سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
مطالب پیشین
تدبر در قرآن
آیه قرآن
لینک دوستان
خبرنامه
 
آمار وبلاگ
  • کل بازدید: 1966724
  • بازدید امروز: 45
  • بازدید دیروز: 171
  • تعداد کل پست ها: 1283
  • ****
درباره
محمّـد تــرابـی[963]

روح بلند مدیر وبلاگ خادم قرآن محمد ترابی در اسفند ۱۳۹۸ در ۶۷ سالگی به سوی معشوق شتافت. روحش شاد و یادش گرامی باد. اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
آرشیو مطالب
*

حدیث

*
لوگوی دوستان
دانشنامه سوره ها
سوره قرآن
کاربردی



نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 706 )                                                      


ســوره 7 : اعـــراف ( مکّی ـ 205 آیه دارد ـ جزء هشتم ـ صفحه 151 )


( قسمــت ســـوم )


وزن اعمال و احوال

 

 ( جزء هشتــم صفحه 151 آیه 8 ) 

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم

وَالْوَزْنُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَن ثَقُلَتْ مَوَازِینُهُ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ 

 

تفسیـــر لفظـــی :

و در آن روز سنجش [اعمال] درست است

پس هر کس میزان هاى [عمل] او گران باشد آنان خود رستگارانند


تفسیر ادبی و عرفانی :

 

وزن اعمــــال ، به میزان اخلاص حق است ،

و وزن احوال به میزان صدق عدل ،

بیچـــاره و محروم کسی که عمـــــل وی به ریــــــا آلوده ،

و حــــــال وی به عُجب آمیختـــــــه ،

که در مقام ترازو نه آن حال را قدری بُوَد ،

نه این عمــــــــل را وزنی !

چنان که فرماید :

[ حاسبوا قبل ان تحاسبوا ]

کارهای خود را وزن کنید پیش از آن که بر شما وزن کنند ،

و شمار خویش برگیـــــرید پیش از آن که شمــــا را شمار برگیرند ،

و در کار خود نظر کنید که برای انجمن بزرگ رستاخیز چه ساخته اید ؟

 

در خبر است که :

عاقــــل را چهـــار ساعت است ؛

که سعادت خویش در آن طلب کند ؛

و روزگار خود را بدان بیاراید :

ساعتی که در آن حساب خویش کند و اعمال و افعال خویش سنجد ،

ساعتی که او را با خداونــــــــد رازی بُوَد ،

ساعتی که در آن تدبیــــــــر معـــــــاش خود کند ،

و ساعتی که در مناجات

و بدانچه او را داده اند از دنیـــا بیاساید و خشنود باشد .

که گفته اند : میزان ها مختلف است ، 

نفس و روح را میزانی است ،

و قلب و عقل را میزانی ،

و معرفت و سرّ را میزانی ،

میزان نفس و روح ؛ امر و نهی است ،

و هر دو کفه ی آن کتاب و عترت است ،

میزان قلب و عقل ؛ ثـــــــواب است ،

و هر دو کفه ی آن وعد و وعید است ،

میزان معرفت و سِــرّ ؛ رضــــــــا است ،

و هر دو کفه ی آن فرار و طلب است ،

فرار ، از دنیا بگریختن و در عقبی آویختن ،

و طلب عقبی را نگذاشتن ،

و مولی را خواستن و جستن ،

همه چیز را تا نخواهی نجوئی ،

و تا نجوئی نیابی ،

و حق را هم تا نجوئی نیابی !

از آن است که طالبان حق و جویندگان وجود مطلق عزیزانند !


خـــــدایــــــــا ؛

اگر کسی تو را به طلب یافت ، من خود طلب از تو یافتم ،

و اگر کسی تو را به جستن یافت ، من به گریختن یافتم ،


خـــــدایــــــــا ؛

وجود تو پیش از طلب و طالب است ،

طالب از آن جهت در طلب است که بی قراری بر او غالب است ،

عجب آن که یافت نقد شد و طلب برنخاست !

