سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
مطالب پیشین
تدبر در قرآن
آیه قرآن
لینک دوستان
خبرنامه
 
آمار وبلاگ
  • کل بازدید: 1964765
  • بازدید امروز: 31
  • بازدید دیروز: 80
  • تعداد کل پست ها: 1283
  • ****
درباره
محمّـد تــرابـی[963]

روح بلند مدیر وبلاگ خادم قرآن محمد ترابی در اسفند ۱۳۹۸ در ۶۷ سالگی به سوی معشوق شتافت. روحش شاد و یادش گرامی باد. اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
آرشیو مطالب
*

حدیث

*
لوگوی دوستان
دانشنامه سوره ها
سوره قرآن
کاربردی



نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 538 )

ســوره 3 : آل عمران  ( مدنی ـ 200 آیه دارد ـ جزء سوم ـ صفحه 50 )


( قسمت سی و یکــم )


مِهـر دلبــر


 

( جزء سوم صفحه 57 )

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم 

 

  59     ـ   إِنَّ مَثَلَ عِیسَى عِندَ اللّهِ کَمَثَلِ آدَمَ  

 

خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثِمَّ قَالَ لَهُ کُن فَیَکُونُ 

 

تفسیر لفظی :

 

نمونِ عیسی نزد خداوند ، مانند نمونِ آدم است ،

 که او را از خاک آفرید ، سپس وی را گفت باش و می بود !


تفسیر ادبی و عرفانی :


          این آیت از یک سو اشارت به قدرت خدای ،

و از دگر سو اشارت به تخصیص آدم و عیسی دارد ،

که خداوند در آفرینش این دو باز نمود ،

که خدای ، قادر به هر کمال است ،

و قدرت او بی کسب و احتیال است ،

و توانائی او بی عجز و بی زوال است ،

و پایندگی او در عزت و قدرت ، بی گشتنِ حال است ،

که از خاکِ مُــــرده ، آدم صفی آرَد !

و از مریم بی شوهر ، عیسای مسیح آرَد !

میان این و آن ، خدائی خود پیدا (نمودار ) کند !

و قدرت خود را به خلق بنمایاند !

این چیست که در عقل ، محال است ؟

که نــــه ، تحت قدرت ذوالجلال است !

و آن چیست که از معـــــدوم ؟

که نــــه ، خداونـــــدقــــــادر بر کمال است !

چه ، خـــدای به هرچیـــز قــــادر است !

در معــــــدوم ، چنان که در موجــــود !

در محـــــال ، چنان که در معقــــــول !

در خیــــــر و شــرّ ،

در طاعت و در عصیــــــان !

 

بی نسیمِ مِهـر دلبــر ، راحت گــلزار نیست


بی فروغِ آن رخِ گُل رنگ ، نـور و نـار  نیست


 

 

 

الهــــــی ؛

ما که  به تـــــــو زنـــده ایم ، هرگز کَی میــــریـــم ؟

ما که به تـــــــو شادمانیـــــم ، کَی اندوهگین شویم ؟

ما که به تـــــــو نازانیـــم ، چون بی تـــــــو  به سر آریم ؟

ما که به تـــــــو عزیـــزیــــم ، هرگـــز چــــون ذلیــــــل شویم ؟


الهــــــی ؛

چه غم دارد آن که تـــــــو را دارد ؟

که را شاید که تـــــــو را نستــــاید ؟

آزاد آن نَفس که به یــاد تـــــــو یـــازان ،

آبــاد آن دِل کــه به مهـــــر تـــــــو نــازان ،

و شاد آن کَس که با تـــــــو در پیمــان است.


