سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
مطالب پیشین
تدبر در قرآن
آیه قرآن
لینک دوستان
خبرنامه
 
آمار وبلاگ
  • کل بازدید: 1966328
  • بازدید امروز: 98
  • بازدید دیروز: 69
  • تعداد کل پست ها: 1283
  • ****
درباره
محمّـد تــرابـی[963]

روح بلند مدیر وبلاگ خادم قرآن محمد ترابی در اسفند ۱۳۹۸ در ۶۷ سالگی به سوی معشوق شتافت. روحش شاد و یادش گرامی باد. اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
آرشیو مطالب
*

حدیث

*
لوگوی دوستان
دانشنامه سوره ها
سوره قرآن
کاربردی



نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 559 )  

ســوره 3 : آل عمران  ( مدنی ـ 200 آیه دارد ـ جزء سوم ـ صفحه 50 )


( قسمت پنجـــاه و دوم )


صفـت نیکــوکاران


 

( جزء چهارم صفحه 67 )

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم 

134 ـ الَّذِینَ یُنفِقُونَ فِی السَّرَّاء وَالضَّرَّاء  

وَالْکَاظِمِینَ  الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ  

وَاللّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ 

تفسیر لفظی : 

آن کسانی که انفاق می کنند در شادی ها و کام یابی ها و در گزند ها و ناکامی ها و فروبرندگان خشم

و بازگیرندگان کین و درگذزندگان از مردم آن ها پرهیزکارند. 

 

تفسیر ادبی و عرفانی : ( بخش دوم ) 

 

                        ... وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ ...

این که بر صفت مؤمنان این صفت را افزود ،

از آن راه بود که ؛

آنان خشم خویش بر کسی نرانند ،

و همه ی گناهان به سوی خویش نهند !

بلکه رنــــــج ها را تحمل کنند ،

و با شکیبائی و بردباری آن ها را پیش باز کنند ،

... وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ ...

نیز افزود که مؤمنان باید از گناه مؤمنان درگذرند ،

و محـــــو کنند ، و به آن هم اکتفا نکنند ،

بلکه آنان را بنـــــــوازند ،

و از فضــــل ، مال خویش ایشان را عطا کنند ،

که این صفت نیکوکاران است ،

و آنانند که خداوند دوستشان دارد .

... وَاللّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ ...

احســـــــان در معامله ی حقّ این است که ؛

او  را پرستش کنی ، چنان که او  را میبینی ،

و احســـــان در معاملت با خلق آن است که ؛

اگر کس با تو بــــــد بود ، تو با وی نیک باشی ،

و آن کس که تو را نشاید ، تو او را بشائی !


خــدایـــا ؛

گرفتــار آن دردم که تــــو داروی آن دانی،

در آرزوی آن سوزم که تو سرانجام آن دانی،

بنده آن ثنایم که تــو سـزاوار آنی،

من در تــو چه دانم تــو دانی،

تــو آنی که خود گفتی

و چنانکه گفتی آنی!

 

چشمی که تـو را دیـد شـد از درد معـافی


جـانی که تـو  را یافت شد از مـرگ مسلّـم

 

 

خــدایـــا ؛

عارف ،  تو را به نـور تـو می داند،

و درآتش مهـر تـو می ســوزد

و از  ناز  باز نمی پردازد.

 

درهجـر تـو کار بی نظـام است مرا


شیرین همه تلخ و پخته خام است مرا


درعالــم اگـر هــزار کام است مرا


بی نام تــو سربسر حـرام است مـرا

 

 

 

همه مشکلات و گرفتاری های ما


ناشی از غیبت طولانی مولایمــــــان


محبــوب دل هـا و منجی انســان هـا


قائـم آل محمّـد (ص) حضرت امــام مهــدی (عج) است


 پس برای تعجیــــل در فـــرج مبارکشــــان دعا کنیم





موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید (558 ) 

ســوره 3 : آل عمران  ( مدنی ـ 200 آیه دارد ـ جزء سوم ـ صفحه 50 )


( قسمت پنجاه و یکــم )


مقــام انفــاق


تجارتی با هفتصــــد برابر ســــود !

 

( جزء چهارم صفحه 67 )

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم 

134 ـ الَّذِینَ یُنفِقُونَ فِی السَّرَّاء وَالضَّرَّاء

وَالْکَاظِمِینَ  الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ

وَاللّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ


تفسیر لفظی : 

آن کسانی که انفاق می کنند در شادی ها و کام یابی ها و در گزند ها و ناکامی ها

و فروبرندگان خشم و بازگیرندگان کین و درگذزندگان از مردم آن هارهیزکارند.


