فسیر ادبی عرفانی بسم الله الرّحمن الرّحیم (111)
سوره 111 : تبّــت
بـاران رحمـت
بنام او که جز او پادشاهی در جهان نیست،
بنام اوکه معبود حقیقی جز او در جهان نیست،
بنام او که مسجـود ساجــدان و مقصود قاصـدان است،
بنام او که پیش از وجودی موجـود،
به فضـل معـــروف، و به لطف موصــوف است
***********************
یکی بی طاعت مقبـول و روزگارش مسعــود !
و دیگــری بی جنایت مردود و از درگاه مطرود !
نه آنجــا میـل (حیف) است و نه اینجـا جـود،
حکمی است مبـرم و قضائی است معهــود!
************************
الهـــــــی ؛
در دل ما جز تخم محبت مکار ،
و بر جان ما جز لطف و مرحمت مدار ،
و بر این کِشته جز باران رحمت مبار.
الهـــــــــی ؛
تو بر رحمت خویش و من بر حاجت خویش ،
تو توانگری و من درویش
&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&
یا رب ز کرم به حال من رحمت کن
بر این دل نا تــوان من رحمت کن
در سینه دردمنــد من رحمت کن
بر دیده اشکبــار من رحمت کن
موضوع :