سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
مطالب پیشین
تدبر در قرآن
آیه قرآن
لینک دوستان
خبرنامه
 
آمار وبلاگ
  • کل بازدید: 1966344
  • بازدید امروز: 114
  • بازدید دیروز: 69
  • تعداد کل پست ها: 1283
  • ****
درباره
محمّـد تــرابـی[963]

روح بلند مدیر وبلاگ خادم قرآن محمد ترابی در اسفند ۱۳۹۸ در ۶۷ سالگی به سوی معشوق شتافت. روحش شاد و یادش گرامی باد. اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
آرشیو مطالب
*

حدیث

*
لوگوی دوستان
دانشنامه سوره ها
سوره قرآن
کاربردی



نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 802 ) 

 

ســوره 9 : تـوبــه ( مـدنـی ـ 129 آیه دارد ـ جزء دهم ـ صفحه 187 )  

 

( قسمــت بیست و چهارم )


غریـبِ در وطـن


 

 جزء د هــم صفحه 196 آیه 60   )

 

این سوره چون با عذاب و تهدید کافران و مشرکان آغاز شده و اعلام برائت و بیزاری از آنها را در بر دارد ، و کافران و مشرکان مشمول عفو بخشش و رحمت خداوند نیستند ، استثنائاً برخلاف تمام سوره های قرآن ، بدون بسم الله الرحمن الرحیم شروع گردیده است .

اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم

إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاء وَالْمَسَاکِینِ وَالْعَامِلِینَ  عَلَیْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِی الرِّقَابِ

وَالْغَارِمِینَ وَفِی سَبِیلِ اللّهِ وَابْنِ السَّبِیلِ فَرِیضَةً مِّنَ اللّهِ وَاللّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ


  تفسیـــر لفظـــی :

 

صدقات تنها به تهیدستان و بینوایان و متصدیان [گردآورى و پخش] آن و کسانى که

دلشان به دست آورده مى‏شود و در [راه آزادى] بردگان و وامداران و در راه خدا و به در راه مانده

اختصاص دارد [این] به عنوان فریضه از جانب خداست و خدا داناى حکیم است


 

 تفسیر ادبی و عرفانی : (بخش دوم)

 

مصطفی (ص) مسکنت خواست که گفت :

خداونــــدا ؛

مرا مسکیــن زنــده بدار ،

و مسکـیـــــــــن بمیــــــــــران ،

و از زمره ی مسکینان به شمارم آر !

و از فقـــــربه خـــــــدا پنـــــــاه بـــــــــرد !

که صاحبِ فقــر هنوز از لذت ها در وی بقیّتی مانده ،

و به سبب آن بقیــه ، از دیـــــدار مولی در حجــــــاب است !

اینجا ســــه مقــــــــــام است :

نخست ؛ برقی از آسمان فقــــر تافت تا تو را آگاه کرد ،

پس نسیمی دمیــــــد ، تا تو را با هوای مسکنت آشنــا کرد !

پس از آن دری گشاد ، تا تو را از معرفت دوست کرد ،

و خلعتی پوشانیــــد تا تو را گستـــاخ  کــــــرد ،

الهــــی ؛

آتشِ یافت با نـــورِ شنـــــــاخت ، آمیختی ،

و از بــاغِ وصـــــــال ، نسیــــم قُــــــرب انگیختــــی ،

بارانِ فـــردانیّت ، بر گــــرد بشـــــــریت ریختی ،

و به آتشِ دوستـــــی ، آب گِل سوختـــــی ،

تا دیده ی عارف را دیــدار خود آموختی !

 

در آخـــر آیـت ؛

صاحبان سهـام را به ابن السبیــل ختم کرد ،

و او در زبان علمـــــاء کسی است که :

از وطن دور ، و در ذلّ غربت و رنج سفر روز به سر آرد ،

ولی بر ذوق جوانمــــردان طریقت ؛

ابن السبیـــــل کسی است که :

از عادت ها و خواهش های هوای خویش بریده گردد ،

و از خویش و پیوند و جمله مردمان ؛

به یک بارگی دل برگیرد !

و با دلی پر درد ، و جانی پر حسرت ، غریب وار ، کنجی گیرد !

و بر نــوای حیــــــرت و حسرت پیوستـــــه همی گوید :


بار خــدایــــــا ؛

 

همه به تن غریبند و من به دل و جـــان غریبم ،

همه در سفـــر غریبنــد ، و من در حَضَـــــر غریبم !


