تفسیر ادبی عرفانی حروف مقطعه (21)
زنــدان دوسـت
س 31 : لـقـمـــان
بســــم الله الــرحمــن الــرحیــم
الــم ، تـلـک آیــات الـکـتــاب الـحــکــیـــــــــــــم
(الــــم): سِـرِّ خــداونـــد است در قــرآن ،
الف اشاره به نِعَــم و آلاء،
لام اشاره به لطف وعطا،
و میم اشاره به مجـد و سنا،
خـداونــد می فــرماید:
به آلاء و نعـمـت هـــای من،
به لطف و عطـــــــای من،
به مجــد و سنای من
سوگند که این کلمات سخنان من است.
********************************
الهــــــی ؛
همگان در فراق می سوزند و دوستدار در دیدار !
چون دوست دیده ور گشت ، دوستدار را با شکیبائی چه کار ؟
الهــــــی ؛
با بهشت چه سازم ؟ و با حـــور چه بازم ؟
بهشت بی تـــــــــو را چه کار ســــــــازم ؟
مرا دیــده ای ده که از هر نظری بهشتــی سازم !
الهــــــی ؛
گلهای بهشت در چشم دوستدار تو خار است ،
جوینده ی تـــــــــو را با بهشت چه کار است ؟
الهــــــی ؛
اگر بهشت چشم و چراغ است ،
بی دیدار تو ، همه درد و داغ است ،
الهــــــی ؛
بهشت بی دیدار تــــــو زنـــــــــــدان است ،
و دوست را به زندان بردن نه کار کریمان است !
الهــــــی ؛
اگر به دوزخ فرستی دعــوی دار نیستم ،
و اگر به بهشت فرمائی ، بی جمال تو خریدار نیستم ،
مطلوب ما بر آر که جز وصـــــــــــال تو طلبکار نیستم
*************************
ای قـوم ازاین سـرای حـوادث گـذر کنـید
خیزید و سـوی عالـم عِـلـوی سفـر کنـید
موضوع :