 

 

 

ما را ســر و سودای کس دیگر نیست


در عشق تــو پروای کس دیگر نیست


جز تـــو دگری جای نگیـرد در دل


دل جای تـو شد جای کس دیگر نیست

 

 

 

 

این جمعـه هم گذشت و نیامد

 

و ما همچنان جمعه ها را منتظریم

 

تا جمعه فرخنده ای که امام و پیشوایمان

 

حضــرت حجــة ابن الحســن العسکـــری

 

بیاید و کام تشنگان عدالت را سیراب نماید


برای تعجیل در ظهــــور مبارکشان


همچنــــان دعــــــا می کنیم


کارت پستال درخواستی طراحان



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 537 )

ســوره 3 : آل عمران  ( مدنی ـ 200 آیه دارد ـ جزء سوم ـ صفحه 50 )


( قسمت سی ام )


منـزل فرشتـگان


 

 

( جزء سوم صفحه 56 )

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم 

55  ـإِذْ قَالَ اللّهُ یَا عِیسَى إِنِّی مُتَوَفِّیکَ وَ رَافِعُکَ إِلَیَّ   

وَ مُطَهِّرُکَ مِنَ الَّذِینَ کَفَرُواْ وَ جَاعِلُ الَّذِینَ اتَّبَعُوکَ  

 فَوْقَ الَّذِینَ کَفَرُواْ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ ثُمَّ إِلَیَّ  مَرْجِعُکُمْ

فَأَحْکُمُ بَیْنَکُمْ فِیمَا کُنتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ

 

تفسیر لفظی :

خداوند گفت : ای عیسی ؛ من تو را روزی از زمین سپری خواهم کرد ، و تو را به سوی خود

بر خواهم آورد ، و تو را از کافران باز خواهم رهانید ، و آنان که در توحید با تو پیروی کردند ،

تا روز قیامت بر زِبَــرِ دشمنان تو که کافرانِ به من هستند قرار می دهم ، آن گاه بازگشت

همه ی شماها به سوی من است ، و میان شما در اختلافاتی که با هم دارید داوری خواهم کرد .


تفسیر ادبی و عرفانی :

ای عیسی ؛

من تو را از شهوت ها و لذت ها فرا خواهم گرفت ،

و هوا های نفسانی از تو دور خواهم ساخت ،

تا در مراد نفس نکوشی ،

خداوند این را بگفت و چنان کرد ،

و او را به آسمان به منزل فرشتگان فرود آورد ،

و او را به صفت آنان برآورد.

[ روی همین اصل است که عیسی (ع) در دنیا همسری اختیار نکرد ]


فتنــه دجّـــال :

یکی از صحابه از رسول الله (ص) پرسید :

فتنه ی دجّال چیست ؟

حضرت فرمودند :

از اول آدم تا به قیامت ،

هیچ فتنه ای سخت تر و بزرگ تر از فتنه ی دجّــال نباشد ،

و همه ی پیغمبـــــران ، امت خویش را ،

از فتنه ی دجّال بیم دادند و بترسانیدند،

و در روزگار امّت من ،

از شام و عراق بیرون آید ،

و ابتدا دعوی پیغمبری کند ،

آن گاه دعوی خدائی کند !

و روزگار او چهل سال است ،

 

آن گاه عیسی ابن مریم از آسمان فرود آید ،

و برای امّت داوری دادگر باشد ،

او صلیب را بشکند !

و خوک بکشد ،

و کفـــــــر بردارد ،

و کین و دشمنی و خشم در هیچ دل نماند ،

گزندگان بی زهــــــر شوند ،

و در آن با مردم نرم و رام شوند ،

کودکان دست در دهان مار کنند !

و ایشان را گزندی نرسد !

و گرگ در میان گوسفندان آسیبی نرساند !

و کافران و بد دینان هیچ نمانند !

و جهانیان همه بر کلمه ی حق

و پرستش خـــــدای یکتـــــــــــا گِرد آیند .


 

 

شهـری همــه بنـده و رهی گان داری   

       

 عــالـم همــه پـر زآشنـایـان داری


من خود چه کسـم چه آیـد ازخدمت من     

     

 تو سوختــه درجهـان فــراوان داری !

 

 

الهــــــی ؛

خود کردم و خود خریدم ،

آتش بر خود ، خود افروختم ،

از دوستـــــــــی آواز دادم ،

دل و جان را فــــرا نـــــــاز دادم ،

اکنون که در غرقابم ، دستم گیر که گیر افتادم !

الهــــــی ؛

تو دوختی و من در پوشیـــدم ،

و آنچه در جام ریختی نوشیدم ،

هیــــچ نیاید از آن چه کوشیـــدم !

