نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 944 )                                                                                   

ســوره 15 : حجـــر ( مـکّــی ـ 99 آیه دارد ـ جزء چهــاردهم ـ صفحه 262 )


  ( قسمــت هشتـــــم )


غــم عظیــــم


 

( جزء چهارد هــم صفحــه 264 آیات 43 و 44 )

بسم الله الرحمن الرحیم

(43) ـ وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِینَ

 (44) لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِّکُلِّ بَابٍ مِّنْهُمْ جُزْءٌ مَّقْسُومٌ

   تفسیـــر لفظـــی :

(43) و قطعا وعده‏ گاه همه آنان دوزخ است،

 (44) [دوزخى] که براى آن هفت در است و از هر درى بخشى معین از آنان وارد مى‏ شوند


   تفسیر ادبی و عرفانی :

 

در خبــــر است که چون این آیت فرود آمد ؛

پیغمبر خـــدا (ص) گریست و یاران نیز گریستند ،

و هیچ یک نتوانستند علت گریـــه ایشان را ،

که سبب گریه دیگران شد بپرسند !

یکی از صحابه با خود گفت :

چون پیامبـــر (ص) ، فاطمه (س) را ببیند شاد شود ،

و علت گریه او دانستــه شود ،

او به خانه فاطمه (س) رفت و گفت :

ای فاطمه ؛ رسول خــــــــدا را غمگین دیدیم ،

بسی حیران و گریان ، با دردی عظیم و سوزی تمام !

ندانیم چه آیت بود که به وی فرود آمد،

و چه چیز وی را به آن غـــم عظیــــــــم واداشتــــه !

و هیچ کس از ما جسارت آن را ندارد که از ایشان سبب پرسد !

مگر شما به آن سِــــرّ رسی و آن حــــال بــــاز دانی !

فاطمه (س) قصد دیدار پدر کرد و به حضور ایشان رسید ،

و پرسید : ای پـــدر بــزرگـــــــــوار ؛

جان و تن من فدای تو باد ، چرا می گریی ؟

و چه چیــز شما را این چنین اندوهگیـــن کرده ؟

که دل های یاران نیز غرق اندوه شده ؟

رسول الله (ص) فرمودند :

چرا اندوهگین نباشم ای جان پدر که :

جبرئیل آمد و ای آیــــه را آورد !

وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِینَ

فاطمه (س) گفت :

ای رسول خـــدا ؛ مرا از باب های دوزخ آگاه کن !

که چگونه است و عذاب آن چه پایه است ؟

رسول الله (ص) فرمودند :

ای فاطمه ؛ چه پرسی ؟ که طاقت شنیدن آن نداری !

و فهم و وهم هیچ کس بدان نرسد !

و امّا آن چه آسان تر و حوصله شنونده تاب آن را دارد این است که :

جهنّـــــم هفت دَرَک دارد ، که هر کدام را نامی است ،

و هر دَرَکــــی چندین هـــــــزار وادی ،

و هر وادی چندیــــن هــــــــزار جـــــــــا (خانه) دارد ،

و در هریک جـــــا چندین هزار گونه عذاب و کیفر است !

فاطمه (س) چون این سخن بشنید بی هوش شد !

چون به هوش آمـــــد گفت : وای بر اهـــــــل دوزخ !

 

آورده اند که چون یاران این سخنان را شنیدند ؛

هر یک جملاتی را بیـــــــــان داشتند ،

یکی گفت : کاش من پرنده ای بودم در بیابان ، و از میوه درختان می خوردم و از آب جوی ها می آشامیدم و در میان شاخ و برگ درختان می آرمیدم و برای من حساب و کتاب و عذابی نبود !

دیگری گفت : کاش مادرم نازا بود و مرا به جهان نمی آورد و من سخن از کیفر و آتش نمی شنیدم !

دیگری گفت : کاش من از مادر زائیده نشده بودم ! و کاش جانوران درنده مرا پاره پاره کرده بودند و نام جهنّم را نمی شنیدم !

