سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
مطالب پیشین
تدبر در قرآن
آیه قرآن
لینک دوستان
خبرنامه
 
آمار وبلاگ
  • کل بازدید: 1966803
  • بازدید امروز: 124
  • بازدید دیروز: 171
  • تعداد کل پست ها: 1283
  • ****
درباره
محمّـد تــرابـی[963]

روح بلند مدیر وبلاگ خادم قرآن محمد ترابی در اسفند ۱۳۹۸ در ۶۷ سالگی به سوی معشوق شتافت. روحش شاد و یادش گرامی باد. اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
آرشیو مطالب
*

حدیث

*
لوگوی دوستان
دانشنامه سوره ها
سوره قرآن
کاربردی



 

نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید (571 ) 

ســوره 3 : آل عمران  ( مدنی ـ 200 آیه دارد ـ جزء سوم ـ صفحه 50 )


( قسمت شصت و پنجــم )


عشــق خــدائی


 

 ( جزء چهارم صفحه 73 )

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم 

180 ـوَلاَ یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَبْخَلُونَ بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن  فَضْلِهِ

هُوَ خَیْرًا لَّهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَّهُمْ سَیُطَوَّقُونَ مَا  بَخِلُواْ بِهِ

یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَلِلّهِ مِیرَاثُ السَّمَاوَاتِ  وَالأَرْضِ

وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ 


تفسیر لفظی : 

نباید بخیلان گمان کنند که آن چه بخل می ورزند از آن چه خداوند به آن ها تفضّل کرده ، برای شان بهتر است ، نه !

بلکه برای آن ها بدتر است ! زیرا آن چه فرو فشردند و بخل کردند ، آن را در روز رستاخیز طوقی کنند

و در گردن آنان نهند ! که خداوند راست آن چه در آسمان ها و زمین از خلق بازماندنی است ،

و وارث همه او است و به همه ی کارهائی که می کند آگاه است .

 

 

 

 

    تفسیر ادبی و عرفانی :  


بُخــل به زبان علم و متضای شرع ، منـــع واجب است ،

و واجب از مال ، اندکی است از فراوان ،

که درویش را اندک دهد ، و خود را فراوان گذارد ،



 

باز به زبان اهل طریقت و اهل اشارت ،

بخــل آن است که ذرّه ای از مــــال یا نَفَسی از حــــال ،

برای خود گذارد ،

چه ، مال و حال در راه این جوانمردان ،

صورت ســـــگ دارد !

و عشق خـــــــدائی در عالم خود ،

صورت فرشتـــــه دارد ،

که پیغمبر (ص) فرمودند :


فرشتــــه با سگ نسازد ،


و در خانه ای که سگ باشد ،


فرشتــــه فرود نیاید .


کی درآیـد فرشتــه تا نکنی


سگ ز در دور و صورت از دیوار


پــرده بــردار تا فرود آرند


هـودج کبـریـا به صفـه بـار

 

 

الهـــی ؛

 

ای کریمی که ناپاکی ناپاکان او را گزنــد ندهــد ، 


ای جوادی که بُخـــل بخیــــلان او را به ستوه نیارد، 


ای لطیفی که ناشایسته را به فضل خود شایسته کند،


ای کریمی که بنده گناهکار را از پلیدی می شُوید


و پـاک بیرون می آورد، 


تــــــو بـــزرگ پادشـــــاهی،


نیـــک خــــــداونـــــدی،


مهــــر پیـــونـــدی،


راحت نمـــائی،


دل گشائی،


ای مهـرافـزائی کـه عابـدان وصف بـزرگواری


( رحمن و رحیمی) تو را شنـودنـد ؛


گردن ها بسته کردند،


و پادشاهان وصف تو شنیدند ؛


از بیـم هیبت و سطوت تو گـردن نهادند!


