تفسیر ادبی عرفانی حروف مقطعه (31) 

قــــــــرب حـــــــــق

س 50 : ق ( قــــاف )

  بســــم الله الــرحمــن الــرحیــم

ق ، وَالقُـرآنِ الـمَـجِـیـد، بَل عَجِبُوا اَن جائَهُم...

 (ق): قســم و ســوگـنــد به خـاتــم الانبیــــاء

و چنانکه امام زیـن الـعــابدین (ع) فـرموده اند:

قسم به قرآن عظیم و بزرگ

(که مردم از آوردن مانند آن عاجز و ناتـواننـد)

محـمــــد(ص) رســـــول و فــرستاده خــدای تعـــالی است.    

( تفسیرقرآن عظیم ، فیض الاسلام )

(ق): اشــــــاره به قـهــــــر الـهـــــــی است.

 ( ترجمه المیزان جلـد اول ص390 )

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

 (ق): منـم خـداونــد قـاهــر قـادر،

و سـوگنـد به این قرآن بزرگوار ,

(که پیغمبر راستگـو است و رستاخـیـز بـودنی است) .

 (ق)

خـداوند به قوت قلب پیغمبر(ص)

و به قرآن قسم یاد میکند

که رسالت محمد(ص) و روز رستاخیز راست است،

و این حرف (ق) نشانه ی از قــوت قـلــب پیغمبــر(ص) است.

کسی که دوستی عـزیـز دارد همواره در پی خشنودی اوست،

و رازش با اوست، و سوگـنـدش به جان و سَـر اوست،

از او زیاد سخـن میگـویـد، در سفــر و حضــر،

در خــواب و بیداری او را نگه دارد،

و هـرچه کند از او نیکو دارد،

و در هیچ جای حدیث و سلام از او باز نگـیــرد.

پس خـداونــد نیز این معانی را به حبیب خویش ارزانی داشت

تا عالمیان بدانند که بر درگاه عـزت هیچ کس را چنین مرتبت و منزلتی نیست

که همه کائنات و موجودات از بهـر اوست و مِهــر همه مهــر اوست،

و خـداونـد در همه احـوال خشنودی او خـواست،

چنانکه در قبـله رضای او خواست،

در شفاعت امت رضای اوخواست،

به حیات او قسم یاد کرد، و به قوت قـلـب وی سوگند یاد کرد:

(ق ، والـقـــرآن المجـیـــد) ،

به زادگاه او قسم یاد کرد: ( لا اقـسـم بهـذا البلد)،

درخواب و بیداری عصمت و پناه بر او داشت،

جمله حالهای او را کفایت کرد،

در هر حال و در هر جای وحی به او پیوسته بود،

در غار بود وحی به او آمد،

در راه بود وحی به او آمد،

شب معــراج در بیت المقدس بود وحی به او آمد،

درحضرت قاب قوسین بود که بی واسطه راز شنـیـــد.

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

ای پیش رو  از هرچه بخوبی است جمالت   

 ای دورشـــده آفــت نـقـصــان زکمــالــت

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&  

ارباب معـرفـت درمعنی(ق) سِـرّی دیگـرگفته اند :

آن کوه قاف که گرداگرد جهــــــان کشیده شده،

مظهر و اثری از این(ق) است که گرداگرد دل دوستـان کشیده شده !

پس هرکس در این دنیا بخواهد از آن کوه درگذرد،

جـلــو قــدم او فـروگیرند و گویند:

این قاف را راه نیست و بر اوگـذرنیست !

همچنین کسی که در ولایتِ دل و صحرای سینه قـدم زند،

چون خواهـد یک قدم از صفات دل و عالَم سینه بیرون نهـد

جلـو قــدم او فـروگیـرند و گوینـد:

کجا میشــوی؟ ما خـود همیـن جا با تــوئیم،

ما با دلهـــای شکـستـــه هستیـــم.

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

الهـــــــــــی؛

اوکه یک نظر دید عـقـل او پاک برمید،

پس اوکه همیشه به دیده ی دل بدید چگونه بیارمد؟

شگفت کاری است کار کسی که در او می نگـرد

و او را هم از او می جـوید !

او با جـوینــده ی خـود همــراه است !

پس این جستن او را به چه کاراست؟

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

 مصطفی(ص) فـرمود:

قـرب بنـده مرحق را نخست به ایمان است و تصدیق،

و پس از آن به احسان است و تحقیق!

و ایمان و احسان به این است که خـدا را پرستش کنی

 آن چنان که او را می بینی !

و اگـر او را ندیدی بدان که او تو را می بیند !

که فرمود: (واسجُـد واقـتَـــرب

خــدا را سجـده کـن و نـزدیک شـــو .

این سخـن پیغمبر(ص) اشارت به ملاقات دل با حــق،

و معارضه سِــرّ با غـیـب، و مشــاهــده جــان در منـاجــات نهـــان است!

به هـرحـال قــرب حــق مربنــده را دوگــونه است :

یکی آنکه همه مردم را به عـلــم و قــدرت خود نزیک کـنــد

کــه فــرمــود: (وَ هُوَ مَعَکُم اَینَ ما کُنتُم)

 هـرجا باشید او با شما است.

و دیگـر آنکه خاصان مردم را به شاهـدهای لطف

 و خاصه های فضل نزدیک گرداند

که فـرمود: (وَ نَحـنُ اَقــرَبُ اِلَـیـهِ مِن حَبلِ الوَرِید)،

ما به او از رگ گردن نزدیک تریم،

و آن چنان است که :

اول بنده را قـربی غـیبـی دهد تا از جهانش بـاز بَـرَد،

پس از آن او را قــربی کشفــی دهــد تا از جهانیانش باز بَرَد!

سپس او را قـــربی حقیقی دهـد تا از آب و گِلش باز بَـرَد!

که از شاهـد بنده می کاهـد و بر شاهـد خود می افـزاید !

تا چنانکه در اول خود بود در آخر هم خود باشد،

 که در آن حال:

علاقه ها بریده، سببها نابود شده، رسمها تباه گشته،

حـدّ و مرزها از هم گسیخـتـه، اشارتها به نهایت رسیده ،

عـبارتها نابـود شـده و تنها حق باقی است.

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

با من راه نشین خیـز و سوی میکـــده آی

 تا در آن حلقـه ببینی که چه صاحب جـاهم



موضوع :