نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 1223 )
آدرس این وبلاگ در سروش :
https://sapp.ir/913607
سوره 27 : نمــل ( مکّی ـ 93 آیه دارد ـ جزء نوزدهم ـ صفحه 377 )
( قسمت دوازدهــم )
«(شـادیِ دل)»
( جزء بیستم صفحه 382 آیه 59 )
بسم الله الرحمن الرحیم
قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَسَلَامٌ عَلَى عِبَادِهِ الَّذِینَ اصْطَفَى آللَّهُ خَیْرٌ أَمَّا یُشْرِکُونَ
ترجمه لفظی آیه شریفه :
بگو سپاس براى خداست و درود بر آن بندگانش که [آنان را] برگزیده است
آیا خدا بهتر ست یا آنچه [با او] شریک مى گردانند
نگاهی ادبی و عرفانی به آیه شریفه :
بدان که مقامات در راه دیــــــــن دو قسم است :
قسمی مقدمات است که به خودی خود مقصود نیست ،
بلکه همه ، وسایل برای کار دیگرند ؛
مانند : توبه ، صبر ، خوف ، زهد ، فقر و محاسبه .
قسمی دیگر مقاصد و نهایات است ؛
که به خودی خود مقصودند ؛
مانند : محبت ، شوق ، رضا ، توحید و توکل .
که همه ی آنها مقصودِ بذات هستند ،
نه آنکه وسیله ی چیز دیگر باشند .
و حمد و شکر و ثنای خداوند ، همه از این قسمند ،
که به خودی خود ، مقصودند ،
و چنین قسم ، تا قیامت و در بهشت بمانَد ،
و هرگز منقطــــــــــع نگردد .
و از این جهت در وصف بهشتیان فرمود :
آخرین خواندنِ آنها حمد خداوند است ،
و یا این که گویند :
حمــــــــد خــــــــــدای را که انــــــــــــدوه از ما برد ؛
و یا گویند :
جمـــــــد خـــــــــــدای را که وعـــــــــده ی او راست آمده است !
گویند : فردا در آن عرصه ی عظمی و انجمن کبری ؛
که ایوان کبریا برکشند ؛ و بساط عظمت بگسترانند ،
منادی ندا کند :
سپـــــاس گوینـــــدگانِ خـــــــــدا برخیــــزند ،
در آن حال تنها کسانی که پیوسته و در همه حال و در همه وقت ، خـــــدای را حمد و شکر و ثنا گفته ،
و سپاس داریِ او را کرده ، و حقِّ نعمتِ او را به شکرگزاری به حای آورده ، از جــــای برخیـــــزند !
حمد و شکر بنده ، وقتی درست آید ؛
که در وی سه چیــــز باشد :
اول ، علــــم
دوم ؛ حــــــال
سوم ؛ عمــــل
چه ؛ که از علــــم ، حـــــال زایَد ،
و از حــــــال ، عمــــــــــل خیــــــزد !
در حقیقت ، علــــــم ، شناخت خداونــــــد است ،
و حـــــــال ، شــــادیِ دل به آن نعمت است ،
و عمـــل ، به کار داشتن نعمت در آن چه رضای خداوند در آن است .
پس بدان که ؛
دل را حـــــال ها است و مقــــــــام ها ،
اول ؛ مکاشفــــه،
دوم ؛ مشاهـــده ،
سوم ؛ معــاینـــه ،
چهارم ؛ مواصلــه ،
پنجم ؛ مهــالـکــه !
کــــــــــه ؛
مواصله ، استیلای نزدیکی و قرب بر دل است ،
و مهـالکـه پس از همه ، استهلاک در قُــــرب است !
پس تا در مکاشفه و مشاهده است ؛
جبرئیـــــــــــل در میان نگنجد ،
لیکن چون به معاینه و مواصله رسید ؛
جبرئیــــــــل و دیگـــــــری در نگنجـــــد!
که گفتـــــــــه اند :
جبرئیل آن جا اگر زحمت کند خونش بریز
خون بهای جبرئیل از گنج رحمت باز ده !
السلام علیک یا مولای یا اباصالح المهدی
آیا این جمعــــــه می آییــــد آقـــا ؟
شاید ما همچنـــــان سرگــــــرم دنیـــا
و مشکلات زنـــــدگی خویشیــم
ولی هر روزه برای تعجیل در ظهـــــــــور مبارکتــــــان
دعــــای فــــــرج بر لب داریـــــــم
موضوع :