خـــدایــــــــــا ؛

 

هر بیماری را از طبیب شفاست و من از طبیب بیمـــارم !

هرکس را از قسمت بهـــره ای است ، و من بی نصیبـــــــم !

هر دل شده ای با یاری و غمگساری است ، و من بی یار و قرینم !

بزرگ فلسفه ی قتل شاه دین این است ـ که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است


ایــوان کـــربــلا [دوازده بند محتشم کاشانی] [ کلیک ]


زیارت ناحیه مقدسه (اصل و ترجمه ) [کلیک]



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 801 )  

 

ســوره 9 : تـوبــه ( مـدنـی ـ 129 آیه دارد ـ جزء دهم ـ صفحه 187 )


  ( قسمــت بیست و سوم )


آسمـان فقــر

 

 

 جزء د هــم صفحه 196 آیه 60   )

این سوره چون از عذاب و تهدید کافران و مشرکان آغاز شده و اعلام برائت و بیزاری از آنها را در بر دارد ، و کافران و مشرکان مشمول عفو بخشش و رحمت خداوند نیستند ، استثنائاً برخلاف تمام سوره های قرآن ، بدون بسم الله الرحمن الرحیم شروع گردیده است .

اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم

إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاء وَالْمَسَاکِینِ وَالْعَامِلِینَ  عَلَیْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِی الرِّقَابِ

وَالْغَارِمِینَ وَفِی سَبِیلِ اللّهِ وَابْنِ السَّبِیلِ فَرِیضَةً مِّنَ اللّهِ وَاللّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ


 تفسیـــر لفظـــی :

 

صدقات تنها به تهیدستان و بینوایان و متصدیان [گردآورى و پخش] آن و کسانى که

دلشان به دست آورده مى‏شود و در [راه آزادى] بردگان و وامداران و در راه خدا و به در راه مانده

اختصاص دارد [این] به عنوان فریضه از جانب خداست وخدا داناى حکیم است


 تفسیر ادبی و عرفانی :

 

ای کسی که هرگز روی دلت همــراه دردِ فقـــــــــر نبوده ؛

و در همه ی عمر ، یک ساعت در خانه ی اندوه ننشستـه ؛

گمان بری ؛ بی آن که امروز شــــربت فقـــــر چشی ؛

و بدون آن که امــروز جامـــه ی ریاضت پوشی ؛

فردا با فقیرانِ صحابه ی پیغمبر صلی الله علیه و آله ،

و مردان راه فقـــــر ، منـــزل های بهشت بُری ؟

گمانت خطا است و تدبیــــــــرت ناراست ،

ایشان بر فقـــــــــر خویش ؛

هزار بار عاشق تر از آن بودند که به خواجگی خویش !

نوشتـــــه انــــــد :

یکی از صحابــــه روزی به حضرت مصطفی (ص) درآمد ،

درویشـــی از اصحــــاب در آن جـــا حاضــــــر بــــــود ،

مرد صحابه سخنی گفت که بر درویش گران آمد ،

و دلتنـــــــگ و رنجــــــــــور شد !

آن مرد حاضر شد نیمی از مال خود را ؛

فـــدای رنــــــج دل درویش کند !

درویش نپــــذیـــــرفت !

حضرت پرسیدند : چـــــــــرا نپذیـــــــــرفتی ؟

گفت : ای پیغمبــــــــر خـــــــــدا ؛

گوهـــر فقـــــــر عزیزتر از آن است که به همه ی دنیــا بتوان فروخت !


صد ها سال آفتاب از خاور برآید و به باختر فرو رود ؛

تا عارفی را به حکــــم عنـــایت ازلی ؛

دیده ی آن دهند که جمــــال فقـــــر بیند ،

و عـــــــزّ فقــــــــر شنـــاســــــــد ،

و عزّ فقــر که در دل طالبانش پدید آید ،

هر آن دلی که پر درد تر و سوخته تر باشد ؛

عــــز فقـــــر در آن بیشتر مانَد !

مصطفی (ص) را دنیــــا عرضه داشتند ،

گفت : مـــرا با دنیـــــــا چه کار ؟

آخرت بر او عرضه داشتند ، در آن ننگـــریــــــــد !

