نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید    ( 1163 )                                                          

 

آدرس این وبلاگ در تلگرام  َ        

https://telegram.me/adabvaerfan

سوره 23 : مؤمنون ( مدنی ـ 78 آیه دارد ـ جزء  هیجدهم ـ صفحه 332 )


( قسمت هفدهم )


بنـای معـرفـت


 ( جزء هیجدهم صفحه 349 آیه 115 )

بسم الله الرحمن الرحیم 

أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثًا وَأَنَّکُمْ إِلَیْنَا لَا تُرْجَعُونَ


   ترجمه لفظی آیه شریفه :

 

ولی آیا گمان کرده‏ اید که ما شما را بیهوده آفریده‏ ایم و به سوی ما بازگشت نخواهید کرد!


 نگاهی ادبی و عرفانی به آیه شریفه :

 

خداوند صاحب جلال ،

قادر بر کمال ،

به جلال و عزّت خویش ،

و کمال قدرت خویش ،

کائنات را به وجود آورد ،

و جامه ی هستی پوشانید ،

تا هستیِ او را بدانند ،

و خدائیِ او را بشناسند ،

و صنع او را دلیل بر کمال علم و قدرت او دانند ،

چنان که ایشان را از کتم عدم ،

بر وفق علم ازلی خود ، در وجود آورد .

داود نبیّ در مناجات خود گفت :

خـــدایـــــا ؛

ذات بی زوال تو مستغنی و بی نیاز از همه ،

نه تو را به کس نیازی ،

و نه تو را از کس یاری ای ،

پس با این اوصاف چرا خلق را آفریدی ؟

و در وجود و آفرینش خلق ، حکمت چیست ؟

ندا آمد : ای داود ؛

من گنجی بودم نهان !

کس مرا ندانسته و نشناخته !

خواستم که مرا بدانند !

و دوست داشتم که مرا بشناسند !

جمله ی ( فَاَحبَبتُ اَن اُعرَف ) ،

( دوست داشتم مرا بشناسند ) ،

اشارت است به این که ؛

بنای معرفت بر محبّت است ،

هرجا که محبت است ، معرفت است ،

و هرجا که محبت نیست معرفت هم نیست ،

خدا را نشناسد مگر کسی که ؛

خداوند خود او را بر سرّ خود آگاه کند !

عبارت و تعبیر ، ترجمان سرّ است ،

و سرّ ، نظاره ی حقّ ،

نخست ببینند ،

آن گاه زبان از آن چه سرّ دید ، عبارت کنند ،

زبان ، نشان اهل معاملت است ،

اما اهل حقیقت را عبارت و اشارت نیست ،

که گفته اند :

هرکه را تجلّیِ سرّ در حقّ حقیقت حاصل است ؛

سرّ او عین مشاهدت ،

و جان او در بحر معاینت غرق است !

چون دوست حاضر بود ،

نشان دادن از دوست ، ترک حرمت باشد !

هرکس را مشاهدتِ باطن ، درست گشت ؛

نخواهد که زبان به تعبیر از آن عبارت کند !

یا ظاهر وی از آن با خبر شود !


هرکه را اسرار حقّ آموختند !


مُهر کردند و دهانش دوختند !



موضوع :