نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 996 (
ســوره 17 : اســـرا ( مـکّــی ـ111آیه دارد ـ جزء پا نزدهم ـ صفحه 282 )
( قسمــت نهـــم )
دیوان داوری حقّ
( جزء پانزد هــم صفحــه 283 آیه 14 )
بسم الله الرحمن الرحیم
اقْرَأْ کَتَابَکَ کَفَى بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسِیبًا
تفسیـــر لفظـــی :
نامهات را بخوان کافى است که امروز خودت حسابرس خود باشى
تفسیر ادبی و عرفانی :
نامه ی کردار ی که ،
زبـــــانِ صاحبش ؛ قلــــــم ،
آب دهانش ؛ مـــــداد ،
اعضاء و مفصــــل هایش ؛ کاغـــذ ،
و از ابتــــدا تا انتهـــایش امــلاء کرده ی او ،
و فرشتــگان و دبیــــــران ؛ گــواهــــــــــانِ بر او !
یک حرف در آن زیــادت و نقصــان نیست !
آن گاه با وی گــوینـــــــــــــد :
اقْرَأْ کَتَابَکَ کَفَى بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسِیبًا
نامهات را بخوان کافى است که امروز خودت حسابرس خود باشى
ای بنده ی من ؛
نامه ی عمل خود را برخوان ،
و کــــــردار خود را ببین ؛
اگر یک حرف از آن را منکــــــر شوی ؛
همان عضوی که آن کردار از او رفتـــه ،
بر انجـــــام آن گواهی دهد !
چنان که فرمود :
در روز حساب ؛ زبان و دست و پـــا ؛ به کارهای بندگان گواهی دهند !
اَلْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَ تُکَلِّمُنَا أَیْدِیهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ (65 یس)
گویند نامه ی عمل بندگان دوگونه است :
یکی نامه ی کردار و گفتار و رفتار ، که فرشتگان نوشتــــه اند ،
و دیگری نامه ی عفو و رحمت بر بندگان ؛ که خداوند بر خود نوشته است ؛
کَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ (13 انعام)
که چون عنایتِ ازلی دست گیر بنده گردد ؛
از نامه ی رحمت خود بر او شمارد ،
نه از نامه ی کردار و رفتــــار او !
در آثار آورده اند که :
چون بنده را نامه در دست نهند ؛
گویند : نامه ی خود را برخوان !
بنده در نامه نِگَرَد ،
بیند که سطر اول نبشته :
بِسمِاللهِ الرَّحمنِ الرَّحِیمِ
گویـــد : بــــــار خـــدایـــــــــا ؛
سطر نخست را با من برگزار و حکم آن بران !
خــداونـــــد گویـــــــد :
بنده ی من ؛ این را شمار کردم ،
و تو را به فضـــــل و رحمت خود آمرزیدم ،
که من در ازل ، رحمت تـــــو بر خــــــــود نبشتم ،
و خود را گنــــــاه آمـرزنــــده و توبــــه پذیرنـــــده گفتم !
اندر حسـاب قیـامت :
هرکس که از دیوانِ مظالم ، و حساب قیامت ، اندکی خبــــر دارد ،
و از معرفتِ احوال و اهوال رستاخیــــــز ، شمّــــــه ای داند ،
به خوبی دریابد که هرچه با روزگار او سر و کار داشتـه ،
کــــم یــــــا زیـــــــــاد ، خُــــــرد یـــــــا درشت ،
فــــــردای قیــــــــامت او را از آن پرسند ،
و از وی شمــــــار آن را درخواهند !
چنان کسی امروزحجابِ غفلت از راه خود بردارد ،
و کردار و گفتار خود را به معیار شریعت ، راست دارد ،
و صدق معاملت از روزگار خود خواهد ،
پیش از آن که فـــــردا او را به دیوان داوری حقّ برند ،
و حرکات و سکنات او را با میزان عدل مقابله و موازنــــه کنند ،
و اگــــــر نقصـــــــانی و خســــــــرانی بود ،
صدها هزار زبان ، شهادت بر صحت و صدق آن دهند ،
که بنـــده از شــــــرم ، گریختــــــــــــن خواهد !
در حالی که جایی برای گریختن نیست !
لطیفــــــــــه :
روزی پدری فرزند را گفت : از امروز هرچه با مردم گوئی ، و بر زبان خود رانی ، بعد از نماز شام با من بگوی ، و کردار و رفتار روزانه خود را به من عرضه کن ! فرزند با رنج و تکلّفی تمام ، گفتار و کردار و رفتار یک روزه ی خود را با پدر بگفت ! دیگر روز نیز پدر همین خواسته را به فرزند بگفت ! فرزند گفت : زینهار ای پدر ! هرچه خواهی از رنج و سختی بر من نِه ! ولی این یکی را دیگر از من مخواه ! که طاقت آن را ندارم ! پدر گفت : ای بیچاره ؛ مرا مقصود آن است که بیدار و هوشیار باشی ، و از موقفِ حساب و عرضِ قیامت بترسی ! امروز که حساب یک روزه را با پدر طاقت نداری ، فردا حساب همه ی عمر را که ذرّه ای فرو گذار نکنند چگونه توانی و طاقت آری ؟ این است که گفته اند : حاسبوا قبل ان تحاسبوا ... به حساب خود برس قبل از این که به حسابت برسند .
موضوع :