نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید         ( 1056 )                                                           

ســوره 19 : مـریــم ( مـکّــی ـ98 آیه دارد ـ جزء  شا نزدهم ـ صفحه 305 )


 ( قسمــت سیزدهــــم )


قـدرت خــدا



 

 ( جزء شانزد هــم صفحــه 310 آیه 66 )

بسم الله الرحمن الرحیم 

وَیَقُولُ الْإِنسَانُ أَئِذَا مَا مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَیًّا


   ترجمــه لفظـــی آیــــه شریفه :

 

و انسان مى ‏گوید آیا وقتى بمیرم راستى زنده [از قبر] بیرون آورده مى‏ شوم

 

 نگاهی ادبی و عرفانی به آیــه :

 

خداوند تبارک و تعالی در این آیت ؛

شکایت از بیگانگان ، با دوستان می کند ؛

که آنان رستــــــاخیـــــــــز و بعثتِ خلـــــق را ؛

مستبعــد (دور) می دانند و منکــــــرنـــد ،

چه ادعـــــای گـــــــزافی است که ؛

فرزند آدم مرا دروغ زن گرفت ،

نرســــد او را و نــه سِــــــزَد مــــــرا ؛

کــــــه او مـــــــــرا دروغ زن  گیـــــــــرد !

او از روی جهـــــــــل همی گویــــــد :

چنان که مـــرا از نخست بیافرید ؛

باز پس از مـــرگ نیافـــریند !

ولی نه چنان است که او همی گوید !

زیرا من همان قـــادرم که اول بودم ،

چون ابتـــــدا نبود و من او را بیـــــافریدم ،

پس از آن که نیست شد ، در آخــر بازآفرینم ،

که من حتی بنــــــدهای انگشتانش را ؛

 آن طور که بــــــود بـــازآفرینـــــم ،

بَلَى قَادِرِینَ عَلَى أَن نُّسَوِّیَ بَنَانَهُ  

( آیه 4 سوره قیامه )

آری ، ما قادر هستیم که سر انگشت هایش را برابر کنیم

 

 

تفسیر آیه شریفه از تفسیر شریف المیزان :

شأن نزول ‏   :

  1 ـ در شأن نزول و داستان فرود نخستین آیــــه مورد بحث  آورده ‏اند که این آیه در باره عنصر شرک ‏گرایى به نام « ابى بن خلف » فرود  آمد، چرا که او روزى استخوان پوسیده ‏اى را برگرفت و در حالى که آن را میان دو دست فشرده و به صورت گرد و غبارى آن را بر باد مى ‏داد، گفت: هان اى محمد ؛ (صلى الله علیه وآله) تو بر این باورى که خدا ما را پس از مرگ و پوسیده شدن استخوان‏ هایمان، در آستانه رستاخیز ، زندگى نوینى خواهد بخشید ؟!

ما براین پنداریم که هرگز چنین چیزى امکان نخواهد داشت، و زنده شدنى در کار نخواهد بود. آنجا بود که در پاسخ پندار او این آیات فرود آمد.

2  ـ و «عطا» از «ابن عباس» آورده است که شأن نزول آیه همین است، امّا در مورد « ولید بن مغیره » فرود آمد، چرا که او بذر این تردیدها را مى‏ افشاند و رستاخیز را انکار مى ‏کرد.

تفسیــــــر :

دوزخیـــان تیــــره ‏بخت

در آیات پیش، در مورد نویدها و هشدارها و زنده شدن مردگان در آستانه رستاخیز سخن رفت، اینک در این آیات به ترسیم پندار و گفتار انکارگران رستاخیز پرداخته و با روشن‏ ترین سخن به پاسخ آنان مى ‏پردازد.

در نخستین آیه مورد بحث، در مورد تردید افکنى آنان مى‏ فرماید:

وَ یَقُولُ الْاِنْسانُ ءَاِذا ما مِتُّ لَسَوْفَ اُخْرَجُ حَیّاً.

این انسان کفر گرا مى ‏گوید: آیا هنگامى که این جهان را بدرود گفتم، دگر باره زنده مى ‏شوم و سر از خاک برمى ‏آورم ؟!

این پرسش، در حقیقت تمسخر است نه سؤال، و بدین وسیله زنده شدن مردگان در آستانه رستاخیز را انکار نموده و به باد استهزا مى گیرد.

در دومین آیه مورد بحث، در پاسخ این پندار مى ‏فرماید:

اَوَ لا یَذْکُرُ الاِْنْسانُ اَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ‏

آیا این انسان نمى ‏اندیشد و به یاد نمى ‏آورد که ما او را هنگامى که چیزى نبود لباس هستى پوشاندیم و آفریدیم!

