نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 862 )
ســوره 11 : هــود ( مـکّــی ـ 123 آیه دارد ـ جزء دوازدهم ـ صفحه 221)
( قسمــت هیجـدهــم )
وعده ی دیـدار
جزء دوازد هــم صفحــه 230 آیه 77 )
بسم الله الرحمن الرحیم
وَ لَمَّا جَاءتْ رُسُلُنَا لُوطًا سِیءَ بِهِمْ وَ ضَاقَ بِهِمْ ذَرْعًا وَ قَالَ هَذَا یَوْمٌ عَصِیبٌ
تفسیـــر لفظـــی :
و چون فرستادگان ما نزد لوط آمدند به [آمدن] آنان ناراحت
و دستش از حمایت ایشان کوتاه شد و گفت امروز روزى سخت است
تفسیر ادبی و عرفانی :
اشارت است به کمال حزن و اندوه لوط ،
و نهایت اندوه وی در راه دین .
این آیت هم تشریف است و هم بشارت ،
تشریف است از آن روی که ؛
قـــرآن انــــــدوه او را جلـــــوه می دهد ،
و از اندوه او عالمیان را بر آتش اندوه می نشاند ،
بشارت است از آن روی که ؛
هرکه را طالع رسیدن به مــــــــراد داشته باشد ،
نخست تیــر بی مرادی در کام وی نشانند ،
و بر درد و اندوهش بیفـــــــــزایند ،
آن گاه چون یک باره دل به انــــدوه سپرد ؛
محبت حق او را در پرده ی عصمت خویش گیرد ،
چه ؛ که خداوند تبارک و تعالی دلی را دوست دارد ،
که غــــم نادیدن وی خورَد ،
و همه ؛ بارِ دردِ نایافتنِ او کشد ،
اندوهش بدان جهت دهد تا روزی گوید :
دلتنـــــگ مبــــاش !
بیم در دلش افکنَد تا به وقت مردن او را گوید :
مَتَــــــرس !
از این جهت است که باید گفت :
خــدایــــــا ؛
نصیب این بیچـــاره از این کار ، همه درد است !
مبارک باد که مرا این درد ، سخت درخور است ،
بیچاره آن کس که از این درد فــرد است !
حقا که هرکس بدین درد ننازد ناجوانمرد است !
هر درد که از دلـــم قـــدم برگیــــرد
دردی دگـــرش به جـــــای در برگیــرد
زان روی همیشه صحبت از سـر گیرد؛
که آتش که رسد به سوخته اندر گیرد
گر در همه ی شهر یکی نیشتر است
در پای کسی رود که درویش تر است
با آن همه راستــی که میــــــزان دارد
میل از طرفی کند که زر بیشتر است !
روز وصــل
غم مخـور ، ایّام هجـــــــران رو به پـایان مىرود
این خمـــارى از سر ما مــــى گسـاران مى رود
پــــرده را از روى مــــــــاه خـویش ، بالا مىزند
غمزه را سر مىدهد ، غم از دل و جان مىرود
بلبل انـــدر شــــاخسار گل هویــــــدا مىشود
زاغ بـــا صـــد شرمســـارى از گلستان مىرود
محفل از نــــور رخ او نــــــور افشــان مىشود
هرچـــه غیـــر از ذکــر یار ، از یاد رندان مىرود
ابرها از نـور خـورشیــــد رخش پنهـــــان شوند
پــــرده از رخســــار آن سرو خـــرامان مىرود
وعده دیــــــدار نزدیک است ، یاران مــــژده باد
روز وصلش مـــــى رسد ، ایّام هجـــران مىرود
[ دیوان امام خمینی (ره) ص 111 ]
( این غزل ده ساعت قبل از ارتحال ملکوتی حضرت امام قدس سره تحریر شده است )
موضوع :