تفسیر ادبی و عرفانی :

                                مردم در مقام انفاق سه گروهند : 

یکی آن که هیچ نفقت نکند ،

نه در کامکاری نه در ناکامی ،

نه در فراخ نعمت ، نه در روز قحط و شدّت ،

چنین کسی را مطلقاً لئیــم گویند ،

دوم کسی که در فراخی نعمت نفقت کند

 نه در تنگی و عسرت !

و بیشتر خلق خدا از جهانیان و دنیاداران

بر این مقامند که در دنیا ، دست و دلِ باز ندارند ،

و همواره بر بیم فقر و نداری باشند ،

سوم آنان که در هر حال انفاق کنند ،

چه در حال یُســر ، چه در حال عُســر !

امّا این گونه مردم هم بر دو حال باشند :

یا مردمی متهــــــوّر و بی باک ،

که ندانند از کجا گیرند و به کجا دهند !

و از عاقبت نیندیشند !

اینان برادران شیطانند

که اسراف کار و تبذیر حالند !

حالت دیگر آن که مردمی باشند متوکل به خدا ، 

و مطمئن به روزی او ،

این چنین کسان اعتماد به خزانه ی خداوند دارند ،

و دل با حق راست دارند ،

هرچه دارند خرج کنند و هیچ باز نگیرند ،

و از جای خویش به شرط شریعت به دست آورند ،

و از جای خود بر وفــــق شریعت خرج کنند ،

اینان را خداوند در این آیت می ستاید ،

و انفاق آنان را می پسندد .

 

خــدایــــا ، 

آنچه مرا در این جهان نصیب است به کافران ده !

و آنچه مرا درآخرت نصیب است به مـؤمنــان ده !! 

مرا در این جهان یــاد و نـــام تـــو  بس!

و درآن جهان دیــدار و ســلام تـو  بس!

 

یا رب تــو مرا انابتی روزی کن

شایسته خویش طاعتی روزی کن

زان پیش که فارغ شوم از کار جهان

اندر دو جهان فراغتی روزی کن

 

الهـــی ؛

ای بیننـده نمـــاز هـا ،

ای پذیرنده نیــازها ،

ای داننــده رازها ،

ای شنــونده آوازها ،

ای مطلــع بر حقایق ،

ای مهـربان بر خلایق ،

عذرهای ما بپذیر که تو غنی و ما فقیر ،

عیب های ما مگیر که تو قوی و ما حقیر ،

اگر بگیری بر ما حجت نداریم ،

و اگر بسوزی طاقت نداریم ،

از بنده خطــا آید و زلّت ، (تزلزل)

و از سلطــان عطـــا آید و رحمـــت

 

 

این جمعـه هم گذشت و نیامد

 

و ما همچنـــــان را منتظــــــریم

 

تا جمعه فرخنده ای که امام و پیشوایمان

 

حضــرت حجــة ابن الحســن العسکـــری

 

بیاید و کام تشنگان عدالت را سیراب نماید

 

برای تعجیل در ظهــــور مبارکشان


همچنــــان دعــــــا می کنیم



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید (557 ) 

ســوره 3 : آل عمران  ( مدنی ـ 200 آیه دارد ـ جزء سوم ـ صفحه 50 )


( قسمت پنجاهــم )


 نـوازش با لطـافـت


 

( جزء چهارم صفحه 67 )

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم 

133 ـ وَ سَارِعُواْ إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّکُمْ وَ جَنَّةٍ

عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ 

 

تفسیر لفظی : 

و بشتابید به آمرزش از سوی خداوند شما و بهشتی که فراخی آن

به اندازه آسمان ها و زمین است و برای پرهیزکاران آماده شده است .


تفسیر ادبی و عرفانی :

خداونــــد بـــــزرگـــــــوار ،

جلیل جبّار ، کریم غفّار ، کردگار نامدار ،

حکیم راست دان ، علیم پاک دان ، مهربان کاردان ،

بندگان را به خطاب کرامت ،

با هزاران لطافت می نوازد ،

و راهشان را بسوی خود می کشاند ،

و می فرماید :

بشتابید بندگان من !

پیشی جوئید دوستان من !

بنده ی من ؛ هرچه بند است از راه بردار ،

و با کس پیوند مدار ،

باشد که روزی سر به بالین امن نهی ،

و از اندوه فرقت باز رهی ،

آری ؛ جلیل کاری و عزیز حالی است ،

در سبک باران پیوستن ،

و لیکن بس طُرفه کاری است گنجشک را با بــــاز پریدن !

