نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 1126)
https://telegram.me/adabvaerfan
سوره 22 : حج ( مدنی ـ 78 آیه دارد ـ جزء هفدهم ـ صفحه 332 )
( قسمت سوّم )
وعده ی رحمت و مغفرت
( جزء هفدهم صفحه 332 آیه 1 )
بسم الله الرحمن الرحیم
یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَیْءٌ عَظِیمٌ
ترجمه لفظی آیه شریفه :
اى مردم از پروردگار خود پروا کنید چرا که زلزله رستاخیز امرى هولناک است
نگاهی ادبی و عرفانی به آیه شریفه :
...إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَیْءٌ عَظِیمٌ
زلزله ی رستاخیز را چه شرح و نشان توان داد ؟
که خداوند می فرماید :
شَیْءٌ عَظِیمٌ چیزی بزرگ است ،
روزی و چه روزی ؟
ساعتی و چه ساعتی ؟
کاری و چه کاری ؟
روز بازاری و چه روز بازاری ؟
سراپرده ی عزت به صحرای قدرت زده ،
بساط عظمت گسترده ،
ترازوی عدل آویخته ،
صراط راستی باز کشیده ،
زبانهای فصیح همه گنگ و لال گشته ،
عذر ها همه باطل کرده ،
که فرمود :
امروز روزی است که سخن نمی گویند ،
و اجازه ی عذرخواهی نمی دهند ،
چه بسا پرده ها که آن روز دریده گردد !
چه بسا نَسَب ها که بریده شود !
بسا سپیدرویان که سیاه روی گردند !
بسا پارسایان که رسوا شوند !
بسا کلاه جاه و جلال دولت ها که در خاک خواری افکنند !
و بسا منشور پادشاهان که آن را خط عزل برکشند !
که امروز روز فرمان حق است !
چه بسا پدران که در ته دوزخ فریاد می کشند ؛
و فرزندانشان در مرغزار بهشت می خرامند !
که آن روز ؛ پدر را به گناه پسر ؛
و پسر را به گناه پدر نمی گیرند !
در اخبار نوشته اند که :
از سیاست روز جزا ،
آدمِ صفی پیش آید و گوید :
بار خدایا ؛ مرا بگذار ! با فرزندان من دانی چه کنی !
نوح نبی نوحه کنان پیش آید و گوید :
خداوندا ؛ بر ضعف و درماندگیِ من رحمت کن !
موسی و عیسی هریک پیش آیند و گویند :
بار الاها ؛ ما هر یک به خود درمانده ایم ،
به ما رحمت نما !
همگی به زبان ناتوانی در حالت درماندگی
فریاد وانفساه نفسی (خودم ، خودم) بلند کنند !
در آن میان ، سیّد دو جهان ،
ستاره ی زمین و آسمان ،
پسندیده ی خداوند جهانیان ،
در صحرای قیامت ظاهر شود ،
هم چنان ماهِ دو هفته (بدر) ،
محشر را روشن کند و فلک را گلشن نماید ،
سیّد بنی آدم ، جمال و کمال خود بنماید ،
و روشنائیِ رخسار وی به جهان رستاخیز افتد ؛
اهل ایمان را سعادت و امان پدید آید ،
چنان که آفتاب اندر فلک به ستارگان همی گذر کند ،
آن مهتر عالَم هم ؛ امّت من امّت من گوید ؛
و به مؤمنان گذر همی کند ،
و به رخسار آنان نظر همی افکند ،
و اهل ایمان را به شفاعت همی دارد ! .....
آن روز همه ی پیامبران ، خود را هستند ؛
و پیامبر خاتم ؛ امّت خود را !
و عرض کنــــــد ؛
بار خدایا ؛ با من هرچه خواهی کن ،
ولی امّت مرا وا بگذار ؛
که آنان را طاقت عذاب نباشد !
و من به آنان وعده ی رحمت و مغفرت د اده ام .....
این جمعه هم گذشت و آقا نیامدید !
عـمـری به انتظــار نشــستـم نیــامــدی
چـشم از همه به غیر تـــو بستم نیامدی
ای مـایـه امــیـد بــشــر ، رشــتــه امـیـد
از هرکســی بجـز تــو گـسـستم نیامدی
ای خضر راه گمشدگان در مسیر عشق
چشم انتظـار هرچـه نـشستم نیـــامدی
ای سـرو سـرفـراز گــلــستـــان زنــدگی
دیدی مگر حقـیرم و پـســتــم نــیـامــدی
عـمــری در آرزوی تــو آخــر شــد و هـنوز
در آرزوی روی تــو هــســتـم نــیــامــدی
مست گنــاه ، مـرد حــقـیقــت نمی شود
دیدی همیشه غافل و مــستــم نـیامدی
زندان تن کلـیــد نـــدارد به غـــیـــر مـــرگ
چــون از رگ حــیــات نـرستــم نـیـامـدی
گفتی دل شکـسته بـود جـای من فقط
این دل به خـاطـر تـو شکســتم نیامدی
موضوع :