نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید  ( 753 )                                                  


ســوره 7 : اعـــراف ( مکّی ـ 205 آیه دارد ـ جزء هشتم ـ صفحه 151 )


( قسمــت پنجــــاهــــم )


عاکـفِ میخـانـه 

 

 

 

سالروز میلاد مسعود هشتمین خورشید کهکشان ولایت

 

حضرت امام علی ابن موسی الرضـــا علیه السلام


بر شما و همه ی شیعیان و محبان آن حضرت مبارک

 

 ( جزء نهــم صفحه 176 آیه 201 ) 

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم

اِنَّ الَّذینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ  

 

 تفسیـــر لفظـــی :

 

پرهیزگاران هنگامى که گرفتار وسوسه هاى شیطان شوند،

به یاد (خدا و پاداش و کیفر او) مى افتند و (در پرتو یاد او راه حق را مى بینند و)

در این هنگام بینــــــا مى شوند


 تفسیر ادبی و عرفانی :

 

چون توفیق در راه مرد آید ، کید شیطان در او اثر نکند ،

                   گویند ؛ در صدر اسلام ، جوانی از نماز خفتن بازگشته ،

در راه به زنی برخورد که خود را بر او عرضه کرد و او را در فتنه افکند و رفت.

 جوان دنبال زن می رفت تا به درِ سرای او رسید ،

ساعتی توقف کرد ، این آیت ... إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ ...  فرا زبان وی آمد ،

چون این آیت برخواند بیفتاد و بی هوش شد ،

آن زن در وی نگریست او را بدان حال دید ، دلتنگ شد ،

کنیزک خود را برخواند و هر دو او را برگرفتند

و به درِ سرای او بردند و او را بخوابانیدند و خود باز گشتند .

 این جوان پدر پیری داشت ،

از سرای بیرون آمد و فرزند حود را چنان دید !

او را برگرفت و به خانه برد .

چون جوان به هوش آمد ، پدر از حال وی پرسید ،

جوان گفت : پدر ؛ مپرس که مرا چه حال افتاد !

و آن گاه قصه را بیان کردن گرفت ،  

چون به اینجا رسید که آن آیت برخواند ،  

شهقه ای زد و در آن حال از جهان بیرون شد !

 

 

بت یک دانه

 

خُـــرّم  آن روز که مـــا عاکف میخانـــه شویم 

از کف  عقـــل بُرون جَسته و ، دیوانــه شویم

 

بشکنیـــــم  آینــه‌ی‌ فلسفـــه و عِرفـــــان را 

از  صنمخانـــه‌ی‌ این قافلـــه بیگانـــه شویم 

فارغ  از خانقــه و ، مدرسـه و ، دَیـــــر شده 

پُشتپایی‌ زده بر هستی‌ و ، فرزانه شویم

هجرتاز خویش نموده ، سوی‌ دلـدار رویم

واله شمع رُخش گشته و ، پروانـــه شویم

از همهقیــد بُریده ، ز همه دانــــه رهـــــــا

تامگــر بستــه‌ی‌ دام بُت یکدانــــــه شویم

 

مستی‌عقل ز سر بُرده و ، آییم به خویش

تابه هوش از قدح باده‌ی‌ مستانـه شویــم

[ دیوان امام خمینی (ره) ص 170 ]




موضوع :