نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 781 ) متن کامل خطبه غدیریه (کلیک)
ســوره 9 : تـوبــه ( مـدنـی ـ 129 آیه دارد ـ جزء دهم ـ صفحه 187 )
( قسمــت دوم )
جهــاد مهیـــن
( جزء د هــم صفحه 187 آیه 5 )
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
فَإِذَا انسَلَخَ الأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِکِینَ حَیْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُواْ لَهُمْ
کُلَّ مَرْصَدٍ فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ الصَّلاَةَ وَآتَوُاْ الزَّکَاةَ فَخَلُّواْ سَبِیلَهُمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ
تفسیـــر لفظـــی :
پس چون ماه هاى حرام سپرى شد مشرکان را هر کجا یافتید بکشید و آنان رادستگیر کنید و به محاصره درآورید و در هر کمین گاهى به کمین آنان بنشینید پس اگر توبه کردند و نماز برپا داشتند و زکات دادند راه برایشان گشاده گردانید زیرا خدا آمرزنده مهربان است
تفسیر ادبی و عرفانی :
در این آیت خداونــــد قهّــــــــار ،
اسباب قهر دشمن و انواع قتـــال را برشِمَرَد ،
یکی را بــــه کشتــــــــن ،
یکی را به بنــــــد کردن ،
یکی را به بــارو و حصــــار انداختن ،
یکی را کمیــــــن کردن ،
تا همگی مغلــوب و مقهـــور گردند .
و از روی اشارت می فرماید :
در جهــــــاد مهیــــــن یا مهینــــه ی دشمن ،
که نفس امّـــاره است ،
انواع ریاضــــات و فنون مجاهدات باید ،
تا این دشمن ناپیــــدا و خطرنــــاک نیز مقهـــــور گردد !
و در این باب هیچ مجاهدتی بالاتر از آن نباشد که ؛
نفس را از شهوت های حیوانی بــــــاز دارد !
و به خواهش آن سر فرود نیارد ،
و آن چه بر او دشوارتر و سخت تر است ؛
بر دست گیرد تا او را مقهــــــــور کند .
گوینـــــد : عیسی (ع) پلاس پوشیدی ،
و برگ و پوست درختان و گیاه زمین خوردی !
و هر کجا شب آمدی خفتی !
چون خود را وطنی نساخته بود ،
تا شبی که باران می بارید ؛
و رعد و برق بود ، و باد سرد و سرمای سخت ،
از دور غــــاری بدید ، قصد آن جا کرد ،
چون برسید ، حیـــــــوانی در آن خفته دید ،
و او را در ان غـــــــار جــــــــای نبود ،
برگشت و پیش خود گفت :
شغال پناهگاه دارد و پسر مریم پناهگاه ندارد !
همان دم ندا رسید : من پنــــــــاه بی پنـــاهـــانــــــم !
او از همه ی متـــاع جهـــان پیــاله ای داشت که با آن آب می خورد ،
روزی یکی را دید که با دست آب می خورَد ،
از آن وقت پیاله را بگذاشت و گفت :
من ندانستم که خداوند به من پیاله داده است !
نوشته اند : چون روز قیامت شود ،
مسکینــــان را بیارند و حقّ خـــــــدا را از ایشان طلب کنند ،
آنان گوینــــــد : ما را درویش و بی مـــــــال آفریدی ،
از درویشی به حق تــــــــو نپــــــــرداختیم ؟!
همـــان دم عیسی (ع) را بیـــــــــاورند ،
که در دنیـــــــــا آمد و بیرون شد ،
و او را مـــــال و ملک نبود !
و بر آنهــا حجّـت کنند !
و لقمان را بر بَردگان حجت کنند که او نیز بَـــرده بود !
و یوسف (ع) را بر نیکو رویان حجت کنند ،
و سلیمان (ع) را بر پادشاهان و توانگران حجت کنند ،
که همه ی حق خدا را گزاردند !
درگاه جمــــال
هــــر کجا پــابنهى حسن وى آنجــــا پیـــــــــداست
هــــرکجــــــــا سر بنهى سجـــــده گه آن زیبـــاست
همـــــــه ســــرگشتـــــه آن زلف چلیپــــــاى وینـــد
درغـــم هجــر رُخش، این همه شور و غوغــــاست
جملــــه خوبــــان برِ حُسن تــــــــو سجــــود آوردند
این چــه رنجى است که گنجینه پیــر و برنـــاست؟
عاشقــــــــــان، صــــدرنشینــــــانِ جهـــانِ قدسند
ســــرفــراز آنکــــه به درگاه جمـــــال تـــو گداست
فــارغ از مــــا و من است آنکه به کوى تـــــو خزید
غافل از هر دو جهـان ، کى به هواى من و ماست؟
بـــــــر کن این خـرقـــــه آلـــــوده و این بت بشکن
بــــه در عشق فرود آى کـــه آن قبلـــه نمــــاست
[ دیوان امام خمینی (ره) ص 48 ]
موضوع :