نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید  ( 966 )                                                                                  

ســوره 16 : نحـــل ( مـکّــی ـ 128 آیه دارد ـ جزء  چهــاردهم ـ صفحه 267 )

( قسمــت چهاردهـــــم )


نعمـت و منّـت

 

 ( جزء چهارد هــم صفحــه 272 آیه 53 ) 

بسم الله الرحمن الرحیم 

وَ مَا بِکُم مِّن نِّعْمَةٍ فَمِنَ اللّهِ ثُمَّ إِذَا مَسَّکُمُ الضُّرُّ فَإِلَیْهِ تَجْأَرُونَ

   تفسیـــر لفظـــی :

و هر نعمتـــــــــى که دارید از خــــــــــداست ،

پس چون آسیبى به شما رسد به سوى او روى مى آورید [و مى‏ نالید]

 تفسیـــر ادبی و عرفانی :

در چند جای قرآن خداوند بر بندگان منّت نهاده ، که رساننده ی نعمت منم ، و رهاننده از بلا و شدت منم ، پس ای بنده ؛ نوازش از ما دان ، و سپاس از ما کن ، نعمت را که ما دادیم به دیگری حوالت مکن ، و عاجز را بر ما بَدَل میار ، و دیگری را بر ما مگزین !

فردای قیامت ؛ کافر را گوید : که را خواندی ؟ و که را پرستیدی ؟ همی پرسد و خود از همه به آن داناتر ! کافر گوید : تو را پرستیدم لکن بت را برایت انباز گرفتم !

باز مؤمن را گوید : تو که را خواندی ؟ و که را پرستیدی ؟ مؤمن گوید : ای خدایِ من ؛ تو خود دانی که تو را پرستیدم و به یگانگی تو گواهی دادم ، و شریک و انباز و مثل و مانند و زن و فرزندی برایت ندانستم !

خداوند فرماید : من با هرکس به حکم اعتقــاد او معاملت کنم ، کافر مرا شریک و انباز گفت ! مؤمن مرا یکتــا و یگانه دانست ، ما در شریعت ، حکـــم چنان کرده ایم که ؛ هر بنده ای که از آنِ دو شریک باشد ، نفقه و کسوه ی آن بنده بر عهده ی هردو شریک است ، هریک به قدر شرکتشان ، ای کافر ؛ تو در دنیا به خدائیِ ما اقرار کردی لیکن با ما انبـــــاز گرفتی ، من هم به خداوندیِ خود وفــــا کردم ، که تو را در دنیا آفریدم ، و روزی دادم ، و از بلاها نگاه داشتم ، اکنون بت را گوی تا تو را از آتش دوزخ نگاه دارد ! من کار دنیای تو را راست کردم ، کار عقبی را از انباز من بخواه !

و امّا بنده ی مؤمن که در دنیـــا مرا یکتــــا خواند و یکتـــــا دانست ، و برایم انباز نگرفت ، پس بنا به حکم شریعت بنـــده ای که یک مالـــک دارد ، معاش و مصالح وی همه بر مالک بوَد ، لاجرم ؛ کار دنیایش را کفایت کردم ، نعمت دادم ، هدایت کردم ، و اینک کار عقبی با من است ، که آن را نیز کفایت کنم ، از آتش برهانم ، به بهشت برم ، به دیدار و رضای خود رسانم ، زیرا او جز من کسی را ندارد ، و کار او را کسی جز من نسازد .

بنده باید بداند که حقیقتاً نعمت و شدت همه از خداوند است ، و بلا و راحت ، همه به عهده ی او است ، دل بر دیگری نبندد ، شفای درد از جز او نخواهد ، و بداند که زیانبخش و سودبخش ، هر دو یکــــــــی است ،

خداوندِ گشاینده و بربند ! پادشاهِ بر سود و گزند ! کلید دار جدائی و پیوند ! سودنمای سود رسان ، و سپردن سودها بر او آسان ، و سودها همه به دست اوست نه کسان !



موضوع :