حق دیده ور شد و پرده ی عزت بجا است !

 

ای جمـــالی کز وصـــالت عالمی مهجور و دور


بر میان شان از غمت جز حیـــرت و زنّار نیست


دیدنی ها هست آری ، گفتنی ها روی نیست


در میــــان کام افعی صورت گفتـــــــار نیست




موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 705  )                                                     


ســوره 7 : اعـــراف ( مکّی  ـ  205  آیه دارد  ـ جزء هشتم  ـ  صفحه 151 )


( قسمــت دوم )


مجمـر عشـق


 

 ( جزء هشتــم صفحه 151 آیه 2 ) 

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم

اتَّبِعُواْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکُم مِّن رَّبِّکُمْ وَ لاَ تَتَّبِعُواْ مِن دُونِهِ أَوْلِیَاء قَلِیلًا مَّا تَذَکَّرُونَ

 

تفسیـــر لفظـــی :

 

آنچه را از جانب پروردگارتان به سوى شما فرو فرستاده شده است پیروى کنید

و  جز او از معبودان [دیگر] پیروى مکنید چه اندک پند مى‏ گیرید


تفسیر ادبی و عرفانی :

 

ای شما که مخلوق و آفریده شده هستید ،

و عقل ها و بصیرت های شما در بونه ی پیروی و تبعیت است ؛

خود رأیی و خودپسندی را از خود دور کنید ،

که خود رأیی را نـــــــــوائی نیست ،

و خودپسنـــــــدی را روی نـــه !

نقّادان دین مبین اسلام و خازنان حضرت نبّوت ،

نافه های هدایت برگشودند ،

و صبــــــــای دولت دین را فرمودند ،

که نسیم این نافه ها به ودیعت به تـــــــــو دادیم ،

گِرد عالَم همی طـــــــــواف کن ،

و احوال هر قومی را مطالعه همی کن ،

هرکجا دماغی بینی عاشقانه ،

و دلی بینی بر مجمـــــر عشق سوختـــه ،

نسیمـــــی از وی بدان دل رسان ،

لیکن بیچارگان کافر قریش و بی مایگان آنان و راندگان حضرت ،

چون دماغشان در مهــــــــــــرِ خـــــذلان بود ،

نسیمــــــــی به دماغشان نرسید ،

بدین جهت ربّ عـــــزّت فرمود :

کمتر متـــذکّر و متنبّـــــه می شونـــــد .


ای مسکین ؛

 

 نگر تا به روزگار امن و صحت و عافیت ، فریفته نگردی !

و اگر روزی مرادت برآید از دنیا ایمن ننشینی ،

که زوال ِ نعمت و بطشِ جبّـــــــاری

بیشتر به وقت امن و آسایش و آرایش آید !

چه ؛ اگر کسی در آیات قـــــرآن تدبیـــــــــــر کند ،

داند که این بســـاط لهــــو و لعـــب درنوشتنی است !

و این خانــــــــه های پـــــــر نقش و نگـــــار گذشتنی است !

و این جهانیان و جهان داران که خسته ی دهرند و مست شهــوت، 

در سفینــــه ی خطــــــــرند و در گــــــــــرداب هلاکت !


در جهـــــان شاهان بسی بودند کز گردون ملک


تیرشان پروین گسل بود و سنان شان جان گداز


بنگرید اکنـــــون بنــات النعش وار از دست مرگ


نیـــزه هاشان شاخ شاخ و تیــر هاشان تار تار !

 

یکی از بزرگان به بناهای نعمان منذر برگذشت ،

آنجا که خورنق و سدیر گفتندی ؛

گفت : آن بنــــــاهای عظیـــــــــم دیدم ،

ایوان های سر به فلک کشیده همه خراب گشته ،

و گردی از آن برآمـــــــــده !

همه بی کار و بی کس مانــــــــده !

بر دیده ی عبرت بر آن می نگریستم و می گفتم :

کجایند ساکنـــــــان تــــــــو ؟ !