فقــــــــرا را پیش دیــــده و دل وی درآوردند ،

خواست تا در ایشان نیـــــــــز ننگــرد ؛

فرمان از مصـــــدر جلالـــت آمد که :

چشم ها را از ایشان بر نگردان ،

و چشم از ایشان بر مــــدار ،

و بر دوامِ نظر ، ایشان را گرامی دار ،

و بدان ؛ من که خداوندم ، در دل ایشان می نگـــــرم !

آیا تو ننگری به او که من پیوسته بدو می نگرم ؟

گفتــــه شـــــده :

عارفان و خداشناسان ، فقـــر را سه رتبت داده اند :

حاجت ، فقــــــر ، مسکنت

خداوندِ حاجت ، سر به دنیـــــا فــــرود آرد ،

 تا دنیـــــــا ســدّ فقـــــــــر وی کند !

خــداونــــدِ فقـــــر ، دل به دنیــــــــــا ندهد ،

اما به عقبی گرامی و با نعیم بهشت بیاساید !

اما خداونـــدِ مسکنت ، جــــــز خـــــــــــدا نخواهد ،

نه نـــــــاز خواهــــــــد و نــــــــه نعمـــــت !

بلکه فقط خواهد راز ولینعمــــت !

 

زیارت ناحیه مقدسه [ کلیک کنید ]


قیــامـت دنیــــا [دوازده بند محتشم کاشانی ] [ کلیک کنید ]



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 800 ) 

ســوره 9 : تـوبــه ( مـدنـی ـ 129 آیه دارد ـ جزء دهم ـ صفحه 187 )

    ( قسمــت بیست و دوم )

رقـم سعــادت


 جزء د هــم صفحه 195 آیه 51   )

این سوره چون از عذاب و تهدید کافران و مشرکان آغاز شده و اعلام برائت و بیزاری از آنها را در بر دارد ، و کافران و مشرکان مشمول عفو بخشش و رحمت خداوند نیستند ، استثنائاً برخلاف تمام سوره های قرآن ، بدون بسم الله الرحمن الرحیم شروع گردیده است .

اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم

قُل لَّن یُصِیبَنَا إِلاَّ مَا کَتَبَ اللّهُ لَنَا هُوَ مَوْلاَنَا وَ عَلَى اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ


تفسیـــر لفظـــی :

 

بگو جز آن چه خدا براى ما مقرر داشته هرگز به ما نمى‏رسد ،

او سرپرست ماست و مؤمنان باید تنها بر خدا توکل کنند


تفسیر ادبی و عرفانی :

 

آن چه خــوبـــی است به تقـــدیــــــــر خــــــدا است ،

و آن چه بـــــــــدی است به کــــردار مـــــا است ،


خـــــداونـــــــد می فرمایـــد :

تمام خیر و شرّ

و همه ی سود و زیان ،

و نیــــــــــاز و بی نیــــــــــــازی ؛

همه به خواست خداوند و به تقــدیـــــر اوست !

و همه چیـــــز به قـــدرت و مشیّت او است ،

موی بر تن نجنبــــد جز به اراده ی او ،

خطـــری نیـــاید جز به علــــــم او .

[ لا رَطبٍ وَ لا یابِس الا فی کتابٍ مبین ]

نوشتــــه انـــــد :

روزی در بصره دو جنـــــازه را می بردند ،

و مردم به یکی برای تبرک پارچه می انداختند ،

و به دیگری سنگ پرتاب می کردند !

یکی سبب را پرسیــــــد !

گفتند : در این شهر مؤذنی بود که

چهل سال در زهـــد و عبــــادت گذرانید ،

روزی به وقت اذان که بانگ نماز کرد ،

دل در سرِ زلف خوب روئی (غیرمسلمان) گم کرد !

آن خوب روی به دو شرط رضایت به همسری او داد !

یکی ایـــن کــــــــه خمـــــــــــر خـــــــورَد !

و دیگر آن که زنّــــــــار (1) بندد !

اذان گو ؛ هر دو را پذیرفت !

آن خوب رو چون انجام دو شـــرط را دیــــد گفت :

قدمِ اختیـــــارِ مـــــا را در این مواصلت بریدند !

و دوش جفت ما را در آخرت به ما نمودند !

و شغل ما را به مراد مــــــا بساختند !

آن گاه شهــــــادتین را ادا نمود !

و بر مسلمانی جـــــان داد !

چون این خبــر به اذان گو رسیـد ،

از حیــــرت و حســرت آهی کشیــــد ؛

و بر کافـــری جـــــــان داد !

اکنـــون آن جنـــازه که گل باران می کنند ؛

و برای تقرب و تبرک دستارها بر آن می اندازند ؛

جنـــــــــازه آن زن است !