و گناهکاران صفت رحمت تـو را شنیـدنـد


امیـدوار شدنــد



چون که گنج خانه ات سرمایه بی توشه هاست 

 

کیسه امیـد از آن  دوزد هـمی امیــدوار


   

 

 

 

همه مشکلات مــــــا


ناشی از غیبت طولانی مولایمان


محبــوب دل هـا و منجی انســـان هـا

 

حضرت حجـة ابن الحسن العـسکـری المهــــدی(عج) است



یا وَجِیهَاً عِـندَاللهِ اِشفَــع لَنا عِـنـــدَالله

 

پس برای تعجیل در فرج مبارکشان زیاد دعا کنیم




موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید (570 ) 

ســوره 3 : آل عمران  ( مدنی ـ 200 آیه دارد ـ جزء سوم ـ صفحه 50 )


( قسمت شصت و چهــارم )

.

قصّه ی سربستـهِ مِهـرِ ازل

.

 

 ( جزء چهارم صفحه 73 )

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم 

179 ـ مَّا کَانَ اللّهُ لِیَذَرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلَى مَآ أَنتُمْ عَلَیْهِ  حَتَّىَ

یَمِیزَ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ وَ مَا کَانَ اللّهُ  لِیُطْلِعَکُمْ عَلَى الْغَیْبِ

وَلَکِنَّ اللّهَ یَجْتَبِی مِن رُّسُلِهِ  مَن یَشَاء فَآمِنُواْ بِاللّهِ وَ رُسُلِهِ

وَ إِن تُؤْمِنُواْ وَ تَتَّقُواْ  فَلَکُمْ أَجْرٌ عَظِیمٌ 

 

تفسیر لفظی : 

خداوند بر آن نیست که شما مؤمنان را که با منافقان به هم آمیخته اید بگذارد که در هم بمانید !

بلکه بر آن است که مؤمن را از منافق جدا کند ، و نیست خداوند که شما را به غیب آگاهی دهد و مطلع گرداند ،

( پس شما ، مؤمن و منافق را از هم نشناسید ) لیکن خداوند هرکدام از پیغمبران خود را که بخواهد بر می گزیند

( برغیب ) پس بگروید به خدای و فرستادگان او ، و اگر بگروید و پرهیزکار باشید شما را مزدی بزرگ است .


 

    تفسیر ادبی و عرفانی :  

                  این کار چنین مبهم نگذارند ،

و این قصه یِ سربسته  روزی بگشایند ،

و این دامن فراهم کرده آخر بیفشانند ،

و هرکس را به منزل و مأوی و منزل خویش بازگردانند ،

یکی در حـــزب شیطـــان ،

کشته ی حرمان ، و اندوه جاودان !

یکی نواختــــه ی رحمــان ،

در زمـــره ی دوستــــان ،

به مهــــر ازل  شادان !

... مَا کَانَ اللّهُ  لِیُطْلِعَکُمْ عَلَى الْغَیْبِ ... 

   خداوند شما را از غیب آگاه نمی گرداند ،

تا نپنداری که آنچه دیده ی تو به آن نرسد ،

دیده ی پیمبران نیز به آن نرسد !

نمی دانی که خداوند از میان پیمبران ،

هرکس بخواهد بر می گزیند ،

و می گوید : به خدا و فرستادگان او ایمان آورید ،

و بدانید که خداوند ، غیب دان است و نهان بین ،

فرو فرستادگان خود را که بر پیمبران خود به وحی پاک فرستد ،

بر غیب همی دارد و پوشیده می نماید ،

و چون غیب را بر آن ها نماید ،

چندان نماید که خود خواهد ،

نه چندان که بنده خواهد ،

خدای داند که بنده چه برتابد ،

و وی را چه شـــاید ( چه شایسته باشد )

و دانستنِ چیست که او را به کار آید ؟

مدبّــر کار بندگان اوست ،

کارساز و کاردان و نگهبان اوست .



ایام عزای جدّ بزرگوارتان را تسلیت عرض می نمائیم

زیارت ناحیه مقدسه تان جگر شیعه را می سوزاند.

گر چشم روزگار بر او فاش می گریست


خـــون می گذشت از سر ایوان کـــربــلا

 

درویشی را پرسیدند :

چه دلیل بر هستی خدا است؟

گفت : آفتــاب که برآمد نیـازی به چراغ نیست،

هـمه عالــم دلیـل است نگرنــده می بایــد!

