سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
مطالب پیشین
تدبر در قرآن
آیه قرآن
لینک دوستان
خبرنامه
 
آمار وبلاگ
  • کل بازدید: 1966209
  • بازدید امروز: 48
  • بازدید دیروز: 96
  • تعداد کل پست ها: 1283
  • ****
درباره
محمّـد تــرابـی[963]

روح بلند مدیر وبلاگ خادم قرآن محمد ترابی در اسفند ۱۳۹۸ در ۶۷ سالگی به سوی معشوق شتافت. روحش شاد و یادش گرامی باد. اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
آرشیو مطالب
*

حدیث

*
لوگوی دوستان
دانشنامه سوره ها
سوره قرآن
کاربردی



نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید   ( 1100 )                                                                   

آدرس این وبلاگ در تلگرام  َ        

https://telegram.me/adabvaerfan

ســوره 21 : انبیاء ( مـکّــی ـ 112 آیه دارد ـ جزء  هفـدهـم ـ صفحه 322 )


( قسمــت هشتم )


راز خـدا



قال امام علی ابن موسی الرضا علیه السلام

مَن زارَ المَعصُومَةَ فِی القُمّ ، فَقَد زارَنی

امام علی ابن موسی الرضا علیه السلام فرموده اند

کسی که (خواهرم) معصومه را در قم زیارت کند مانند آن است که مرا زیارت کرده است

 

 ( جزء هفدهــم صفحــه 323 آیه 23 )

بسم الله الرحمن الرحیم 

لَا یُسْأَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْأَلُونَ


   ترجمــه لفظــی آیــــه شریفـه :

 

در آنچه [خدا] انجام مى ‏دهد چون و چرا راه ندارد

و[لى] آنان [انسانها] سؤال خواهند شد


 نگاهی ادبی و عرفانی به آیــه :

 

بر کار خداوند ، هیچ کس سئوالی و ایرادی و اعتراضی نتواند کرد ؛

و همه مخلوقات ؛ مسئول (مورد سئوال ) خدایند ؛

و همه مورد سئوال و بازخواست اویند ،

چون خداوند ، آفریدگار و کردگار است ،

و گفتار او ؛ همه راست ،

و حکم وی ؛ همه صواب ،

و کار او ؛ همه درست ،

و فعل او ؛ همه پاک ،

و امر و نهی او ؛ همه استوار !

کس را نرسد که بر حکم وی اعتراض کند ،

و بر فعل او چون و چرا گوید ،

ولی بندگان را از قول ها و فعل هایشان پرسند ،

هرچند حق تعالی در ازل دانا است ،

که از بندگان چه آید ؟

آنان چه کنند ؟

و کی کنند ؟ و کجا کنند ؟

لیکن پرسش و بازخواست خداوند ؛

بر سبیل ایجاد حجت بر آنان است ،

نه از طریق استعلام !

یکی اهل توبیخ است ؛

از وی پرسد تا حجت بر او درست شود ،

و او ردّ توبیخ کند !

یکی اهل بخشش و آمرزش است ؛

از وی پرسد تا سزای او به تمامی به وی رساند !

 

پس تو ای جوانمرد ؛

از خدا شرم دار که او به تو نزدیک است ؛

و از خدای بترس که او بر تو توانا است ؛

و بدان که ؛ هر کاری رفته و بوده ؛

و هرکس را به سرمنزل خود رسانیده ،

و حایگاه وی پدید کرده ،

آن گاه به سر راه معاملت باز آورده است .

پیغمبران هم که آمدند ؛

نه کاری نو در این جهان کردند ؛

یا خبری نو در سینه ها نهادند ؛

بلکه آن چه در سینه ی تو بود بجنبانیدند !

و آن چه در حق تو نهاده بود ؛

تو را سوی آن خواندند !

که فرمود :

اگر هدایتِ حق نباشد کسی راه راست نیابد ،

 

 

از امیرالمؤمنین علی علیه السلام از قضا و قَدَر پرسیدند ؛

فرمودند :

رازِ خداست ، ما نتوانیم کشف کنیم ؛

و دریای ژرف است ؛ ما نتوانیم در آن غوطه زنیم ؛

علمِ بشریت ؛ طاقتِ کششِ وی ندارد ؛

و فهمِ آدمی هرگز بدان نرسد ؛ و نداند ؛

و هرچه پیش تر رود متحیّرتر شود ؛

و هرچند بیشتر تصرف کند افتاده تر گردد .