چه شدند همســــــایگان تــــــــــو ؟ !

گفت : دیدم بر دیوار نوشته اند :

این جا منزل کسانی بوده که ؛

مستــــــــی عیش و کامـــــــــرانی را ،

تصور تبـــــــــاهی و خطــــــــری نمی کردند ،

تا این که از این منزل به منـــــــزل گُــــــــور رفتنــــد !

و هیــــــچ اثــــری از آن هـــــــــا نمانــــد ! .

 

روایت شده از عمّار ساباطى که امیرالمؤمنین‏ علی علیه السلام به مداین آمدند و در ایوان کسرى نزول فـرمودند و با او بود دُلَف ‏ابن بحیر پس در آنجا نماز گزاردند ، بعد از آن با دُلَف و جماعتى از اهل ساباط که در خدمت آن حضرت بودند به گردش در منازل کسرى‏ پرداختند ، و به دلف مى‏ فرمودند از براى کسرى در این مکان چنین و چنان بوده ، و دُلَف مى ‏گفت به خدا قسم چنین است که مى‏ فـرمایى ، پس با آن جماعت در تمام آن مواضع گردش کردند ، و دلف مى ‏گفت اى سیّد و مولاى من ، چنان شما به اینجا ها مطّلعید که گویا شما این چیزها را در اینجا ها نهاده ‏اید .

 و روایت شده که در آن وقـتـى که آن حضرت بر مدایـــن مرور مى‏ فـرمودند و آثار کسرى و خرابى آن ‏را مشاهـده ‏مى‏ نمودند یکى ‏از آن اشخاص که‏ در خدمت آن‏ حضرت بود از روى عبـرت این ‏شـعــــر را خواند: 

جَرَتِ الرِّیـاحُ عَلى‏ رُسُومِ دِیـارِهِـمْ‏          فَکَاَ نَّهُـمْ کانُوا عَلى‏ میعـــادٍ. 

وزد باد ها بـر ویـرانه ‏هـاى خانه ‏شان‏      گویا  آنـان وعده ‏گاهى با هم داشته ‏اند 


حضرت فـرمودند چــرا نخـوانــدى :

کَمْ تَرَکُوا مِنْ جَنَّاتٍ وَ عُیُونٍ، وَ زُرُوعٍ وَ مَقامٍ‏ کَریمٍ،

وَ نَعْمَةٍ کانُوا فیها فاکِهیـنَ، کَذلِکَ وَ اَوْرَثْنـاها قَـوْمـاً آخَــرینَ 

چه بسیار باغ ها و چشمه سارها و کشتزار ها و جاهاى‏ خوب و نعمتى که در آن

کامیاب بودند و همه را واگذاشتند ، چنین بود و ما آن ها را به گــروه دیگـــرى دادیـــم

 ( آیات 25الی29 سوره مبارکه دخان )

پس از آن فرمودند : 

فَما بَکَتْ عَلَیْهِمُ السَّمآءُ وَالْأَرْضُ وَما کانُوا مُنْظَرینَ اِنَ‏ هؤُلاءِ کانُوا وارِثینَ

فَاَصْبَحُوا مَوْرُوثینَ، لَمْ یَشْکُرُوا النِّعْمَةَ  فَسُلِبُوا دُنْیاهُمْ بِالْمَعْصِیَةِ، 

اِیَّاکُمْ وَکُفْرَ النِّعَمِ، لا تُحِلُّ بِکُمُ النِّقَمُ.

گـریــه نکـرد به آن ها آسمان و زمین و مهـلـت نیافتند ، (آرى) براستى‏ این ها

وارث بودند ولى اکنون به ارث گذاردند ، سپاس نعمت نکردند پس دنیا بخاطر

نافـرمانى از دستشان رفت ، مبـــادا کفـران نعمت کنید که انتقام بر شما فــرود آیـــد!