هـمه جهـان گل و ریحـان است بوینـده می باید! 

هـمه عالــم تـریـاق است مـارگـزیـده می باید!

هـمـه جـهــان نشــانـه هــای قــدرت اوست                  

و همـه دلیل حکمـت،

 وحـدانیـت و فردانیـت او است

آیات و احکام فرستاده او

همه دلیل بر هستی و یگانگی اوست!

ای جوانمرد؛

اگر روزی تو را آفتاب معـرفت از فلک عظمت بتابد،

و دیده همت تو آیات جلال و عـزّت حـق ببیند،

این دنیا که تو شکار او شده ای نعـلی کنند

و به سُمِِّ سَمَندِ همت تو زنند،

و عقبی را حلقه ای سازند

و در گوش چاکـران حضرتت کنند،

و آنگاه تو را شاه وار به بارگاه ویــژه جلال درآورند!


زین نادره تر کِـرا بود هرگز حال

من تشنه و پیش من بود آب زلال!

 

 

این جمعـه هم گذشت و نیامد

 

 

و ما همچنـــــان را منتظــــــریم

 

تا جمعه فرخنده ای که امام و پیشوایمان

 

حضــرت حجــة ابن الحســن العسکـــری

 

بیاید و کام تشنگان عدالت را سیراب نماید

 

 

 برای تعجیل در فرج مبارکشان دعا کنیم




موضوع :


بسم الله الرحمن الرحیم

قصّـه ی سربستـه

 


 

http://falshbaner.persiangig.com/image/nazar/21.gif

ادامـــه مطلـــب



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 569 ) 

ســوره 3 : آل عمران  ( مدنی ـ 200 آیه دارد ـ جزء سوم ـ صفحه 50 )


( قسمت شصت و ســوم )


زنـده همیشـه جـاویـدان


 

 ( جزء چهارم صفحه 72 )

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم 

169 ـوَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتًا

بَلْ أَحْیَاء عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ

 

تفسیر لفظی : 

البته مپندار که آنان که در راه حق کشته شدند مرده اند ، نه ، بلکه زنده اند و نزد خدای خویش روزی داده می شوند . 

 

تفسیر ادبی و عرفانی :  

              

        خدایا ؛ زندگی ما با یاد تو است ،

و شادی همه با یافتِ تو است ،

و جان آن است که در شناختِ تو است ،

 

نوشتــــه انــــد :

زندگان سه کس هستند :

یکی زنــــده به جـــــــان ،

دیگری زنــــــــده به علم ،

و گروهی زنده به حقّ !

آن که به جان زنده است ،

به قوت زنده است و به باد !

او که به علم زنده است ،

زنده به مِهر است و به یاد !

و آن که به حقّ زنده است ،

زندگانی بدو شـــــاد !

خـــدایــــا ؛

جان در تن اگر از تـــــــو محروم مانَــد ،

مُـــــرده ی زندانی است ،

و کسی که در راه تـــــــــو به امیـــد وصـــال تــــــو ،

کُشتــــه شود زنده ی جاویدانی است .


گفتی مگذر به کـوی مــا در مخمـــور

تا کشتــه نشی که خصـم مـا هست غیور

گویـم سخنی بُتــا کـه باشـم معــذور

در کوی تو کُشته بِــه ، که از روی تو دور

 

آری ؛

دوستان را زخم خوردن در کوی دوست ،

به فـــال نیکـــوست ،

 و در قمارخانه ی عشق ،

ایشان را جان باختن عبادت و خوست !


مال و زر و چیـز ، رایـگان باید باخت

چون کار به جان رسید جان باید باخت

 

هان و هان ؛ نگــــــر ،

تا از هلاک جان در راه دوست اندیشی !

که هلاک جان در وفای دوست ،

حقا که شرف است ،

و شرط جان در قیام به حق دوستی ، تلف است .