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید       ( 1118 )                                                           

 

آدرس این وبلاگ در تلگرام  َ        

https://telegram.me/adabvaerfan

 

ســوره 21 : انبیاء ( مـکّــی ـ 112 آیه دارد ـ جزء  هفـدهـم ـ صفحه 322 )


( قسمــت بیست و ششم )


اقبــالِ ازلــی


 

 ( جزء هفدهــم صفحــه 329 آیه 87 )

بسم الله الرحمن الرحیم 

وَ ذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَى فِی الظُّلُمَاتِ

أَن لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ


   ترجمــه لفظــی آیــــه شریفـه :

 

و ذوالنون را [یاد کن] آنگاه که خشمگین رفت و پنداشت که ما هرگز بر او قدرتى نداریم

تا در [دل] تاریکی ها ندا در داد که معبودى جز تو نیست

منزهى تو ، راستى که من از ستمکاران بودم



 

 نگاهی ادبی و عرفانی به آیه شریفه :

 

خداوند را دوستانی است که اگر یک چشم به هم زدن ؛

لشکرِ بلا از ایشان دور شود ،

چنان که مردم دنیا از حرمان نعمتی غریوناک شوند و ناله سر دهند ؛

دوستان خدا از بی بلائی به فریاد آیند !

و هرقدر آسیبِ روزگار و بلای دهر بیش بینند ؛

بر بلای خویش عاشق ترند !

و هرچند زبانه ی آتشِ شمعِ ایشان تیز تر شود ،

دوستانِ چون پروانه ،

بر امتحان و فنایِ خویش هر روز مفتون تر شوند !

و پیوسته راز دلشان با دوست چنین باشد :

خدایا ؛ مرا دردی است که بِهی مباد !

این درد ، مرا صواب است !

با خرسندیِ دردمندی به دردِ خود ،

کس را چه حساب است ؟

 

یونسِ نبیّ ؛ آن عزیزِ راه و برگزیده ی پادشاه ،

حال او نیز چون حال اینان بود !

که در بوته ی بلا پالوده ،

زیرِ آسیای محنت ؛ فرسوده ،

تازیانه ی عتاب بر سر او فرو گذاشته !

و هرچند در آتشدانِ بلا ،

جگرش را بیش کباب کردند ؛

او بر بلای خویش عاشق تر بود !

چه ؛ که ماهِ رویِ عشقِ حقیقت را که نشان دادند ؛

در کوی بلا و در حجره ی محنت نشان دادند !

 

چنان که نقل است :

هرگاه خداوند بنده ای را دوست دارد ؛ بر او سیلِ بلا ریزد !

 

که گفتـــــــه اند :


هرکه در این درگه مقرب تر است


جــــام بــــلا بیشترش می دهنـد !

 

چــــــــرا که :

رضوان با همه ی غلمان ؛ چاکرِ خاکِ قدمِ اهل بلا است !

اقبالِ ازلی و تقاضای غیبی ؛ به نام اهل بلا است !

محبّتِ الهی غذای اسرار اهل بلا است !

لطف و رحمت ربّانی ؛ خاصّ اهل بلا است !

صفات قدیم ؛ زاد و توشه ی اهل بلا است !

ذات پاک خداوندی ؛ مشهود دل های اهل بلا است !

آیه شریفه ی ( یُحِبُّهُم وَ یُحِبُّونَهُ ) از سراپرده ی غیب ؛

هدیه و تحفه ی اهل بلا است !

آیه شریفه ی ( وَ سَقیهُم رَبُّهُم ) ؛

سرانجام و عاقبت اهل بلا است !




موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید    ( 1108 )                                            

 

آدرس این وبلاگ در تلگرام  َ        

https://telegram.me/adabvaerfan

 

ســوره 21 : انبیاء ( مـکّــی ـ 112 آیه دارد ـ جزء  هفـدهـم ـ صفحه 322 )   

  ( قسمــت شانزدهم ) 

نـورِ هـدایـت


 

   ( جزء هفدهــم صفحــه 326 آیه 51 )

بسم الله الرحمن الرحیم 

وَ لَقَدْ آتَیْنَا إِبْرَاهِیمَ رُشْدَهُ مِن قَبْلُ وَ کُنَّا بِه عَالِمِینَ

   ترجمــه لفظــی آیــــه شریفـه :

 

