نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید        ( 1027 )                                                                  

ســوره 18 : کهــف ( مـکّــی ـ115آیه دارد ـ جزء  پا نزدهم ـ صفحه 293 )


( قسمــت نهــم )


صحبت با اولیـاء


ضریح جدید امامین عسکریّیین (علیهم السلام) در سامرّا


( جزء پانزد هــم صفحــه 295 آیه 18 ) 

 

بسم الله الرحمن الرحیم 

وَ تَحْسَبُهُمْ أَیْقَاظًا وَ هُمْ رُقُودٌ وَ نُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْیَمِینِ وَ ذَاتَ الشِّمَالِ وَ کَلْبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَیْهِ بِالْوَصِیدِ

لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَیْهِمْ لَوَلَّیْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَ لَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبًا


   ترجمــه لفظـــی آیــه :

 

و مى ‏پندارى که ایشان بیدارند در حالى که خفته ‏اند و آنها را به پهلوى راست و چپ مى ‏گردانیم

و سگشان بر آستانه [غار] دو دست‏ خود را دراز کرده [بود]  اگر بر حال آنان اطلاع مى ‏یافتى

گریزان روى از آنها برمى‏ تافتى و از [مشاهده] آنها آکنده از بیم مى ‏شدى


 

 نگاه ادبی و عرفانی به آیــه :[بخش دوم]

 

 

... وَ کَلْبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَیْهِبِالْوَصِیدِ ...

چون فـــــــرا راه بودند ؛

آن سگک بر پیِ ایشان افتاد !

که شما مهمانانِ عزیزید ؛

و مهمانِ عزیز ، طفیلی برنتابد ،

آن حیوان ؛ در موافقت ، چند گامی برداشت ؛

تا به قیامت ؛ مؤمنان ،

در قرآن داستانِ وی خوانند ! و جلوه دهند !

پس چه گویی در باره ی کسی که ؛

همه ی عمر خویش را در صحبت اولیاء به سر آرد ؟

و در موافقت ایشان گام پس ننهد ؟

خداوند دادگر ، بلعم باعورا (دانشمند بزرگ یهود) را ؛

که اسم اعظم می دانست ؛

چون آن را بی جا به کار بست ، سگ خواند !

و از درگاه خود براند ،

ولی به سگ اصحاب کهف آن همه کرامت کند ،

که با دوستان خود فرا راه خود دارد ،

و به جهانیان بنماید که :

قُرب (نزدیکی) ، به نوازش ما است ، نه به علت خدمت !

و بُعــــد (دوری) به اهانت ما است ، نه به علت معصیت ،

که گفتــــــه انــــــد :


پسر نـــــوح با بـدان بنشست


خانـــــدان نبوّتش گـــــم شـد


سگ اصحاب کهف روزی چند


پیِ نیکان گرفت و مردم شد !

 

 

و یا این کــــــــه :


با بدان کم نشین که صحبت بد


گرچه پاکی تـــو را پلیــــــد کند


آفتـــــــــاب بدین بزرگـــــی را


لکـــه ای ابـــــــــر ناپدید کند !

 

 

 

... وَ لِیَذَّکَّرَ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ

تا عاقـــــلان پنــــــــــد گیـــــرنـــــــــد ،

زیـــــــرک دلان ، یادگار ستــــاننـــد ،

که ؛ خردمنــدان و هوشیــاران و زیرک دلان را ،

نــــزد خــداونــــــــد ، مقــــــــــدار است .

و نازیرکان ، نزد آفریدگار ، خـــوار ،

چه ؛ که از خداوند ، کسی پنــــــد پذیرد ؛

کـــــه دل با او دارد ، و از او شـــــــــــــرم دارد ،

و به خداوند کسی گِــرَوَد ؛

که نیـــــاز خـــــــــود به او دانــــد ،

و مهــــــــــر خــــــــــود را بر او نهـــــــــــد ،

که وی را شناسد و او را پیش چشم خویش دارد .


http://dl.aviny.com/Album/enqelabeslami/emam/shakhsi/kamel/14.jpg

 

 

عشق دلـدار

 

چشــم بیمـــــار تـــو اى مَى زده ، بیمـــارم کــرد

حلقــــــه ی گیسـویت اى یــــار ، گرفتـــــارم کرد

 

ســــــرو بستــــانِ نکـــویى ، گل گلــزار جمـــــــال

 غمــــــــزه ناکرده ، ز خوبـــان همـه بیــزارم کرد

همــه ی مى‏ زدگــــــان هــوش خود از کف دادند

 ساغراز دست روان بخش تـــو ، هشیـــارم کرد

چه کنــم ؟ شیفتـه ‏ام ، سوختـه‏ ام ، غــم زده‏ ام

عشــــــــوه ات ، واله آن لعـــل گهــــر بارم کرد

عشق دلـــــدار چنـــان کــــرد  که منصـــور منش

 از دیـــــــــــــارم به در آورد و ســــرِ دارم کـــرد

عشقت از مــــــدرســه و حلقــه صـوفى رانـــــدم

 بنـــده حلقــــــــــــه به گــوش در خمّـــارم کرد

 

بــــــــــــاده از ساغرِ لبریز تو ، جاویــدم ساخت

بوســـــه از خـــاک درت ، محـرم اســــرارم کرد


[ دیوان امام خمینی (ره) ص 82 ]

سخـــن روز :

مقام معظم رهبری در 13 آبان 71 در خصوص استکبار و اقدامات آن می فرمایند: «معنای استکبار جهانی این است که دولت ها و قدرت هایی در دنیا هستند که نسبت به ملت های دیگر، با برخورد استکباری مواجه می شوند؛ ثروت آن ها را می برند، در حکومت های آن ها دخالت می کنند، در سیاست های آن ها اعمال نظر می کنند و آن ها را به این سمت و آن سمت می کشانند. این استکبار بین المللی است. همان چیزی که در قرن هجدهم و نوزدهم، با استعمار شروع شد وبعد در قرن بیستم به استعمار نوین مبدل شد و امروز، یا در دوران اوج قدرت های استکباری ، به شکل استکبار جهانی درآمد ؛ که دنیا را بین دو قطب و دو قدرت تقسیم کرده بودند. هر کدام یک جور ملتی را می دوشیدند و در پنجه ی خود می فشردند

امروز چیزی که اضافه شده است -که استبداد بین المللی مناسب آن است- عبارت است از این که قدرت های مستکبر جهانی و در رأس آن ها قدرت ایالات متحده ی آمریکا برای ملت های دیگر، حق حرف زدن و اظهار نظر کردن هم قائل نیستند؛ هر کاری که برای سیاست خودشان مفید و لازم بدانند ولو به ضرر ملتی یا ملت هایی باشد انجام می دهند.»

پس چرا دولت ما باید به آمریکا خوشبین باشد

و ودیعه ای امام را در برابر شیطان بزرگ ذبح کند؟!

  [ وزنه سیاسی ]

 

 



موضوع :