الهــــــی ؛

چون تـــــــو توانائی ، که را توان است ؟

در ثنـــــاء تـــــــو  کـه را زبــــــــان است ؟

و بی مهــــر تـــــــو  که را سر و جان است ؟


**********************************

 

یا رب ز ره راست نشانی خواهــم

 

از باده ِ آب و خاک جانی خواهـم

 

از نعمت خود چو بهره مندم کردی

 

در شکر گزاریت زبانی خواهــم

 

 

 

 

جانـــــــان من !

 

 قائـم آل محمّـــــد (ص)

 

 هـر جمعـــه را به این امیـــد آغاز می کنیم


که شـایـد تـــــو در این جمعـــــه بیــــایی


و کام تشنــگان عـدالـت را سیـــراب نمـــایی


 

 

 برای تعجیل در فرج مبارکشان زیاد دعا کنیم


 

برای سلامتی و خشنودی امام و مقتدا و مولایمان


امروز جمعه دو رکعت نماز مخصوص و یکصد صلوات


 

یادداشت برگزیده ی [ گردش در زمین ] کلیک فرمائید

 

یادداشت برگزیده ی [ اسلام و سیر و سیاحت ] کلیک فرمائید



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 536 )

ســوره 3 : آل عمران  ( مدنی ـ 200 آیه دارد ـ جزء سوم ـ صفحه 50 )


( قسمت بیست و نهـم )


 تنگـدستی و استغنـاء

 

 

( جزء سوم صفحه 56)

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم


54  ـ وَ مَکَرُواْ وَ مَکَرَ اللّهُ وَ اللّهُ خَیْرُ الْمَاکِرِینَ 

 

تفسیر لفظی :

جهـــودان مکرها ساختند و خداوند هم مکر ساخت که بهترین مکر سازان است ،

 مکر او مِــه و سازِ او بِـــه


تفسیر ادبی و عرفانی :

 

                    مکـــــــرخــــــدا آن بـــــود که ؛

چون ایشان بر کفر و گناه خویش بیفزودند ،

آنــــــان را نعمت بیفزود ،

تا به یک بارگی بَطَـــــرِ نعمت (*) آن ها را بگرفت ،

و کفــــــــر بیشتــــــر آوردند ،

و در طغیان و گمراهی سر نهادند ،

آن گاه ایشان را پاره پاره عذاب فرا گرفت ،

از آن جائی که ندانستند !

 

 ( تصویری گویا از مکر خداوند در مقابل مکر شیطان بزرگ [آمریکا] در صحرای طبس )

 

 

گوینـــــــد :

کسی ابودرداء را رنجانید ،

ابودرداء گفت : خـــدایـــــــــــا ؛ 

تن این مرد درست و عمر دراز و مال بسیار ارزانی بدار !

هر خردمند که در این دعــــا تأمل کند ،

داند که بد تـــــــرین دعا ها است !

که هرکه را این هــــــــا دادند ،

بَطَر و غفلت ،

وی را از کار آخـــــــرت غافـــــــل گرداند تا هـــــلاک شود !

 

---------------------------------------------------------------------

(*)بَطَـــر : شادی مفرط – دهشت و حیرت هنگام هجوم نعمت


 


نوشته اند که :

دو مسکین به زمینی سرا بگرفته ،

و از خلق مرهمت نگرفته ،

یکی زبان به گلایه بگشود ؛

که تن رنجور بود و از نعمت غفــــور مهجور ،

مسکین دوم بگفت :

گرچه با حال و کار با تــــــو مساوی باشم ،

لکن منافی الطاف کافی نباشم ،

که به جود او راضی ام ، و از غیر او نافی !

زیرا زمانی که نطفه ای ناچیز بودم ،

حق تعالی از روزیِ من غافل نبودی ،

پس چگونه حال از روزی رساندن به من غافل گشتی ؟

بلکه هرکس را به قدر خویش تقدیر نمودی !

یکی را در مــــــال وسعت بدادی ،

و یکی را در حــــــــال وسعت دادی ،

یکی را تنگدستـــــی مقرر فرمودی،

ولی استغنــــــــــاء عطــــا فرمـــــــودی !