و در حقیقت پیش از آن به ابراهیم رشد [فکرى]اش را دادیم

و ما به [شایستگى] او دانا بودیم


 نگاهی ادبی و عرفانی به آیه شریفه :

 

مفسران نوشته اند :

چون ابراهیم در وجود آمد ، در بدایتِ نشوِ او ، چشمه های دانش در سینه ی او گشادند ، و نور هدایت در صباوت ، تحفه ی وی گردانیدند ، کمرِ کرامت بر میان او بستند ، که مقربان آسمانها انگشت حیرت به دهان گرفتند ، و گفتند : بارالها ؛ از الطافِ کرم و انواعِ تخصیص که از جانبِ جبروت ، روی به خلیل نهاده ، در شگفتیم ! ندا آمد که ای مقربان عالم علوی ؛ نمرودِ خاکسار خواست که مُلکِ خُلَّت خلیل بر هم شکند ، و او را بسوزاند ، و سپاه عصمت وی را منهزم نماید ! آتش افروخت ، ولی جز جان و دل خود را کباب نکرد ! و جز قاعده ی دولت خویش خراب نکرد ،

آن ساعت که خلیل را به آتش انداختند ، آتش بر او گلستان شد ، و در میان گلهای بوستان و شکوفه ها تکیه زد ! و نمرود از بالای کوشک خود آن صحنه را می دید !

نقل کرده اند که : دختری از نمرود بر بام کوشک بر آمد تا سوختن ابراهیم را نظاره کند ! خلیل را دید که در میان آتش با آن همه تنعّم در آن بوستان آرام نشسته ! دختر  روی سوی آسمان کرد و گفت : ای خدای خلیل ؛ نظر لطفی که به خلیل خود کرده ای ، در کار منِ بیچاره نیز بکن ! و نعمت خویش را بر من تمام کن ! آن گاه وقتِ آن دختر بر دیدار خلیل خوش گشت ، و دردِ عشقِ دین ناگاه از جان وی سر زد ! و در خاکِ حسرت می غلطید ! درباریان چون این بدیدند نمرود را خبر کردند ، و گفتند : دخترت دیوانه شده و در خاک می غلتد و فریاد می زند و جامه بر خود پاره می کند ! پدر چون او را بدید ، دختر صورتِ خود را از او پوشانید ! و گفت : ای پدر ؛ سرِ تو جنابتِ کفر دارد ! و این دیده ی من از مشاهده ی خلیل خدا طهارت یافته ، و نباید با نگاه دیگران آلوده شود ! نمرود پرسید : خلیل خدا کیست دخترم ؟ دختر گفت : ابراهیم ! نمرود را آتش در نهاد افتاد ، و با خود گفت : ما آتش افروختیم تا ابراهیم را بسوزانیم ، ولی ندانستیم که جان و دل خویش را در آن کباب می کنیم ! پس به دختر گفت : اگر جز من خدای دیگری گیری تو را هلاک کنم ! دختر گفت : خدایِ من آن است که مرا آفریده ، خواهی این مشت خاک را بکش یا بسوزان و خواهی بگذار ! او مرغی است تا به کدام آشیانه برآید !

 

پس بدان ای جوانمرد :

کسی که در حرم عنایت ازلی باشد هرگز غوغایِ محنتِ ابدی گردِ دولتِ سرمدیِ او نگردد ! دختر همان نظاره می کرد که پدر می کرد ! دختر را سبب هدایت شد و پدر را شقاوت افزود !

 

 

همه مشکلات مــــــا

ناشی از غیبت طولانی مولایمان

محبــوب دل هـا و منجی انســـان هـا

حضرت حجـة ابن الحســــن المهــــدی(عـــج) است


یا وَجِیهَاً عِـندَاللهِ اِشفَــع لَنا عِـنـــدَالله

 

برای سلامتی و خشنودی امـــام و مقتــــدا و مولایمان


 قائـم آل محمّـــــد (ص)

 

و برای تعجیل در فـــرج مبــــارکشان 

دو رکعت نماز مخصوص و یکصد صلوات



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید    ( 1117 )                                                            

 

آدرس این وبلاگ در تلگرام  َ        

https://telegram.me/adabvaerfan

 

         

ســوره 21 : انبیاء ( مـکّــی ـ 112 آیه دارد ـ جزء  هفـدهـم ـ صفحه 322 )


  ( قسمــت بیست و پنجم )


پایان رنج و محنت


 

و اشغال کرسی های مجلس نیز حقّ الناس است !

پس به دست آوردن آن به هر طریقی نیز حقّ الناس است !