 

شبلی گفت :

جان باختن در راه دوستی ،

دولتی رایگان است ،

که دوست او را بجای جان است ،

اگر صدهزار جان فدای این وصل کنی ،

حقا که هنوز رایگان است ،


چون شاد نباشم که خریدم به تنی 

وصلی که هزار جان ِ شیرین ارزد

 

آری ای جوانمرد ؛ نیک بنگــــــــر ؛

تا چنین جوانمردان و جان بازان

که از این سرای رحیل کنند ،

تو ایشان را مُــــــــرده نگوئی ،

که گوهر زندگانی جز دل ایشان را معدن نیابد !

و آب حیات جز از چشمه ی جان آنان روان نگشت !

 

اینان چنانند که :

گه ناز چشیدند و گهی راز شنیدند

گاهی ز جلالت به جمالش نگریدند

آری ؛ دوستان حقّ نمیرند ،

بلکه از سرائی به سرائی جا به جا شوند ،

چگونه بمیرند که خدایشان فرموده :

آنان زنده اند و نزد خدا روزی دارند !

آنان شادند و خُـــرّم ،

آسوده از اندو ه و غم ،

در روضه ی اُنس بر بساط کَرَم ،

با فضل فراوان و بسیاریِ نِعَم ،

و قدح شادی بر دست نهاده دمادم .

که خود فرموده :

72 ـ الَّذِینَ اسْتَجَابُواْ لِلّهِ وَالرَّسُولِ مِن بَعْدِ مَآ أَصَابَهُمُ  الْقَرْحُ

لِلَّذِینَ أَحْسَنُواْ مِنْهُمْ وَاتَّقَواْ أَجْرٌ عَظِیمٌ

آنان که فرمان خدا و رسول را گردن نهادند ،

و از عشقِ دین ، جان عزیز را هدف تیر دشمن ساختند ،

جان بَدَل کرده ،

تن سبیل ،

 و دل فــــدا !

و آن خستگی را به جان خریدند .

عارفی گفت :

حق تعالی چنان نمود مرا در خواب که گفتی ؛

بدان که من خلق را آفریدم ،

لختی دنیا دیدند و در آن آویختند ،

لختی بلا دیدند و از عافیت گریختند !

گروهی از بلا نیندیشیدند ،

محنت به جان و دل خریدند ،

و نعمت وصال مرا خواستند ،

برگو تو از کدام گروهی ؟

گفتم : تو بهتر دانی که من چه خواهم !


چون شفا ای دلربا از خستگی و درد توست

خسته را مرهم مساز و درد را درمان مکن

الهـــــــی ؛

آن چه بر ما آراستی خریدیم ،

و از هر دو جهان محبت و جامه ی بلا بریدیم ،

و پرده ی عافیت دریدیم ،

تا به لقایت رسیدیم!


آن کس که تو را شناخت جان را چه کند ؟

فرزنـد و عیـال و خانمـان را چه کند ؟

دیوانـه کنی هـر دو جهــانش بخشی

دیوانه ی تــو هر دو جهان را چه کند ؟

 

 

جانـــــــان من !

 

 قائـم آل محمّـــــد (ص)

 

 هـر جمعـــه را به این امیـــد آغاز می کنیم


که شـایـد تـــــو در این جمعـــــه بیــــایی


و کام تشنــگان عـدالـت را سیـــراب نمـــایی

برای دفع ظلم ظالمان و برقراری حکومت عدل جهـــانی

 

 

پس برای تعجیــــــــــل


در فـــــرج مبارکشــــان زیاد دعا کنیم





موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 568 ) 

ســوره 3 : آل عمران  ( مدنی ـ 200 آیه دارد ـ جزء سوم ـ صفحه 50 )


( قسمت شصت  و دوم )

میــدان بنــدگی

 

 

( جزء چهارم صفحه 71 )

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم 

160 ـإِن یَنصُرْکُمُ اللّهُ فَلاَ غَالِبَ لَکُمْ

وَإِن یَخْذُلْکُمْ فَمَن ذَا  الَّذِی یَنصُرُکُم مِّن بَعْدِهِ

وَعَلَى اللّهِ فَلْیَتَوَکِّلِ  الْمُؤْمِنُونَ 

تفسیر لفظی : 

اگر خدا شما را یاری دهد هیچ کس بر شما پیروز نخواهد شد ، و اگر فرو گذارد و خوار گرداند ،

پس کیست که بعد از شکست ، شما را یاری دهد ؟ و باید مؤمنان کار خود را به خدا واگذارند .