یکی را توانگــــری مرحمت فرمودی،

ولی استغنـــاء ندادی !


 

گویند :

درویشی را با عالمی توانگـــر صحبت بودی ،

درویش گفت : مرا آرزوی زیارت کربــــلاست !

عالم گفت برخیـــــز تا با هم برویم !

درویش تعجب کرد !

که آن عالم توانگر چگونه

بدون کارسازی قبلی عازم سفــــــر گردید !

که توانگران را بهنگام مسافرت

سفارش و توصیه و وصیت زیاد باشد !

از همان مسجد هر دو به راه افتادند !

قدری که از شهــــــر دور شدند ،

درویش گفت :

کشکولم را فراموش کرده ام !

بازگردیم تا آن را بردارم و برویم !

عالم گفت : حال بدون کشکول برویم

درویش گفت : نمی توانم دل از آن برکنم ،

عالم گفت : پس من چگونه از آن همه

مال و مکنت و مسجد و محراب دل کندم !

استغناء آن است که در عین نداشتنِ مکنت ،

چشمت به مال دیگران نباشد !

درویشی آن است که در عین تــــوانگـــــــری ،

دل به مال و مکنت نبسته باشی !

و به هنگام سفـــــر آخرت ،

آسوده خاطر همه را رها کنی !

 

 

همه مشکلات و گرفتاری های مـــــا

 

 

ناشی از غیبت طولانی مولایمان


محبــوب دل هـا و منجی انســان هـا


قائـم آل محمّـد (ص) حضرت امــام مهــدی (عج) است


 

السلام علیــک


یا اباصــالح المهـــدی


پس برای تعجیل در فرج مبارکشان زیاد دعا کنیم


اَللّهُمَّصَلِّعَلیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلفَرَجَهُم

 



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 535 )

ســوره 3 : آل عمران  ( مدنی ـ 200 آیه دارد ـ جزء سوم ـ صفحه 50 )


( قسمت بیست و هشتـم )


عنـایـت احـدیّـت

 

 


( جزء سوم صفحه 56)

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم


52 ـ فَلَمَّا أَحَسَّ عِیسَى مِنْهُمُ الْکُفْرَ

قَالَ مَنْ أَنصَارِی إِلَى  اللّهِ

قَالَ الْحَوَارِیُّونَ نَحْنُ أَنصَارُ اللّهِ

آمَنَّا بِاللّهِ  وَاشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ     

 

تفسیر لفظی :

همین که عیسی کافریِ آن گروه را بدانست ، گفت : یاران من از میان شما کیانند ؟

( با آن که خدای من مرا یار است و نیازی به کسی ندارم ) حواریون گفتند : ما یاران خدائیم !

و به خدای یکتا گرویدیم ، و تو گواه باش که ما گردن نهادیم .

 

تفسیر ادبی و عرفانی :

 

                          بزرگ است و بزرگـــوار ،

جلیـــــل است و جبّــــــــــار ،

خداونـــــد جهانیـــــــان ،

دارنده ی آفریــــــــدگان ،

دادستـــــان از گردن کشان ،

کیـــن خــــواه از برگشتـــگان ،

باز دارنده ی عـــدل خود از دوستــــــان ،

باز دارنــــده ی بـــدی بـــدان از نیــــکان ،

نگاه دارنـــــده ی آبـــــروی دوستـــــان ،

بنگر که چه عنایت و تفضّلی کرد ،

و چه کرمی فرمود با عیسی (ع) ،

و چه ساخت از ساز نهانی بر آن دشمنان ؟

آری ؛ دوستان خود به دشمنان نماید ،

اما به به ایشان نـدهـــــد و نسپـــــــــارد !

مگر این که خود بسوی دشمنان روند

و دل به آن ها سپارند !

چنان که خود عیسی (ع) گوید :

من آن روز دانستم که در پرده ی عنایت احدیّت ،

و در پنــــاه عصمت ربوبیّت هستم ،

که در کودکی ، مهتری شیطان ها از من باز داشت ،

و مــــــرا در حفــــظ عصمــــــت 

و کنـف حمایت خود نگاه داشت .