و آن که سنـــگ باران می کنند ؛

جنــــازه ی آن مـــؤذن است !


... وَ عَلَى اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ

اهل ایمان را از توکّـــــل چاره نیست ،

آن را که توکـــــــــل نیست ؛ ایمــــــان نیست ،

توکل بر کسی باید کرد که عـــزیـــــز و رحیــــــم است ،

بنگر تا اعتماد بر کسی نکنی که امروز هست و فردا نیست !

توکل بر پادشاهی کن که همیشه زنـــده و جاویدان و پاینده است .

از مرغان هــــــوا توکل بیامـــوز !

آنها بامدادان از لانه ی خود بیرون آیند ،

بی زار از خود و بی زار از خلق !

چون شب در آید حوصله (2) آنها پر از دانه !

و شادان باز گردند به آشیـــــــانـــــــه !

اگر بر خــــدا توکل کنیـــد و مانند مرغان پیِ دانه روید ؛

خداوند روزیِ شما را مقرر و بر جــــا نهاده است !

الهــــی ؛

ای دهنــــده ی عطا ،

ای پوشنــــــــده ی خطا ،

کار پیش از آدم و حـــوا است ،

و عطا پیش از خوف و رجــــا است ،

اما آدمی به سبب دیــــــــدن مبتــــلا است ،

خاصه ی خداونــــد آن بنده ای است که ؛

 از سبب دیــــدن رهــــــــــــــا است ،

اگر آسیای احــوال گردان است ،

قطب مشیّت به جـــا است ،

پس حکـــــــم ، آن است که در ازل راندند ،

قسمـــــت ، آن است که در ازل کردند ،

یکی را که رقم سعادت کشیدنــــد ؛

معصیت ، او را زیــــان نــــــــه !

یکی را که حکم به شقــاوت دادند ؛

از طاعت او را ســــــــــودی نـــــــــــه !

----------------------------------------------------------------------------------- 

(1) زنّـار : نوار یا گردن بندی که نصاری با صلیب کوچکی به گردن خود آویزان می کنند .

               کمربند یا رشته ای که کشیشان به کمر خود می بندند. 

(2) حوصله : چینه دان مرغ . ژاغر . بمعنی صبر و تحمل هم گویند



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 799 )                                                                         


ســوره 9 : تـوبــه ( مـدنـی ـ 129 آیه دارد ـ جزء دهم ـ صفحه 187 )


  ( قسمــت بیست و یکـــم )


نتیجـه ی حســد

 

 جزء د هــم صفحه 195 آیه 50   )

این سوره چون از عذاب و تهدید کافران و مشرکان آغاز شده و اعلام برائت و بیزاری از آنها را در بر دارد ، و کافران و مشرکان مشمول عفو بخشش و رحمت خداوند نیستند ، استثنائاً برخلاف تمام سوره های قرآن ، بدون بسم الله الرحمن الرحیم شروع گردیده است .

اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم

إِن تُصِبْکَ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِن تُصِبْکَ مُصِیبَةٌ یَقُولُواْ  قَدْ أَخَذْنَا أَمْرَنَا مِن قَبْلُ وَ یَتَوَلَّواْ وَّ هُمْ فَرِحُونَ

 

 تفسیـــر لفظـــی :

 

اگر نیکى به تو رسد آنان را بدحال مى ‏سازد و اگر پیشامد ناگوارى به تو رسد  مى‏ گویند

ما پیش از این تصمیم خود را گرفته‏ ایم و شادمان روى بر مى‏ تابند


 تفسیر ادبی و عرفانی :


ای محمّــد (ص) ؛ 

 

اگر نیکوئی به تو رسد،

ایشان (دشمنان) را بد آید و اندوهگـیـن کند ،

و اگر زیانی و مصیبتی به تو رسـد ،

می گویند این بود که از پیش از این ما باز نشستیم ،

و برگردند شـــادان !