  تفسیر ادبی و عرفانی :  

هرکه را رقم نصرت از درگاه عزت ،

 بر ناصیه ی روزگار او کشیدند ،

یگانه ی عالَم گشت ،

و قطب مرکز سیادت ،

و قبله ی خداوندان حیرت !

و هر که را صفت خذلان از درگاه بی نیازی روی کند ،

به حکم قهر ، پرده ی تجمل از روی کار او بردارند ،

و رقم مهجوری بر حاشیه ی وقت او نهند ،

و مردود همه ی عالم گردانند ،

تا مهجور و درمانده گردد ،

و با خود چنین نوحه کند :

گفتم که بر از اوج برین شـد بختم

وز ملک نهاده چون سلیمـان تختم

اکنون که به میزان خِـرَد برسختم

از بنگه ی دونیـان  برآمد رختم !

به داوود وحی آمد : ای داوود ؛

اگر من تو را پست کردم ،

چه کسی تو را بلند می کند ؟

و اگر تو را بلند کردم ،

چه کسی تو را پست می کند ؟

اگر تو را عزیز شمردم ،

چه کسی تو را ذلیل می کند ؟

و اگر تو را ذلیل کردم ،

چه کسی تو را عزیز می کند ؟

اگر من تو را یاری کردم ،

چه کسی تو را مخذول می کند ؟

و اگر تو را مخذول کردم ،

چه کسی تو را یاری می کند ؟

داوود گفت :

امر و حکم همه با تواست و به اراده ی تـــو !

 

سخن از نصرت و یاری می رود ،

و البته منظور یاری در برابر دشمن است ،

پس باید دانست که بزرگترین دشمن آدمی ، 

نفس اوست که همیشه وسوسه کننده ی اوست،

و چون نفس قوی ترین دشمن است ،

پس مبارزه با او هم دشوارتر است !

 

رحمت خدا بر آن جوانمردان باد که ،

کمر مجاهدت بر میان بستند ،

و در میــــــدان بنـــــــــــدگی ،

در صف خدمت بایستادند ،

و قــدم بر کُلِّ مـــــــراد خود نهادند ،

و با خلق خدا به صلح و سازش ساختند ،

و با نفس خود به جنگ برخاستند ،

و به زبان حال گفتند :

با خود ز پی تو ، جنگ ها دارم من

صد گونه ز عشق ، رنگ ها دارم من

در عشق تو از ملامت بی خبــران

بر جان و جگر خدنگ ها دارم من

 

مصطفی (ص) جهاد با نفس را جهـــاد بزرگتــــر ( جهاد اکبر )

و سخت تر ، از آن جهت خواند که ؛

جنگِ با کفار ، گاه بُوَد و گاه نَبُوَد ،

ولی جنگ ِ با نفس پیوسته بُوَد ،

از سلاح کافر می توان برحذر بود ،

که ظاهر و پیداست ،

ولی سلاح نفس ،

وسوسه ها و شهوت های نهانی است ،

که از آن ایمن شدن دشوار است ،

در جنگ با کافر اگر مؤمن کشته شود ؛

شهید باشد ، و مشمول رضوان حــقّ ، 

ولی در جنگِ با نفس ،

اگر آدمی مغلـــــوب گردد ؛

در آتش دوزخ گرفتار هوی و هوس خود خواهد شد ،

که آن صفت نیک بختـــــان ، 

و این حالت تیـــره بختــــــان است .

 

 

همه مشکلات مــــــا


ناشی از غیبت طولانی مولایمان


محبــوب دل هـا و منجی انســـان هـا

 

حضرت حجـة ابن الحسن العـسکـری المهــــدی(عج) است



یا وَجِیهَاً عِـندَاللهِ اِشفَــع لَنا عِـنـــدَالله

 

پس برای تعجیل در فرج مبارکشان زیاد دعا کنیم



موضوع :


<      1   2   3   4   5   >>   >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز


* *