گویند : آن روز که شیطان دانست ؛

او را از راه یافتن به عیسی توانائی نیست ،

فـــــریــــــاد برآورد که : بــــــارالاهـــــــا ؛ 

اگر گِرد عیسی نتوانم گشت که :

اِنَّ عِبادِی لَیسَ لَکَ عَلَیهِم سُلطانُ ...

به عزت تـــو قسم ای خداوند

که باز نگردم تا هر که بـــــدو نگریست ؛

زنّــــــاری بربندد و سُنــب خــــری بپرستد !


خداوند فرمود :

اگر در ایشان خیــــــری بـــــودی ،

مانند عیسیمعصــوم بودندی !

لکن حکم ما در ازل در باره ی آن ها

به بیگانگـــــــی رفـــــــت !

و قهر ما آن ها را از درگاه ما براند !

تــــــو آنان را بر فتــراک خویش بند ،

که ایشان ســــــزاوار تــــــــــو اند !

و تـــــو ســـــزاوار ایشـــــان !


پیش تــو رهی چنان تبــاه افتاده است


گـر وی همـه طاعتی گنـاه افتاده است


این قصه نه زان روی چو ماه افتاده است


کین رنگ گلیـم مـا سیـاه افتاده است

 

الهــــی ؛

پسندیـــدگان ، تـــــــو را به تــــو جستند و بپیـــوستنــــد ،

ناپسندیدگان ، تــــــو را به خود جستند و بگسستند ،

نـــــــــــه او که پیوست به شکـــــــر رسید ،

نه او که گسست به عــــذر رسید.

الهــــی ؛

ما از غافلانیم نه از کافران ،

نگاه دارمـــان تـــا پریشــــــان نشویم ،

و در راه آر تــــا ســـــرگـــــــردان نشـــویم ، 

الهــــی ؛ 

این همه نـــوازش از تــــــــو بهـــــره ی ماست ،

که در هر نفس چندین ســــوز و نــــور ، غایت تـــو پیداست ،

چون تــــو مـــــولائی کِـــــراست ؟ و چون تـــــو دوست کجـــــاست ؟

 

 

 

در عشق تـو من کیم که در منزل من 


از وصـل رُخَت گلی دمـد بر گل من 


این بس نبُوَد ز عشق تــوحاصل من


کاراسته ی وصــل تـو باشد دل من

 

 

همه مشکلات و گرفتـــــاری های  مـــــــــا


ناشی از غیبت طولانی مولایمان


محبــوب دل هـا و منجی انســان هـا


قائـم آل محمّـد (ص) حضرت امــام مهــدی (عج) است


السلام علیــک


یا اباصــالح المهـــدی


پس برای تعجیل در فرج مبارکشان زیاد دعا کنیم





موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 534 )

ســوره 3 : آل عمران  ( مدنی ـ 200 آیه دارد ـ جزء سوم ـ صفحه 50 )


( قسمت بیست و هفتـم )


نعیـم خُـلـــد

( جزء سوم صفحه 55)

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم 

42 ـوَ إِذْ قَالَتِ الْمَلاَئِکَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاکِ

وَ طَهَّرَکِ وَ اصْطَفَاکِ عَلَى نِسَاء الْعَالَمِینَ

 

تفسیر لفظی :

هنگامی که فرشتگان (جبرئیل) گفتند : ای مریم ؛

خداوند تو را برگزیده و پاک گردانید و تو را بر همه ی زنان عالم برگزید .

( بخش دوم )

تفسیر ادبی و عرفانی :

 

                          نواخت ِ دیگرِ مریم آن است که :

خداوند ، رقم اصطفائیت در دو جا کشید ؛

یکی اول آیت و دیگری آخر آیت !

کِرا بُود از زنان جهان را این کرامت که ؛ وی را بُوَد ؟

که نوزاد او در شکم او آزاد دوجهان بُود ؟

و در آن آزادی ، پذیرفته و پسندیده ی خدای بُود ؟

که جای او مسجد و نشتن گاه او محراب بود ! ؟

و در آن جایگاه ، روزی او از درگاه حق ، روان بود !