ناس ( مردم ) از نمایندگان خود راستی و درستی و امانت داری ،

و حفظ ارزش ها و دستــــــاوردهای انقلاب اسلامی

و جلوگیـــــــری از سلطه ی اجانب

را جداً خواستـــــــــــارند .

 

   ( جزء هفدهــم صفحــه 329 آیه 84 ) 

بسم الله الرحمن الرحیم 

 

فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَکَشَفْنَا مَا بِهِ مِن ضُرٍّ وَآتَیْنَاهُ أَهْلَهُ

 وَمِثْلَهُم مَّعَهُمْ رَحْمَةً مِّنْ عِندِنَا وَذِکْرَى لِلْعَابِدِینَ


   ترجمــه لفظــی آیــــه شریفـه :

 

پس [دعاى] او را اجابت نمودیم و آسیب وارده بر او را برطرف کردیم

و کسان اوو نظیرشان را همراه با آنان [مجددا] به وى عطا کردیم

[تا] رحمتى از جانبما و عبرتى براى عبادت‏کنندگان [باشد]

 

 نگاهی ادبی و عرفانی به آیه شریفه :

 

پس فرمان خداوند در رسید که ؛

ما دعای تو را اجابت کردیم ،

اکنون سر بردار و پای بر زمین کوب !

ایّوب پای بر زمین زد ،

چشمه آبی پدید آمد ،

شست و شوئی کرد ،

و عافیت و سلامتی و جوانی و زیباییِ او بازگشت !

آن گاه او را جامه زیبا پوشانیدند ،

و برخاست و بر بالایی نشست !

 

رحیمه که پیوسته اندوهِ بیماری ،

و گرسنگی و بی کسیِ او را می خورد ،

نزدیک مزبله آمد ، کسی را ندیدی ،

دور تر از آنجا جوانی را دید ؛

سالم و زیبا ، با لباس فاخر نشسته !

پرسید : بیمار این مزبله را ندیدی ؟

چه شد و کجا رفت ؟

و شرمش می آمد که نزدیک او شود !

ایوب او را به خود خواند و گفت :

ای کنیز خدا ؛ چه می خواهی و چه می جویی ؟

گفت : بیماری داشتم اینجا و حالا او را نمی بینم !

باشد که هلاک شده ؟

ایوب پرسید : آن بیمار تو چه کاره ات است ؟

گفت : شوهر من است !

گفت : اگر او را باز بینی شناسی ؟

رحیمه نیک در او تأمل کرد ؛

و او را از دندان هایش که تبسم کرد شناخت !

برخاست و دست بر گردن او انداخت ... !


 

 [ آن گاه گفت: چه شد که سلامت گشتی ؟

ایوب چگونگی حال و آمدن جبرئیل(ع)

و بوجود آمدن آن چشمه را نیز گفت.

رحیمه ، خدای را  عزوجل شکر کرد. ]

نوشته اند :

برای این که ایوب از ذمّه سوگندی که درباره تازیانه زدن و تادیب همسرش یاد کرده بود رها شود به او وحی رسید که دسته ای از سوفار که دارای صد دانه باشد بردار و با ملایمت و مهربانی به همسرت بزن تا به قسم خود عمل کرده باشی تا همسر مهربانت هم که در دوران سختی و رنج با تو وفادار بوده از تو نرنجد.

آری ؛خداوند در برابر صبر ایوب تمام نعمت های از دست رفته را به او باز گرداند و به همان اندازه به آن اضافه کرد تا این امر برای خردمندان پند و اندرزی باشد در هنگام سختی و بلا مضطرب نشوند و با صبر و شکیبایی نجات خود را از خداوند طلب کنند.

 

مختصری از بیوگرافی حضرت ایّوب :

 

حضرت ایّوب (ع) مردی خوش سیما ، خوش خو ،پرهیزکار ، نیکوکار ، مهربان ، بسیار صبور و بخشنده بود .

خداوند او را به پیامبری برگزید. وی مردم را به سوی خداوند فرا خواند ، ولی بیش از چند نفر به او ایماننیاوردند.

حضرت ایوب (ع) مردى از روم بود . او پسر اموس یا افرص ، پسر دارح ،پسر روم ، پسر عیص ، پسر اسحاق ، پسر ابراهیم (ع) بود .

او از نوادگان حضرت اسحاق (ع) و نوه حضرت ابراهیم (ع) است.

