نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید  ( 1042 )                                                               

ســوره 18 : کهــف ( مـکّــی ـ115آیه دارد ـ جزء  پا نزدهم ـ صفحه 293 )


( قسمــت بیست و چهــارم )


عبـرت ذوالقـرنیــن


 

 

 ( جزء شانزد هــم صفحــه 302 آیه های 83 و 84 )

بسم الله الرحمن الرحیم 

وَیَسْأَلُونَکَ عَن ذِی الْقَرْنَیْنِ قُلْ سَأَتْلُو عَلَیْکُم مِّنْهُ ذِکْرًا

إِنَّا مَکَّنَّا لَهُ فِی الْأَرْضِ وَآتَیْنَاهُ مِن کُلِّ شَیْءٍ سَبَبًا

   ترجمــه لفظـــی آیــــه :

و از تو در باره ذوالقرنین مى ‏پرسند

بگو به زودى چیزى از او براى شما خواهم خواند

ما در زمین به او امکاناتى دادیم و از هر چیزى وسیله‏ اى بدو بخشیدیم

 نگاهی ادبی و عرفانی به آیــه : [بخش دوم]

در بعضِ آثار نقل کرده اند که ؛

ذوالقرنین پس از گشودن شهر ها در خاور و باختر ،

همچنان روی در شهر ها نهاد و همی گشت ،

و گروه گروه را دعوت همی کرد ،

تا به قومی رسید که همه هم رنگ و هم سان بودند ،

در سیرت و طریقت ؛ پسندیده ،

و در اخلاق و اعمال ؛ شایسته ،

بر یکدگر مهربان ، و کلمه ی ایشان یکسان ،

نه قاضی شان به کار بود ؛ و نه داور و داروغه ،

همه بر یکدگر مشفق چون پدر و برادر ،

نه یکی درویش و یک توانگر !

نه یکی شریف و دیگری وضیع !

بلکه همه یکسان بودند و برابر ،

در طبعشان جنگ نــــــــه !

در گفتارشان جفنگ (فحش و ناسزا) نــــــــــه !

در کردارشان ننگ (زشتی) نـــــــــــه !

در میانشان بدخوی و جلف و جفاکار نـــــــه !

و با یکدیگر شمشیر و نیزه و خدنگ نــــــــه !

عمر ها شان دراز ، و آرزو ها شان کوتاه ،

سرا ها شان را درب نبود !

بر درِ خانه ها گورها کنده بودند ،

تا پیوسته در آن نگرند ،

و سازِ رفتن سازند !

ذوالقرنین چون آنان را بدید ،

در کار ایشان حیران بماند ،

گفت ؛ ای مردم ؛ شما چه قومید ؟

که در شرق و غرب بگشتم ،

مانند شما قومی ندیدم !

و چون سیرت و اخلاق شما ،

هیچ سیرت و اخلاقی نپسندیدم !

مرا از حال و کار خویش با خبر کنید ،

و هرچه پرسم مرا کامل و درست جواب دهید ؛

آن گاه پرسیـــــد :

س : چرا نزدیک سرا های خویش ،گورها کنده اید ؟

ج : پیوسته مرگ را به یاد داریم ،

و چون ما را بازگشت آنجا خواهد بود دل بر آن سراها ننهیم !

س : چون است که سرا های شما را درب نیست ؟

و حجاب و قفل و بست نــــــــــه ؟

ج : چون میان ما جز امین و مؤمن نیست ،

و هیچ کس را از کس ترس و بیم نــــــــه !

س : چون است که میان شما امیر و قاضی نیست ؟

ج : از بهر آن که در طبع ما جنگ و ستم نیست ،

تا به پاسبان و امیر و قاضی نیاز داشته باشیم !

س : این موافقت شما به ظاهر ، و نزدیکیِ دلهای شما به باطن از کجا خواسته ؟

ج : کینه و حسد و خشم و دشمنی از دل بیرون کردیم ،

تا موافق یکدگر گشتیم ، و دوست یکدگر شدیم !

س : چون است که شما عمر های دراز دارید و دیگران نــــــــه ؟

ج : از آن که به حق کوشیم و حق گوئیم ، و از حق در نگذریم ،

و به عدل و راستی زندگانی کنیم !

س : چون است که شما را به روزگار ، آفت نرسد ،

چنان که بر دیگر مردم برسد ؟

ج : از این که هرچه پیش آید جز خدای را به پشتیبانی نگیریم !

ذوالقرنین گفت :

مرا از پدران و گذشتگان خویش خبر دهید ،

که آنها هم بر این سیرت زندگی کردند ؟

یا خود شما چنین سیرتی را برگزیدید ؟

گفتند : آری ، پدران خود را چنین یافتیم ،

و آنان را بر این سیرت دیدیم

که پیوسته فقیران و درویشان را بنواختندی ،

و خستگان را تیمار داشتندی ،

و عاجزان را دست گرفتندی ،

و جانیان را عفو کردندی ،

و پاداش بدی را نیکی دادندی ،

و امانت ها را صحیح گزارندی ،

و رَحِم را پوستندی ،

و نماز خویش به وقت گزارندی ،

و به وفا و عهد ها باز آمدندی ،

تا خداوند آنها را به صلاح و سداد بداشت ،

و با نام نیکو از دنیا برد ،

و ما را به جای ایشان نشاند !


 

 

برخی از مفسران و دانشمندان ، ذوالقرنین را با کورش کبیر پادشاه هخامنشی یکی می دانند ، از جمله ابواالکلام آزاد دانشمند بزرگ هند ،

ابوالکلام آزاد در سال 1888 میلادی، در خانواده ای فارسی خراسانی(هرات) به نام «فیروز بخت» در شهر مکه به دنیا آمد و پدرش مولوی خیر الدین از علمای بزرگ خراسان ، در سال 1898 به دعوت علمای هند به همراه خانواده  به هندوستان کوچ کرد. مادر ابوکلام دختر شیخ محمد ظاهر وطری، از علمای بزرگ هند مقیم مدینه بود. ابو الکلام بعد از بازگشت از مکه ، در حالیکه دهیازده ساله بود به همراه پدرش در شهر کلکته ساکن (باشنده) گردید.

یکی از معروفترین آثار او برای ایرانیان تفسیر او از ذوالقرنین است که برای اولین بار ثابت کرد ذو القرنین همان کوروش کبیر است. دکتر عبدالمنعم النمر بالاترین مقام دینی (وزیر اوقاف و امور دینی مصر) و بزرگترین چهره اسلام شناس معاصر در مصر که در مجله العرب شماره 184 پس از بیان دلایل ابوکلام آزاد و دلایل مفسرین قبلی نتیجه می گیرد که ابوکلام در مورد کوروش کبیر و ذوالقرنین استدلال های منطقی ارایه کرده است. مقاله النمر  مورد توجه جهان عرب قرار گرفت و بارها چاپ و نقد شد.

علامه طباطبایی در تفسیر قران خود از نظر ابوکلام آزاد در مورد ذوالقرنین یاد کرده است.

 



موضوع :