حکیم خاقـانى این شعـر را در این مـورد سـروده است :


هان ‏اى‏ دل عبـرت ‏بین ازدیده ‏نظـرکــن ‏هــان‏ 

      

 ایــــوان مــدائــن را آیینه عـبـــرت دان‏


پـرویـز که بنهــادى بر خـــوان تـره زرّیــن‏        


زرّین تـره گـو بر خوان رو کَـمْ تَرَکُـوا برخوان



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 704  )                                                     


ســوره 7 : اعـــراف ( مکّی  ـ  205  آیه دارد  ـ جزء  هشتم  ـ  صفحه 151 )


( قسمــت اول )


آخـــرین عهـــد


 

 ( جزء هشتــم صفحه 151 آیه 2 ) 


بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم

1 ـ المص

2 ـ کِتَابٌ أُنزِلَ إِلَیْکَ فَلاَ یَکُن فِی صَدْرِکَ حَرَجٌ مِّنْهُ لِتُنذِرَ بِهِ وَ ذِکْرَى لِلْمُؤْمِنِینَ


تفسیـــر لفظـــی :

 

این کتابى است که به سوى تو فرو فرستاده شده است ،

پس نباید در سینه تو از ناحیه  آن تنگى و نگرانی و گمانی باشد !

تا به وسیله آن هشدار دهى و آگاه نمائی ، و یادگاری و پندی براى مؤمنان باشد



تفسیر ادبی و عرفانی :

 

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم :

گفته اند : چون بنده به صدق بسـم الله گوید ؛

بر هـرچه خوانـد راست آید  و آن چه خواهد یـابـد. 

  1 ـ المص :

تفسیر حروف مقطعه در یادداشت برگزیده :

 راز و رمز حروف مقطعه در قرآن (کلیک کنید) آمده است.


 

 

2 ـ کِتَابٌ أُنزِلَ إِلَیْکَ ... 

این کتابی است نازل شده بسوی تو ، 

در دل تو نگـرانی و گمانی از آن مبـــادا ،

تا با آن بیـم دهی و آگاه نمائی

و یادگاری برای مؤمنان است.

ای محمّــد ؛ 

تو خاتم رسولانی و عهــد تو آخـرین عهـد است،

چشم روشن دار ،

و دل شــــاد و جان خـــــــرّم ،

که از میان پیغمبران گـوی سبقت ربودی ،

و دولت مواصـلـت در عـیـن مشاهــدت یافـتـی،

پیغمبــــــــران همــــــــه برخـبــــرند و تـــو بـر عـیـــان،

ای محمّــد ؛

بنگـر تا رگ غـیـرت نیانگـیـزی ،

و حَــــرَج در دل خود نیــــــــــــــاری ،

و بیـــــــــم و شک به خــــــــود راه ندهـــی ،

ای محمّــد ؛

اگر با موسی سخن گفتیم از پس پــــرده گفتیم ،

ولی با تــــــــو در خلوت بر بساط انبساط ،

خود دانی که چه رفت و چه بود !

 

 

در اینجـا (فِی صَـدِرکَ) گفت و (فِی قَلبِکَ) نفرمود !

چون بیـــــــم و شک به سینـــــــــه راه است نه به قـلــــب،

جای دیگـر هم ضیق به صدر اضافه کرد نه به قـلـب،

از آن جهت که قـلـب در محـــل شهـــــود است ،

و مورد لذت نظر و دوام انس ،

و با این حال بیم و حرج نبود ،

 

خُــم را بگشا به روی مستـــان

بیــــزار شو از هـــوا پرستـــان


از من بپـذیـــــر رمـــــز هستی

چون طفـل صبـــور در دبستان

تاریخچه ی جمــــال او شــــو

بشنـو خبـــــــر هــزار دستـان

بردار پیــــالــــه و فـــرو خــوان

بر می زدگان و تنگ دستـــــان

 

ای نقطـه ی عطف راز هستی

برگیـــــر ز دوست جام مستی

 

[ دیوان امام خمینی (ره) ص 285 ]



موضوع :


   نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 703 )                                                      