مادرش دختر حضرت لوط (ع) بود.

همسرش رحیمه دختر افرایم فرزند حضرت یوسف (ع) بود .

حضرت ایّوب (ع) صاحب چندین سرزمین از بلاد شام بود و نیز صاحب انواع گلّه از قبیل شتر و گاو و اسب و گوسفند و …. بود .

او فردى نیکوکار و متّقى و مهربان بود . و همواره از شیطان ووسوسه های او پرهیز مى‏کرد




موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید                                                                          

آدرس این وبلاگ در تلگرام  َ        

https://telegram.me/adabvaerfan

 

ســوره 21 : انبیاء ( مـکّــی ـ 112 آیه دارد ـ جزء  هفـدهـم ـ صفحه 322 )


آتشِ بی نیـازی


 

 

 ( جزء هفدهــم صفحــه 323 آیه 19 )

بسم الله الرحمن الرحیم 

وَلَهُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَ مَنْ عِندَهُ لَا یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَلَا یَسْتَحْسِرُونَ


   ترجمــه لفظــی آیــــه شریفـه :

 

و هر که در آسمان ها و زمین است براى اوست و کسانى که نزد اویند

از پرستش وى تکبر نمى ‏ورزند و درمانده نمى ‏شوند


 نگاهی ادبی و عرفانی به آیــه :

 

کائنــــــــات و موجودات و متلاشیات در زمیـــــــن و در آسمان هــــــا ؛

همـــــــه مــــــال و مِلک و مُلک خـــــداونــــــــد یکتـــــــاست ،

و مردم ؛ همه رهی و بنـــــــده و چــاکــــــــر اویند ،

حقیقتِ مُلک داری نزد اربـــاب معــــــــانی ؛

قدرتِ بر ابلاغ و اختراع و ایجاد است ،

و این حقیقت ، صفت خــــــــداونــــــــد است ،

و مُلکِ آسمان و زمین ؛ به ســـــــــزا مِلک اوست ،

بی خیـــــــل و خَــــــدَم و حَشَـــــــــم ،

بی طبــــــل و عَلَـــــــــــم ،

و بی سپاه و خَدَم !

شاهان جهان چون لشکر عرضه دهند ؛

خَـــــدَم و حشم برنشانند ،

و به نعمت و تنعّم و سواره و پیاده ،

و درگاه و بارگاهِ خود سرِ افتخار برافرازند ،


ولی حق تعالی عزّهُ شأنه ؛

همه ی رسم های جهان را به آتش بی نیازی بسوزاند ،

و جملــــــــــــــه را نیست و نابـــــــــــــــود کند ،

و غبارِ اغیار ، از دامن قدرت بیفشاند ،

آن گاه ندا در عالَم در دهد ؛

امروز پادشــــــــــــاهی ، که راست ؟

پس خود به جلال کبریائی خویش جواب دهد که :

پادشاهی امروز را خـــــدای یکتـــــــــــای قهّـــــار است !

مـــــــــردمِ با ایمــــــان چون همه چیز و همه کس را ؛

ملــک و مــــــــــال خـــــــــــــــدا داننــــد ؛

و معتقدند که عزّت ؛ عزّت اوست ؛

پس لوح ادعا را بشکنند ،

و بســاط هَــوَس را درپیچند ،

و سودای منّت را از ســـــر بیرون کنند ،

و دامن خویش را از هر دو جهــــــــــــان برکشند ،

و ننگشان آید که به همچون خــــــــــودی سر فرود آرند ،

یا دل بر کسی بنـــــدنــــــــــــد !


 

هشــــــدار !

 

غوّاصان بلند همّت که با دریای موّاج ، به جـــــــــان ، داد و ستد کنند ،

تا گوهـــــــرِ شب افروز به دست آرَند ، کَی به شَبَـــــه سیاه رنگ تن در دهند ؟


چه نیکو سخن گفت آن که گفت :


هرکس خــــــــدا را بشنــــاســــد ،


تن به خـــــواری نــزد خلـــــــــق ندهــــــــد !


 

و اشغال کرسی های مجلس نیز حقّ الناس است !

پس به دست آوردن آن به هر طریقی نیز حقّ الناس است !

ناس ( مردم ) از نمایندگان خود راستی و درستی و امانت داری ،

و حفظ ارزشها و دستاوردهای انقلاب اسلامی و جلوگیری از سلطه ی اجانب

را خواستارند .



موضوع :


<      1   2   3   4      >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز


* *