نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 1099 )
ســوره 21 : انبیاء ( مـکّــی ـ 112 آیه دارد ـ جزء هفـدهـم ـ صفحه 322 )
( قسمــت هفتم )
مهــدِ عهــد
( جزء هفدهــم صفحــه 323 آیه 22 )
بسم الله الرحمن الرحیم
لَوْ کَانَ فِیهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا یَصِفُونَ
ترجمــه لفظــی آیــــه شریفـه :
اگر در آنها [زمین و آسمان] جز خدا خدایانى [دیگر] وجود داشت قطعا [زمین وآسمان] تباه مى شد
پس منزه است خدا پروردگار عرش از آنچه وصف مى کنند
نگاهی ادبی و عرفانی به آیــه :
اگر دز آسمان و زمیــن ؛ جز خدای یگانه ؛ خدایانی بودی ؛
میان ایشان پیوسته نـــــــزاع بودی ،
و عالَم همه خراب گشتی ،
این آیت اشارت به قطع علاقه و ترک اسباب دارد ؛
و هرکه را دیده بر اسرار این آیت افتاد ؛
و توفیق ، رفیق خود یافت ،
دیده از نظرِ به غیر بردوزد ؛
و خرمنِ طمع و چشمداشت به خلق را بسوزد !
و با دلی بی غبار ، و سینه ای بی بــــــار ؛
منتظر الطاف الهی باشد ،
تا حق تعالی به لطف خود ؛
کار او بســـــــــازد ،
و دل او را در مهــــد عهــــــد بدارد ،
و به آن چه در ازل برای او مقرر داشته عمل کند ؛
و اعتمادش به خویشتن و خدای خویش باشد !
تفسیر آیه شریفه از نگاه دیگران :
خلاصه تفسیــر :
( لوکان فیهما الهه الا الله لفسد تافسبحان الله رب العرش عمایصفون ) :
(اگر در آسمان و زمین خدایی جز خدای یکتابود، تباه می شدند،
پس پروردگار عرش ازآنچه وصف می کنند منزه است)
همچنانکه بارها اشاره کرده ایم نزاع میان بت پرستان و موحدین در یگانگی معبود یا تعدد آن نیست ، و در اینکه یک معبود واجب الوجود تمام موجودات عالمرا آفریده هیچ اختلافی وجود ندارد ، لکن نزاع در الــه به معنای رب است ، که بت پرستان تدبیر عالم را به موجوداتی شریف و مقرب درگاه آن معبود خالق نسبت می دهند ، و می پندارند خالق عالم در تدبیر آن نقشی ندارد ، و تدبیر را به الهـــــــه ها واگذار نموده و به همین دلیل هم می گویند باید آن آلهـــه و بت ها را بپرستیم تا ما را در نزد خــــــدا شفاعت کنند و به او نزدیک نمایند،
همچنانکه میفرماید ( ولئن سالتهم من خلقهم لیقولن الله ) ( اگر از آنها بپرسی که چه کسی آنها را آفریده ، هر آینه می گویند، خدا )
و در مورد بت ها می گفتند (هؤلاءشفعاء ناعند الله) ( اینها واسطه های ما در نزد خدا هستند)
اما آیه شریفه با حجتی قاطع این پندار آنها را از اساس ویران می کند که ماحصل آن این است :
اگر فرض شود که برای عالم آلهه متعددی غیر خدا باشد، ناچار باید در ذات باهم اختلاف داشته باشند وگرنه چند الـــه نمی بودند و همین اختلاف در ذات مستلزم اختلاف در اراده و تدبیر است و همین که اختلاف در امر تدبیر عالم به میان آید، تدبیر هر یک ، تدبیر دیگری را فاسد و زایل می کند و آسمان و زمین رو به تباهی می گذارند .
اما وحدتی که در نظام عالم برقرار است دلالت می کند که مدبر عالم وجود نیز واحــــــد است و عالم جز یک الـــــه ندارد که همان موجد وخالق عالم است .
حال اگر کسی اشکال کند که همین تزاحم و اختلافی که دربسیاری از اسباب و علل عالم می بینیم ، در اثبات فساد و عدم وحدت آن کفایت می کند ؛ در جواب می گوئیم تزاحم عللی که در نظام عالم دیده می شود از قبیل اختلاف و تزاحم دو علت است که تحت یک تدبیر واحد می باشند و لذا اختلاف و تزاحمشان به گونه ای نیست که یکدیگر را باطل کنند و یا با اختلاف خود ، قوانین عمومی و کلی حاکم بر عالم وجود را نقض نمایند.
باز ممکن است گفته شود ، اختلاف و تزاحم در اراده آن معبودها زمانی پیش می آید که آنها آگاه و با شعور نباشند اما چه مانعی دارد که چند الهه متعدد از روی شعــور و منطق باهم مشورت نمایند و قرار بگذارند که اعمالشان مخالف یکدیگر نباشد ؟ در جواب می گوئیم چنین فرضی غیر معقول است چون این امر در میان آدمیــــــان معمول است که افعالشان را به مقتضای قوانین عقلی برگرفته از حقایق خارجی با یکدیگر تطبیق می دهند تا به هدف مشترکی برسند ، اما پروردگار مدبر عالم چنین نیست بلکه نظام خارجی ، همان فعل اوست و به عبارت دیگر مصالح ، تابع فعل خداست نه متبوع آن ، پس چگونه متصور است که چند معبود به خاطر مصالح عالم وحدت نظر و عمل پیدا کنند؟
[ در این مورد می توان اعضاء هیئت دولت کشور های کنونی را مثال زد ؛ بدین صورت که رئیس دولت یکی است ، ولی وزراء ، متعدد و با سلیقه ها و گرایش های خاص ! و بسیار مشاهده میشود که اختلاف نظر وزراء ، باعث اختلال در انجام امور کشور می گردد . ]
آنگاه در خاتمه آیه خدای متعال را از توصیف مشرکان منزه مینماید چون آنها برای خداوند در امر تدبیر عالم شریکانی قائل بودند. لذا کلمه (عرش ) در اینجا کنایه از مُلک است ، یعنی خدای مدبر و مالک عالم از توصیفات آنها مبری و منزه می باشد.
[ برگرفته از تفسیر المیزان ]
با عرض تسلیت شهادت روحانی مبارز و مجاهد فی سبیل الله ؛ آیة الله شهید باقرالنمر
موضوع :