اگر در مورد آغاز آفرینش خود مى ‏اندیشید، در مى‏ یافت که زنده شدن او براى آن آفریدگار توانایى که او را بى آن که چیزى باشد آفریده است، کارى ناممکن نیست.
به باور پاره‏ اى منظور از انسان جنس انسان است که به همه آنان دلالت دارد.
وَ لَمْ یَکُ شَیْئاً.و او آنگاه که پدیدارش ساختیم و آفریدیم، چیزى نبود.

چگونه ؟ ما در زندگى خویش حرکت‏ ها و توقف‏ ها و کارهایى را انجام مى‏ دهیم و صداهایى را ایجاد مى ‏کنیم که پس از آن دیگر نمى‏ توانیم آنها را برگردانیم. با این وصف چگونه مى ‏توان از آفرینش نخست، به آفرینش دگر باره در آستانه رستاخیز استدلال کرد ؟

ســــــه پاســـــخ ‏:

1 ـ آفریدگار هستى پدیدآورنده پدیده‏ ها و اجسام و آفریدگار حیات است، و مى‏ دانیم که این پدیده‏ ها پس از مرگ نابود نمى‏ شوند ؛ از این رو ممکن است خدا در پرتو قدرت خود دگر باره به آنها حیات و زندگى بخشد.

2 ـ‌ افزون بر آن ، هماره آغاز کارى دشوارتر از تکرار آن است، و آفرینش دگر باره نیز همین گونه است که از آفرینش نخست آسان ‏تر است، و بى ‏گمان قدرتى که مى ‏تواند آفرینش نخستین را آغاز نماید، بر آفرینش دگر باره نیز تواناست.

3 ـ و سر انجام این که خدا از راه آفرینش پدیده‏ ها نشان داده است که قدرت چنین کارى را دارد ؛ و کسى که داراى چنین توان و قدرتى باشد، هرگز از بازگرداندن جسم‏ ها و جان‏ ها و آفرینش دگر باره ناتوان نخواهد بود.

در سومین آیه مورد بحث در هشدارى سخت و تکان‏ دهنده به انکارگران رستاخیز ، براى اثبات آن مى ‏فرماید:

فَوَ رَبِّکَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَالشَّیاطینَ‏

هان اى پیامبر! به خداى سوگند که ما آنان را همراه دوستان و همفکران و شیطان‏ هایى که آنان را وسوسه مى ‏نمودند، بر مى‏ انگیزیم.
به باور پاره‏ اى منظور این است که : همان گونه که آنان را بر مى‏ انگیزیم، شیطان‏ ها را نیز برخواهیم انگیخت.

ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِیّاً.

آنگاه آنان را در حالى که به زانو درآمده ‏اند، گرداگرد دوزخ حاضر مى‏ سازیم، و آنان در آن حال با یکدیگر در ستیز و کشمکش هستند و از یکدیگر بیزارى مى ‏جویند، چرا که حسابرسى آنان در کنار آتش شعله ‏ور دوزخ خواهد بود.

« ابن عباس» ، واژه «جثى» را به مفهوم گروه گروه گرفته که در آن صورت منظور این است که : و آنان را گروه گروه گرداگرد دوزخ گرد مى‏ آوریم.

و به باور پاره ‏اى منظور این است که آنان بر روى زانو ایستاده ‏اند و به خاطر تنگى جا نمى ‏توانند بنشینند.

در ادامه سخن، در وصف آن روز سهمگین و موضوع حسابرسى مى‏ فرماید:
ثُمَّ لَنَنْزِ عَنَّ مِنْ کُلِّ شیعَةٍ اَیُّهُمْ اَشَدُّ عَلَى‏الرَّحْمنِ عِتِیّاً.

آنگاه کسانى را که در زندگى از همه سرکش‏ تر و گستاخ‏ تر بوده‏ اند، و در برابر آفریدگارشان پیش از همه نافرمانى نموده‏ اند، نخست آنان را بیرون مى‏ آوریم.
به باور «قتاده» منظور این است که: از رهروان هر راه و پیروان هر کیشى، کسانى را که رهبر و پیشواى آنان بوده‏ اند بیرون مى‏ آوریم.

واژه «عتى»، در آیه شریفه بسان «عتو» مصدر و به مفهوم سرکشى و گستاخى در نافرمانى است.

پاره ‏اى از جمله «مجاهد» مى‏ گویند: منظور این است که نخست آن کسانى را که جرم و گناهشان سنگین ‏تر است بیرون مى ‏آورند، و آنگاه دیگران به ترتیب گناهانشان احضار مى ‏شوند.

در آخرین آیه مورد بحث مى‏فرماید: ثُمَّ لَنَحْنُ اَعْلَمُ بِالَّذینَ هُمْ اَوْلى بِها صِلِیّاً.

و ما به حال کسانى که در خور عذاب سخت ‏تر و سهمگین ‏ترى هستند، و باید در آن بمانند، داناتریم.



موضوع :