و پیــــــاده با ســــــوار پریدن !


باطنِ تو کَی کند با مرکب شاهان سفر


تا نگردد رأی تو بر مرکبِ همّت سوار


ای مسکین ؛ که همراهی سابقان جوئی ،

و صحبت مردان خواهی ،

در حالی که چشمت پر از نام و ننگ ،

و راهت پر از فخر و عار است !


پای بر دنیا نِه و بردوز چشم از نام و ننگ


دست در عقبی زن و بربند راه فخر و عار


گرچه بو دردات باید تاج داری روز حشر


باش چون منصور حلاج انتظار تاج دار !


گفتـــــه انــــد :

دوندگان و شتابندگان در راه خدا مختلفند ،

یکی به قَـــدم رفت ،

و یکی به نَــــدَم ،

و دیگری به هِـمَـــم !

عابد به قدم رفت ، و به ثواب رسید ،

عاصی به ندم رفت و به رحمت رسید ،

عارف به همم رفت و به قربت رسید !

در آیه 131 فرمود :

از آتش بپرهیزید ، یعنی گنـــــــــاه مکنید ،

تا شما را از آتش برهانم و بیامرزم،

و تنها به این اکتفا مکنید که ؛

با طاعت به بهشت رسید !

که نه هرکه از آتش رست به بهشت رسید !

و نه هرکه به بهشت رسید ، به فردوس اعلا رسید .

اول آیه خطاب به عارفان و دوستداران است ،

و آخر آیه خطاب به عاصیان و گناهکاران !

با عارفان گوید ؛ در من نگرید و با هیبت و رهبت باشید ،

و گناهکاران را گوید ؛ از آتش کیفر ما براندیشید و بهراسید ،


این منزلت عوام مسلمانان ،


 

و آن مرتبت خواص مؤمنان است ،


 

و رونده تا این منزل عوام نپیماید ؛


 

به منزل خواصّ نرسد !

 

 

جانـــــــان من !

 

 قائـم آل محمّـــــد (ص)

 

 هـر جمعـــه را به این امیـــد آغاز می کنیم


که شـایـد تـــــو در این جمعـــــه بیــــایی


و کام تشنــگان عـدالـت را سیـــراب نمـــایی

برای دفع ظلم ظالمان و برقراری حکومت عدل جهـــانی

 

 

پس برای تعجیــــــــــل


در فـــــرج مبارکشــــان زیاد دعا کنیم





موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید (556 ) 

ســوره 3 : آل عمران  ( مدنی ـ 200 آیه دارد ـ جزء سوم ـ صفحه 50 )


( قسمت چهــل و نهــم )


 اَســـرار محبّـــت


 


( جزء چهارم صفحه 66 )

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم 

124 ـ إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِینَ أَلَن یَکْفِیکُمْ أَن یُمِدَّکُمْ رَبُّکُم

بِثَلاَثَةِ آلاَفٍ مِّنَ الْمَلآئِکَةِ مُنزَلِینَ


تفسیر لفظی :

یاد داری آن گاه که می گفتی به مؤمنان ؛آیا شما را بسنده نبود که خداوند شما را

به سه هزار ملائکه فرو فرستاده ی از آسمان یاری داد ؟


تفسیر ادبی و عرفانی :

               یاری دادن خداوند به واسطه ی فرشتگان ،

از باب اکـــــــرام مؤمنـــــان است ،

و زیادتی نعمت بر ایشان ،

که پنداشته بودند یاری همین با عدد است !

ولی آنان که نور یقین در دل داشتند ،

و دل ایشان با وعده ی خداوند آرامش داشت ،

نظر خاص ایشان آن بود که :

نیست یاری جز از نزد خدا ،

و البته آن جا که نصرت خدائی بُوَد ،

چه نیازی به یاری عددی باشد ؟

چه بسا که گروه اندک ،

که بر گروه بیشتر پیروز شوند ،

( کَم مِّن فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةً بِإِذْنِ اللّهِ وَاللّهُ مَعَ الصَّابِرِینَ ) (249 بقره) 

چه باک اگر لشکر اندک بود و عدد کم و یاران ضعیف !

ضعیف تر از لشکر مرغ و قوی تر از اصحــاب فیــــل !

بنگرید که چه سان از آن مرغان ضعیف ، به آن گروه قوی چه رسید !

و از پشه ی کهتر و کمتر چه باشد که ؛

نمـــــــرود با آن همه قدرت و قوت ،

در برابرش درماند و هـــــلاک شد ؟ !