ســوره 5 : انعـــام ( مکّی ـ 165 آیه دارد ـ جزء هفتم  ـ صفحه 128 )


  ( قسمــت پنجـــاه و یکـــم )


منشـــور کائنـــات


 

( جزء هشتــم صفحه 150 آیه 165 ) 

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم

وَ هُوَ الَّذِی جَعَلَکُمْ خَلاَئِفَ الأَرْضِ وَ رَفَعَ بَعْضَکُمْ فَوْقَ  بَعْضٍ دَرَجَاتٍ

لِّیَبْلُوَکُمْ فِی مَا آتَاکُمْ إِنَّ رَبَّکَ سَرِیعُ الْعِقَابِ وَ إِنَّهُ لَغَفُورٌ رَّحِیمٌ

صدق الله العلی العظیم

پایان سوره ی مبارکه ی انعـــــــام

تفسیـــر لفظـــی :

 

و اوست کسى که شما را در زمین جانشین [یکدیگر] قرار داد

و بعضى از شما رابر برخى دیگر به درجاتى برترى داد

تا شما را در آنچه به شما داده استبیازماید

آرى پروردگار تو زودکیفر است و [هم] او بس آمرزنده مهربان است

 

تفسیر ادبی و عرفانی :

 

این آیت محـمــد(ص) را

هــــم تهنیت است

و هم مِــدحـت و بشــارت،

تهنیت است به سـزا ،

و مِــــدحـت نیکــــــــو ،

و بشـــــارت تمــــام .

خـداونــد خبر می دهــــد که :

شما امت محـمــد(ص)

وارثـــان زمیـــــــن هستید،

و خلیفه های مــــــردم ،

و بهینــــــــه ذرّیّـــــه ی آدم ،

و امت پیغمبری که مهینه خلق عالم است ،

 

ای شما که آفریـــــده خــــدائید ؛

به کتم عـــدم بـــــــاز شوید

و به روزنامه خود فـرو نگـیـرید

تا رقـم عــــــــزل بینید ،

که ما در ازل ، منشــــــــــور کائنــــــات

به نام امت محـمــد(ص) ثبت ،

و در زبـــــور نوشتیم :

که وارثان زمین بندگان شایسته ی من هستند،


(وَ لَقَد کَتَبنا فِی الزَّبُورِمِن بَعـدِالـذِّکـر


اَنَّ الاَرض یرثُها عِـبادی الصالِحِـــونَ)

 

همان هائی که خورشیـــد فـلـک ارادتنـــــــــد ،

و مقـبـــــــــــول شـواهـد الاهیت،

مستقر دولـت اسلامنــــــــد ،

و سرهنـــــــگان درگاه خـــــــــدا ،

و انصـــــــار نبــــــــوّت و رسالت،

و اشراف دولت اسلام  و ملوک جایگاه صدق اند ،

گروهـی انـد که به آخـر رسیدند

و به روش سابقان پیوستند ،

و جلال احدیت بصـائـــر آنان را سرمه عـنـایت کشـیـد،

تا به جمــــــال نبــــــــــوّت و رســــــــالتِ

سیــــــد پیغمبـــــــــران بینـــا گشتند

و بر پیروی از شریعت او کمر بستند ،

و به دوستی او راست رفتنــــــد ،


لاجرم از حضـــرت نبـوت این تحـفــه را یافتند که :


آه ، مشتــــاق دیـــــدار برادرانم ،


آن ها صـــــــدر اول و این ها گروه آخر !


و مصطفی(ص) به هر دو اشــــــــارت فرمود ،


و لاحِـــــــــق را به سابــــــــــق در رســـــــانیــــــــــد .

