده ی او کشف کـردند.
اَللّهُـــمّ َصَـــلّ ِعَـلـی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّـــل فَرَجَهُـــم
گفتــه انــد :
چون موسی از مناجات بازگشت،
نــور هیبت با او بود و هـرکه در او نگریست نابینا شد!
ولی چون مصطفی(ص) از مشاهـدت بازگشت
با او نــــــــور اُنـــس بود
تا هرکه در او نگرد بر بینائی وی بیفـزاید !
که آن مقــــــــام اهـل تلـــــوین
و این مقــــــــــام اهــــــــل تمکیـن است.
###########################################
و امّـــــــا مشکلات مـــــا !
همه مشکلات ما
ناشی از غیبت طولانی مولایمان
محبــوب دل هـا و منجی انســان هـا
قائـم آل محمّـد (ص) حضرت امــام مهــدی (عج) است
السلام علیــک
یا اباصــالح المهـــدی
پس برای تعجیل در فرج مبارکشان زیاد دعا کنیم
اَللّهُمَّصَلِّعَلیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلفَرَجَهُم
###########################################
موضوع :