 

  129 ـ  وَ لِلّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِی الأَرْضِ


یَغْفِرُ لِمَن یَشَاءُ وَ یُعَذِّبُ مَن یَشَاءُ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ 

 

بدان که آسمان ها و زمین مرخداوند راست ،

و همه ی یاری ها و پیروزی ها و شکست ها همه از خداست ،

همه ی نوازش ها و آرامش ها و آزمایش ها هم از اوست ،

و کار ها همه به خواست اوست ،

از این رو بود که به پیامبرش فرمود :

ای محمّد ؛ تو را از کار چیزی نیست ،

منم که خداوندم و کارها خود گزارم ،

راه را خود نمایم ،

دل را خود گشایم ،

و به کس باز نگذارم ،

که امــر ، امـــر من است ،

و حـکـــــم ، حکــــم من ،

و اختیار ، اختیار من ،

آن را که خواهم خوانم ،

و آن را که نخواهم رانم ،

 

 

یا اَیُّهَـا الرَّسُولُ بَلِّغ ما اُنـزِلَ اِلَیکَ مِن رَبِّـکَ..

( آیه 67 سـوره مـائـده ) 

ای محمّــد ؛

آنچه را بتو ابلاغ کردیم

به خلق برسان و هیچ وا مگـیـــر،

لیکن حقیقت رسالت و اســـرار محبّـــت 

نه بر اندازه طاقـــــت ایشان است

که آن مشــــــرب خاص تــــــو است،

ما آنچه باید به دل تو رسانیم خود رسانیم،

این بود که در آن موقع جبرئیل 

با چهره روحانی فـرود آمدی نه به صورت بشر،

که همی به دل پیوستی و راز و ناز با دل او بگفتی! 

 

(اَلّلهُـــم َصَــلّ ِعَلی مُحَمَّـدٍ وَآلِ مُحَمَّـدٍ وَعَجِّـل فَرَجَهُــم)


 

این آیت در حالی بر قلب نازنین پیامبر(ص) نازل شد

که ازحجة الوداع بازمیگشتند،

سواره بود و در فکـر امت، بعـد از وفات خود،

در آن موقع جبـرئیلبا چهره روحانی فـرود آمدی نه به صورت بشــر،

و این آیه را به وی ابـلاغ کرد:

ای فـرستاده خـــدا ؛

آنچه ازسوی خـداونــدبه تو نازل شد

(انتصاب حضرت عـلـی (ع) به مقام ولایت و جانشینی خود)

به مردم ابلاغ کن،

که اگر چنین نکـنـی،

همچنان است که هیچ از پیامهای وی نرسانده باشی،


 

(این پیام اهمیت ولایت امیرالمؤمنین (ع) را بیان میدارد)

و خداوند تو را از (بدی و آزار) مردم نگاه میدارد

و خــداونــد کافـــران را هــدایت نمی کند.

این نـدای خـداونـــد که بنام رسالــت است

شــریفتـــر از دیگـــر نـدا هاست،

زیرا درجه رسالت بالاتر از درجه نبـوّتاست،

زیرا هـر رسـولی نبی هـم هـسـت،

لکن هـر نبی ای رســول نباشد!




موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید (555 ) 

ســوره 3 : آل عمران  ( مدنی ـ 200 آیه دارد ـ جزء سوم ـ صفحه 50 )


( قسمت چهــل و هشتــم )


بَـدرِلشکـر فضـل


 

( جزء چهارم صفحه 66 )

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم 

123 ـ وَ لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللّهُ بِبَدْرٍ وَ أَنتُمْ أَذِلَّةٌ

فَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ

 

تفسیر لفظی :

بدرستی که خداونــد شما را در جنگ بـــدر یاری کرد

 در حالی که شما در چشم دشمن خوار و سست بودید ،!

 پس ، از بداندیشی نسبت به خـــدای و گله کردن از وی بپرهیزید

 تا از سپاسگـــزاران باشید . 

 

تفسیر ادبی و عرفانی :


این رقم ذلّت که خـــدای بر ایشان کشید

از روی کمی عدّه و نظر عامّه است ،

وگرنه از آن جا که نظر خاصّ است ،

و حقیقتِ کار است ،

کسی که خـــدایــــار و یـــــاور اوست ،

چون توان گفت که ذلیــل و خـــوار است ؟

 

گوینـــــد :

مردی هارون رشید را امــر به معـــــروف کرد ؛

هارون را خشــــــم گرفت !