 

در حلقــــه ی سـالـکان درویش

رنــدان صبـــــــور دور انـــدیـش


راهب صفتــــــان جــــام بر کف

آن می زدگان فـــارغ از خویش

در جمله ی زاهدان و می نوش

در صورت عالمـــــــان بد کیش

در راه رسیـــــــــدن به دل دار

بیگانه بُـــوَد ز نـــوش یــا نیش

فارغ بُـــوَد از جهـــان به جامی

در خلــوت می خوران دل ریش

فریـــــاد زند ز عشق و مستی

بر پاک دلان مـــــــــرده از پیش

 

ای نقطـه ی عطف راز هستی

برگیـــر ز دوست جــام مستی


[ دیوان امام خمینی (ره) ص 291 ]



موضوع :


 نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 702  )                                       

 


ســوره 5 : انعـــام  ( مکّی  ـ  165  آیه دارد  ـ جزء هفتم  ـ  صفحه 128 )


  ( قسمــت پنجـــاهـــم )

 


قلـــبِ بیـــدار


 

 

( جزء  هشتــم  صفحه 150 آیه 164  ) 

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم

قُلْ أَغَیْرَ اللّهِ أَبْغِی رَبًّا وَ هُوَ رَبُّ کُلِّ شَیْءٍ وَ لاَ  تَکْسِبُ کُلُّ نَفْسٍ إِلاَّ عَلَیْهَا

وَ لاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ  أُخْرَى ثُمَّ إِلَى رَبِّکُم مَّرْجِعُکُمْ فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ  فِیهِ تَخْتَلِفُونَ  


تفسیـــر لفظـــی :

 

بگو آیا جز خـــــدا پروردگارى بجویم ؟ با این که او پروردگار هر چیزى است ،

و هیـــــــــچ کس جز بر زیـــــــــان خود [گناهى] انجام نمى‏ دهد

و هیچ باربردارى بار [گناه] دیگرى را برنمى‏ دارد ،

آن گاه باز گشت‏ شمــــــا به سوى پـــــــروردگارتان خواهد بود ،

پس مـــــــــا را به آن چه در آن اختـــــــلاف مى‏ کردیــــــــــد آگاه خواهد کرد .


 

تفسیر ادبی و عرفانی :

 

آیا جـــز او  کسی را بخواهم که نگاهبان و پاسبان و کارساز من باشد ؟

در صورتی که او در همه ی کارها مرا کافی است ،

و رشد و راستی و رستگاری من همه از الهـــام او است ،

در این صورت چون سزد که دیگری را خوانم ؟

او کافـــــــــــی مهمّــــــــات است ،

چرا به کسی طمــــــــع داشتــــــــه باشم ؟

در حالی که بخشنده ی زیاد بخش و مهربان اوست !

در شب معـــــــــراج خــــــداونـــــــــد به محمّـــد (ص) فرمود :

من خودم را عزیــــز کننده و ذلیل کننده ی بندگان خواندم ،

ولی ایشان عـــــزت را از غیـــــــر من می طلبند !

و نیــــــاز خود را از دیگــــری می خواهند !


 

ای محمّــــــــــد ؛

این بندگان روزیِ مرا می خورند

ولی فرمـــــــان دیگــــــــری می برند !

و سپــــــــاس دیگــــــــری می گـــــــــــزارند !

من کار فردا که نیامده را به ایشان تکلیــــف نکرده ام ،

ولی اینــــــــان روزی فــــــــردا را امــــــروز از من می طلبند !

 

 پیغمبـــــــــر(ص) فـــرمــودند :

چشـــــــم هـــای من به خواب می روند ،

ولی قــلــــــب مــن بیـــــــدار است.

 

 

افسوس که ایّـــــام جـــوانی بگذشت


حالی نشد و جهــــان فـــانی بگذشت


مطلوب همه جهـان نهـان است هنوز


دیدی همه عمـر در گمانی بگذشت ؟


جز هستــیِ دوست در جهــــان نتـوان یافت


در نیست نشانـــه ای ز جــــــان نتوان یافت


در خانه اگر کس است یک حرف بس است !


در کَـــون و مکان به غیــــر او نتــــوان یافت !


[ دیوان امام خمینی (ره) ص 201 ]

 



موضوع :


<      1   2   3   4      >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز


* *