و از این شگفت آورتر این که ؛

فرزندش بدون پدر به عرصه ی وجود آمد !

و او را روح الله خواندند !

و در آن آیت ، عیسی را چهار نام گفت ! :

مسیح ، عیسی ، کلمه ، روح ،

یعنی که عیسی رسول خدا ،

و آورنده ی سخن وی به مریم ،

که در دو جهان روشناس و نیک نام ،

و دارای کرامت ها و معجزه ها است !

اول این که بدون پدر آفریده شد و به دنیا آمد !

دوم این که از دمیدن روح القدس (جبرئیل) حاصل گشت !

سوم آن که به [ کلمه ] پیدا شد !

چهارم آن که در گهواره ، خداوند او را به سخن آورد !

که گفت : اِنِّی عَبدُاللهِ 

پنجم این که او را در کودکی نبیّ کرد !

که گفت : ( آتینیَ الکتابَ وَ جَعَلَنِی نَبِیّاً )

[ آیه 30 سوره مبارکه مریم )

یعنی نه چنان است که یهودان گفتند او پسر خدا است !

بلکه من بنـــــده ی خــــــــدا و آفـــــریــــــده ی اویم ،

 و اوست خــــــداونــــــــد من !

و نیز ردّ اتهامی است که مادر او را زدند !

و خداوند ، برائت ساحت مریم را آشکار ساخت !

و برای روشنائی چشم وی ،

آن سخن را در حال کودکی به زبان او راند !

و این روشنـــــائی چشــــم ،

و خرسنـــــدی خــاطـــــــر مـــــریـــم ،

برای آن رنجی بود که در وضع حمل داشت !

که در برابر آن رنج و شدت ،

نعمت و راحت به وی رسید.

در حقیقت این خطاب و کرامت به بنده ،

از سوی خداوند ، چنان است که فرمود:

هرچه بلا و محنت و شدت از بیماری ،

گرسنگی ،

 

تشنگی ،

 

غم روزی ،

و بیم عاقبت است ،

این همه را از فرشتگان برداشتیم ،

و بر بنـــــدگان نهــــــادیـــــم !

که نعیم باقی ،

و بهشت جاودانی ،

و وعده ی دیدار ،

و رضــــای ذوالجلال را ،

به فرشتگان وعده ندادیم !

و تـــو را ای بنده ی خداوند ،

این همه بلا و مصیبت و محنت را نصیب کردیم ؛

که نعیـــــــم خُـلــــــد ،

و بهشت باقی ، تـــــو را باشد !

قسمت مــــــــا چنین است ،

آن جا که گنــــــج است ،

ره گذر آن به رنــــــــج است ،

و آن جا که بیماری و بـــــلا است ،

بهره ی آن شفـــــا و عطـــــــا است !

 

استاد بوعلی گوید :

پیری را دیدم از این دیوار به آن دیوار ،

و از این کوچه به آن کوچه ،

پریشان حال و درمانده ،

و سراسیمه می شتافت !

از سرِ جوانی پرسیدم :

ای شیخ ؛ چه نوشیده ای ؟

و چه شربتی خورده ای ؟

که چنین سراسیمه شده ای ؟

گفت : ما را برای آشفتگی و سراسیمگی

این بس نیست ! که خداوند ؛

ما را آگاهی داد که شما را من آفریدم !

و من خداوند شمایم !

مگر جز این ، چیز دیگر برای حیرت ما می مانَد ؟


از عشق تو این بس نَبُوَد حاصل من؟ 

 

کاراسته ی وصل تو باشد دل من !؟

 

 

همه مشکلات و گرفتــــاری های ما

ناشی از غیبت طــــولانــــی مولایمــــــان

محبــوب دل هـــا و منجـــی انســان هـا

قائـم آل محمّـد (ص) حضرت امــام مهــدی (عج) است

پس برای تعجیل در فـرج مبارکشـان

دعـــــا کنیم

کارت پستال درخواستی طراحان



موضوع :


<      1   2   3   4   5   >>   >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز


* *