و او را با شیر درنده در اندرون کرد !

و در را استوار بست !

شیر به فروتنی نزد آن مرد آمد !

و او را رنجـــــــه نکرد !

پس از آن او را میان بوستان خلیفه دیدند !

شـــــادان و تمــاشـــــا کنان !

در حالی که درب اندرون همچنان استوار برگرفته بود !

هارون را از حال وی آگاه کردند ؛

او را بخواند و گفت :

چه کسی تو را از خانه بیرون آورد ؟

گفت :

آن کس که مرا به بوستان فرود آورد !

گفت آن که بود ؟

گفت : همان کس که مرا از خانه بیرون آورد !

هارون متنبّـــه شد و گفت :

او را اعـــــزاز و احتــــــــرام کنند !

آن گاه فرمان داد منادی در شهر ندا کند و بگوید :

هارون رشید  خواست مـــردی را خوار و رنجه کند ؛

ولی خداونــد او را عزیـــز گردانید و هــــارون نتوانست !






اَلحَمدُ للهِ الَّــــذِی جَعَلَنـــا

 

مِنَ المُتَمَسِّکِینَ بِوِلایَةِ عَلِیِّ ابنِ اَبیطالِب

 

ضمن تبریک فرا رسیدن عید سعید غدیر خــم که روز انتصاب مولایمان امیرالمؤمنین علی علیه السلام به مقام ولایت و امامت و خلافت رسول الله صلی الله علیه و آله است ، شایسته است اشاره ای هم به نقش بسیار مؤثر ایشان در پیروزی مسلمانان در غزوه بـــدر داشته باشیم :

و امّا نقش امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام در جنگ بدر :

تردیدی نیست که شجــاعت حضرت علی علیه السلام در این غزوه نقش بیشتر و مؤثرتری داشته است. با این که بیش از بیست سال از عمر شریفشان نمی گذشت، امّا مثل بــــــــدر (ماه شب چهارده ) از اوّل تا آخرِ جنگ در میدان جهاد می درخشید. به قولی بیست و هفت و به قولی دیگر سی و پنج تن از سپاهیان کفر را که از دلاوران و شجاعان عرب بودند ، به دست با کفایت و ذوالفقار حیدری حضرت علی علیه السلام در این جهـــــــــــاد از پا درآمدند.

امّا پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله ،

قدرت و حکومت اسلامی قرن ها در دستِ دشمنان علی علیه السلام بود.

 یعنی اسلام و تدوین تاریخ اسلام نخست به دست بنی اُمیه و سپس به دست بنی عبّاس افتاد. آنها ( به ویژه بنی اُمیه ) تا توانستند نقش علی علیه السلام را در جنگ بــــــدر هم مثل همه فضائــــــل و مناقــــــب ایشان کم رنگ نشان دادند. و چنان نمودند که پیش از علی ، عمویش حمـــزه ، راه پیروزی را در جنگِ بـــــــــدر به روی مسلمانان گشود.

خلفای بنی امیه و بنی عبّاس ( که تاریخ اسلام به دستور آنها و زیر نظر آنها تدوین شده است) تا آنجا در این تحریف و تنقیصِ نقشِ حضرتِ علی علیه السلام پیش رفته اند که امروز همان خواسته آنها در تاریخِ اسلام شهرت یافته و متداول شده است. حتّی حماسه سرایان شیعی نیز از همین تاریخ متداول و معروف اثر پذیرفته و از تاریخ چنان برداشته اند که خصم می خواسته است. و در نتیجه تنها کشته شدن ولیـــد را به دست علی علیه السلام روایت کرده اند، غافل از این که مولا علی علیه السلام خود در نامه ای که به معاویــــه در آستانه جنگ صفّین نوشته بود واقع قضیه را چنان که بود روایت کرده است.

ما در اینجا قسمتی از  نامه امام علی علیه السلام به معاویه را می آوریم:

« ... مرا از جنگ می ترسانی و به ضرب و شست تهدید می کنی؟ مگر فراموش کرده ای که من همان ابوالحسنم که پدر بزرگت عُتبه را ؛ و عمویت شیبه را ؛ و دائی ات ولید را ؛ و برادرت حنظله را در جنگ بدر کشته ام. آن شمشیر که خون این گروه را در راه خـــدای تعــالی با آن ریخته ام، هنوز هم در دست من است. و دست و بازوی من به همان قوّت و نیروی خود باقی است... »

لا فتی اِلاّ علی لا سیف اِلاّ ذوالفقـــار



موضوع :


<   <<   6   7      >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز


* *