هرکــــــــه نعمت او تمامتـــــر ؛

و نوازش خــــــــــدای بر او بزرگتـــر ،

حاســـــدان وی بیشتر ،


دشمن طاووس یاشد پَــرّ او


ای بسا شه را که کشته فَـرّ او 

 

تمام آیات قرآن برای پیامبر (ص) نوازش خدایی است 

پس عجیب نیست که دشمنانش هم از همه بیشتر و سر سخت تر باشند

حتی پس از گذشت 1435 سال که از هجرتش گذشته

هنوز دست از دشمنی و اهانت و جسارت برندارند

آن ها می خواهنـــد نـــور خـــــدا را با دهـــــان هاشان خاموش کنند

ولی خـــدا می خواهد این نـــور هر روز فروزنده تر از قبل گردد

منافقان که نعمت و نــــــــوازش و فضــــــل خـــدای را

بر مصطفی(ص) و بر مؤمنـــــان دیدنــــــد

بر آنـــان حســــــــــد بردند.


 

پیغمبر(ص) فرمودند :

سه صفـت اصـــل همه گناهـــــان و خطاهاست

که باید از هـر سه آن دوری جوئید:

یکی تکبر است

که ابلیس را از سجــــده به آدم بازداشت !

دوم حرص است

که آدم را به خوردن میوه ممنوعه در بهشت وادشت !

سوم حســد است

که قابیـل فـرزنـد آدم را به کشتن برادر خود هــابیــل واداشت !

 

نقــــل شـــده :

موسی (ع) مردی را نزدیک عرش الهی دید

که درجه ی بزرگی یافته ،

و به نوازش و لطف بی نهایت پروردگار رسیده ،

چون آن منـــــزلت را بدید غبطــــــه برد ،

و آن مقام را آرزو کرد ! و گفت :

خـــــداونــــــــــــــدا ؛

این مرد از چه سبب به آن مقام و منزلت رسید ه است ؟

ندا آمد : هرگز بر کسی حســــد نبــــــــر !

نوشته اند :

در آسمان پنجم فرشته ای از طرف خداوند مأمور است

تا کارهای بندگان را رسیدگی کند ،

و چون عمــــــل هرکس به آن جـــــــــــا رسد ؛

حاملش را ایست دهـــــــــــد ،

 تا ببیند در کارهای او حسد هست یا نــــــه !

روایت شده که :

حسد ایمــــان را می خورد ، همانگونه که آتش هیــــزم را

 

 

 

برای سلامتی و خشنودی امـــام و مقتــــدا و مولایمان


 قائـم آل محمّـــــد (ص)

 

و برای تعجیل در فـــرج مبــــارکشان

  

دو رکعت نماز مخصوص و یکصد صلوات


 



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 798 ) 

                                                                             

ســوره 9 : تـوبــه ( مـدنـی ـ 129 آیه دارد ـ جزء دهم ـ صفحه 187 )

 

  ( قسمــت بیستـــم )


لیـلـــة المبیـــت


 

( جزء د هــم  صفحه 193 آیه 40   )

این سوره چون با عذاب و تهدید کافران و مشرکان آغاز شده و اعلام برائت و بیزاری از آنها را در بر دارد ، و کافران و مشرکان مشمول عفو بخشش و رحمت خداوند نیستند ، استثنائاً برخلاف تمام سوره های قرآن ، بدون بسم الله الرحمن الرحیم شروع گردیده است .

اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم

إِلاَّ تَنصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِینَ  کَفَرُواْ ثَانِیَ اثْنَیْنِ إِذْ هُمَا فِی الْغَارِ

إِذْ یَقُولُ  لِصَاحِبِهِ لاَ تَحْزَنْ إِنَّ اللّهَ مَعَنَا فَأَنزَلَ اللّهُ سَکِینَتَهُ عَلَیْهِ وَ أَیَّدَهُ بِجُنُودٍ لَّمْ تَرَوْهَا

وَ جَعَلَ کَلِمَةَ الَّذِینَ کَفَرُواْ السُّفْلَى وَ کَلِمَةُ اللّهِ هِیَ الْعُلْیَا وَاللّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ

 

 تفسیـــر لفظـــی :

اگر یاری ندهـیــد رســول خــــدا را ،

خـداونــد او را یاری داده است ،

آنگاه که کافـران او را از مکّه بیرون کردند

در حالـی کـه مکه وطن او بود،

هـنـگامی که در غار بود به همراه خویش گفت:

دلتنگ مباش خــــــدا با مـــا است.

پس خـــداونـــد آرامش بر او فـرستاد،

و یاری داد او را به سپاهـیـــــانی که شما نمی دیدید

و سخن کافـران را پائین و پست و مغـلــوب کرد

و سخـن خــدای را بالا و غالب قرار داد

( و َکَلِمَةُ اللهِ هِی العُـلْـیـــا )

و خــداونــد توانا و دانا است.

