نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید    ( 1177 )                                                                            

آدرس این وبلاگ در تلگرام  َ        

https://telegram.me/adabvaerfan

سوره 24 : نــور ( مدنی ـ 64 آیه دارد ـ جزء  هیجدهم ـ صفحه 350 )


  ( قسمت چهاردهــــم )


حقـایـق تـوحیــد


 

 ( جزء هیجدهم صفحه 357 آیه 55 )

بسم الله الرحمن الرحیم 

وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَى لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا یَعْبُدُونَنِی لَایُشْرِکُونَ بِی شَیْئًا وَمَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذَلِکَ فَأُولَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ


   ترجمه لفظی آیه شریفه :

 

خدا به کسانى از شما که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده‏ اند وعده داده است که حتما آنان را در این سرزمین جانشین [خود] قرار دهد همان گونه که کسانى را که پیش از آنان بودند جانشین [خود] قرار داد و آن دینى را که برایشان پسندیده است به سودشان مستقر کند و بیمشان را به ایمنى مبدل گرداند [تا] مرا عبادت کنند و چیزى را با من شریک نگردانند و هر کس پس از آن به کفر گراید آنانند که نافرمانند


 نگاهی ادبی و عرفانی به آیه شریفه :

 

بدان که خلفای زمین که در این آیت به آنها اشارت شده سه گروهند :

که هر گروهی را در خداشناسی و توحید مقامی معلوم است ؛ و در اظهار بندگی حدّی محدود !

نخست ؛ علمای اسلامند

و فقهای شریعت خیرِ انام ، و حافظان ملّت و ناصحان امّت ؛

حدّ ایشان در اظهار بندگی ، تا طمع معرفت و خوف عقوبت بیشتر نباشد ! و نتیجه ی توحید ایشان ، مقصور بر سلامتِ این جهان و عافیت آن جهان است ! اسلام و ایمانشان از الطافِ حقّ است ، لکن با اعراضِ نفسانی و شواهدِ جسمانی ممزوج است ، فطرت آنان مغلوب اوصاف بشریت ، حیات آنان در معرضِ رسوم و عادت ، در عالَم عبودیت ، ایشان را گوینده ی لا اله الا الله گویند ، ولی از عالَم حقایق محجوب باشند !

گروه دوم ؛ که آنان را خاصّگیانِ مملکت وجود گویند ؛

قوام ایشان به اخلاص طاعت ، و صحّت ارادت ، و صدق افتقار ، و حسن نیّت است ، که از شوائب اغراض و حظوظ نفس دورند ، لکن دست بشریت ، آینه ی صفات ایشان را به دیده شان عرضه می کند ، تا قیام خویش را بر بساط توحید ببینند ، لیکن چون اوقات خویش را بر بساط هستی می بینند ، از دیدن خود در آینه ی صفا معذورند ، و از عالَم نیستی و فنا دور ! رؤیت صدق و مطالعه ی شواهد اخلاص ، میان آنها و عالم نیستی سدّی گشته ، و تا مرد به عالم نیستی نرسد ؛ حقایق توحید رو به وی ننماید !

گروه سوم ؛خاصّ خاصّانند ؛

که به اقامت حق قائمند نه به قیام خویش ! حیات ایشان به فتوح تجرید است نه به روح تجنید ، از حول و قوّت خود آزاد ، و از اراده و قصد خویش رها ! در دائره اعمال و احوال ؛ ننمایند ، و منشور سعادت و شقاوت نخوانند ، و از سرا پرده ی غیبشان بیرون نیارند ! و در جرائدِ محو و اثباتشان ثبت نکنند ! مَثَل ایشان با قهر ربوبیّت ؛ مَثَل گوی است در خمِ چوگان سلطان ! خواه گوی به راست اندازد خواه به چپ !

 گروه اول ؛ مخلصانند و همه از او بینند !

گروه دوم ؛ عارفـــانند و همه به او بینند !

گروه سوم ؛ خاصّــانند و همه او را بینند !

گروه اول و دوم ؛ در شواهد خدمتند و از زحمت تفرقه باز نرسند !

و سومین گروه ؛ در عین صحبت به نقطه ی جمع رسیده اند ، که یک نفس در صحبت بودن بهتر از هزار سال در خدمت زیستن است !

 

در خبر است که موسی چون خواست به مناجات رود ، در محله های بنی اسرائیل می گشت و از مردم قصه می پرسید تا در حضرت عزت بیشتر به مناجات و مکالمه پردازد و این کار موسی تفرقت بود ، ولی محمّد مصطفی(ص) نقطه ی جمع آستان خدا بود ، که او را به استدعای قصه ها حاجت نبود ، بلکه ربّ عزّت خود به او فرمود : نَحنُ نَقُصُّ عَلَیکَ !



موضوع :