نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 738 )                                                                                

ســوره 7 : اعـــراف ( مکّی ـ 205 آیه دارد ـ جزء هشتم ـ  صفحه 151 )

( قسمــت ســی و چهارم )


حـلاوتِ منـاجـات

 

 

خدایا ؛ اوج رستن از همــه

 

و پیوستن به خـــودت را ارزانیـــم فرما


 ( جزء نهــم صفحه 169 آیه 156 )

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم

وَ اکْتُبْ لَنا فی هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ إِنّا هُدْنا إِلَیْکَ قالَ عَذابی أُصیبُ بِهِ مَنْ أَشاءُ

وَ رَحْمَتی وَسِعَتْ کُلَّشَیْءٍ فَسَأَکْتُبُها لِلَّذینَ یَتَّقُونَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَالَّذینَ هُمْ بِآیاتِنا یُؤْمِنُونَ

 

تفسیـــر لفظـــی :

 

و براى ما، در این دنیا و سراى دیگر، نیکى مقرّر فرما ، چه این که ما به سوى تو بازگشت کرده ایم. (خداوند در برابر این تقاضا، به موسى) گفت :  مجازات مرا به هر کس بخواهم (و سزاوار ببینم) مى رسانم ، و رحمتم همه چیز را فرا گرفته ، و آن را براى کسانى که تقوا پیشه کنند ، و زکات بپردازند ، و کسانى که به آیات ما ایمان مى آورند ، مقرّر خواهم داشت.

 

تفسیر ادبی و عرفانی :  

ما به دین تو مایل شدیم ، و خود را به کلی تسلیم تو کردیم ، و به همگی به تو بازگشتیم ، و از حول و قوای خویش تبرّی جستیم ، و خویشتن را به تو سپردیم ، و به هرچه حکم کردی رضــــا دادیم ، ما را به ما وامگذار ، و مائی ما را از پیش ما بردار !

خداوند به داوُد (ع) فرمود :

دوستان مرا با اندوه دنیا چه کار ؟

اندوه دنیا حلاوت مناجات را از دل ایشان بِبَرَد ،

ای داوُد ؛ من از دوستان خویش آن کس را دوست دارم که مخلص باشد ، غم هیچ نخورد و دل در دنیا نبندد ، و امور خود را به کلی با من افکند ، و به قضاء من رضـــــــــا دهد .

 

 

 نوشتــــه انـــد :

عابدی بود روزگار دراز در عبادت به سر برده ، در خواب به او نمودند که فلان رفیق تو در بهشت برین جای خواهد داشت ، عابد در طلب او برخاست ، تا بداند چه کرده که در بهشت جای خواهد داشت ، چون رسید ، از وی نه نماز شب دید و نه روزه ی روز ! گفت : مرا بگوی تا کــــردار تــــــو چیست ؟ گفت : عبادتی علاوه بر واجبات نکردم ، لیکن یک خصلــــت در من است که چون در بلا و بیماری باشم ، نخواهم که در عافیت باشم ، و اگر در آفتاب باشم نخواهم که در سایه باشم ، و به هرچه حکم خدا و قضای او باشد رضــــــــــا دهم ، و بر خواست او خواست خود نیفزایم! عابد گفت : این صفت است که تو را به آن منـــزلــت رسانیده است .


بار الهــــا ! از لذت مناجات و حلاوت مخاطبان خود ما را نصیبى عنایت فرما،

و ما را در زمره ذاکران و جرگه منقطعان به عزّ قدس خود قرار ده،

و دل مرده ما را حیاتى جاویدان بخش و از دیگران منقطع و به خود متوجّه فرما


إِنّکَ وَلىُّ الفَضْــــلِ والاِنعــــام


شیرینـی مناجات با خـدا گوارایتـان باد


 

در میخانه به روی همـه بـــــاز است هنــــوز

 

سینه سوختـــه در ســوز و گـداز است هنوز

 

دست بــــردار ز ســوداگــــری و بوالهـوسی

 

دست عشاق سوی دوست دراز است هنوز

 

 



موضوع :