 

 تفسیر ادبی و عرفانی : [ بخش دوم ]

 

... فَــاَنْـــزَلَ اللهُ سَکِـینَـتَــهُ عَـلَـیــهِ ...

 

رسول خدا(ص) از شرّ کافـران و مشرکان و منافقان ،

به امـــر خداونـــد ، علی (ع) را در بستـــر خود جــــای داد

و خود خـانـه و کاشانـــه و وطـــن خویش را ترک کرد

و به غــار ثــور نزدیک مکـــــه پنـــــــاه بــــــــرد،

هنگام خروج از مکه ، در  کوچه های شهر به ابوبکر رسید ،

[ شاید حضرت برای اطمینان از این که ایشان را لو ندهد او را با خود همراه برد ]

و بدین سبب به یـــار غــــــار معـــــروف گشت ،

حضرت با یار غار سه روز در آنجا بماند ،

پس از  سه روز از غار بیرون آمده عازم مدینه شدند ،

و کافران از یافتن وی نومید گشتند ،

 

بوجهـل گفت هرکه محمّـــدرا باز آوَرَد صد شتر او را دهم ،

یکی از جنگاوران دلاور عـرب ( بنام سـراقــه )

به طمع مال حاضـرشـد کــه پی جوئی کرده

آنها را بیابــــــد و صد شتــــــر گیرد ،

او گوید : سه بار بر ستـــور سوار شدم

هر سه بار بر زمین افتادم !

بار چهارم بر او نشستم و رفتـــم

تا در بیابان به نزدیک آن هــــا رسیــــــــدم ،

یار غار چون آن دلاور را دید شناخت و ترسید و گفت :

یا محمد ؛ این آدم با هـزار ســوار می جنگــد !

پیغمبر(ص) چون دید ابابکـر ترسیـده است گفت :

نتـــرس خــــــدا با مــــــــــا است،

در حال پای ستور سراقه تا شکم در زمین شد،

آن گاه در حال سـرنگــونی گفت :

یا محمد من با تو عهـد می کـنــم که به تو گزند نرسانم

و نرنجانم و هرکس به طلب تو آید از تو دفع کنم !

رسول خـــدا (ص) دعا کرد تا پای اسب  از زمین برآمد ،

آن گاه گفت :

ای محـمـد من دانم که کار تو بالا گیرد و پایگاه تو بلند شود ،

مرا نامـــــــــه ای ده تا میان من و تو نشانی باشد ،

ابوبکـر نام او را بر سنگی یا پوستی نوشت ،

و آن مرد هم از تیـــــــردان خود تیــــری برکشید و گفت :

مرا در این راه شتر و گوسفند بسیار است

این تیر نشان من باشد

تا شما در راه هـرچه خواهـیـد بشما بدهـنـد ،

حضرت فـرمودند : ما را به طعـــام وی نیازی نیست ،

و او بازگشت و مصـطـفــی(ص) با یار غار به مدینـــــه رفتند .


 

و در این واقعـــه بود که چون پیغمبـــر (ص) ؛

عزم پناهندگی به غــار و هجرت به مدینـــــــه نمود ،

عـلـی (ع) حاضر شد جان خود را برای رسول الله (ص) به خطر اندازد

و آن شب در بستـــــــــر او خوابیـــــــد

و چون مشرکان قـریش به قصد کشتن محمد(ص) به خانه او رفتند

عـلـی(ع) را درخوابگاه به جـــــــــای محمّـــد (ص)دیدند !

و ا ز ستیــــز با شـیـــرخـــــدا پرهـیـز کردند !


 

 ( اَلّلهُمّ َصَلّ ِعَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّل فَرَجَهُم )

وَ َصَلّ ِعَـلی عَـلِیٍّ اَمیـــــــرِالْمُؤْمِنِیـــــــنَ وَ وَصِی رَسُــولِک ،

عَـبْــِدِکَ وَ وَلِـیـــکَ وَ اَخِی رَسُــــــولِکَ وَ حُجَّتِــــــــکَ عَـلـی خَـلـقِــک 

 

با مصطفی به لیله معـراج در عـروج 

        

 بر خاکیان تو  فــرّ همائی تـو  کیستی


در لیلة المبیت نمــودی کــــه در عمــل

       

 با خالقت به بیع و شرائی تو کیستی


جز او کسی نبــود در عالــم برای دین


او حیدر است و نام نکویش علیستی

 

 



موضوع :


<   <<   6      
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز


* *