سلمان دست روی سر گذاشت و سراسیمه با صدای بلند می گفت :

آه از این سفر دراز ! آه از نداشتن توشه راه ! وای بر من اگر بازگشت من آتش باشد !

 

در روایتی از حضرت باقر(ع) ذیل آیه فوق آمده است :

حق تعالی جهنـــــم را هفت طبقــــه آفریده و هر طبقه نام ویژه ای دارد :

1 ـ جحیــــــم : اهل این طبقه بر سنگی آتشین می ایستند و مغز سرشان چونان دیگ جوشان می جوشد.

2 ـ لظـــــی : « کَلّا إِنَّها لَظی نَزاعة لِلشَّوی تَدعوُا مَن أَدْبر و تَولّی و جَمع فَأَوعی »   معارج/15 – 18  

[ آتش زبانه می کشد. پوست سر و اندام را می کند. هر که را در دنیا به حق پشت کرده و از آن روی برتافته و حرام را گرد آورده جاسازی و ذخیره کرده است، فرا می خواند.]

3 ـ سقر : « وَ ما أَدریک ما سَقَر لاتُبْقی و لاتَذَر لَوّاحَة لِلبَشر عَلَیها تِسْعَة عَشَر»  مدثر/27 – 30 

[و تو چه دانی که آن سقر چیست ؟ شراره سقر از دوزخیان هیچ باقی نگذارد و همه را بسوزاند و محو گرداند، آن آتش بر آدمیان رو نماید و روی آنان را دگرگون کند. بر آن آتش نوزده تن گماره شده اند.]

4  ـ الحطمـــة : در هم کوبنده و خرد کننده و شراره های آن چونان قصر است :  

« إِنَّما تَرمی بِشَرَر کَالقَصِر کَأَنّه جَمالتٌ صُفْرٌ»  مرسلات/32 – 33 .  

[دوزخ چون کاخی بلند شراره می افکند، گویی آن شراره شترانی زرد رنگ است]  این آتش واردشوندگان به آن را مانند سرمه در هم می کوبد و خرد می کند. اما جان انسان نمی میرد، و هر بار که بدن مانند سرمه گشت دو باره به حال اول بازمی گردد تا به عذاب جدید معذب شود.

5 ـ هــاویــــة : آنگاه که در آتش سقوط کند گوید: ای مالک دوزخ به فریاد ما برس ! در این هنگام ظرفی از جنس مس گداخته (ظرف مسین در حرارت گزاری مؤثرتر از برخی فلزات است) پر از آتش و چرک و کثافت که از پوست بدن هاشان انباشته شده به آنان خواهد داد و چون بیاشامند گوشت صورت هایشان از شدت حرارت در آن خواهد ریخت.

 6 ـ السعیـــر : یعنی آتش فروزان .  این طبقه دارای سیصد سرا پرده آتشین و در هر یک سیصد کاخ آتشین، و در هر یک سیصد اطاق آتش است که در هر یک از این اتاق ها سیصد گونه عذاب غیر آتش همچون مارهای آتشین ، عقرب ها ، غل و زنجیرهای آتشین وجود دارد.

از این رو می فرماید: « إِنّا اَعْتَدنا لِلکافِرین سَلاسِلَا و أَغلالا و سَعیرا » انسان/4.

 7 ـ جهنّــــم : در این دوزخ چاهی است به نام فلق که وقتی باز شود جهنم شعله ور می گردد. در وسط جهنم کوهی است به نام «صعود» از جنس مس گداخته و آتشین . دردامنه این کوه بیابانی است از مس آب شده و اطراف این کوه جاری است و شدیدترین آتش را جهت عذاب داراست.

( بحار الانوار 8/298 نورالثقلین 3/17 ج 60 )

در حدیث دیگری آمده که از امیر مؤمنان (ع) درباره این هفت طبقه پرسیدند ، فرمودند :

این هفت طبقه برخی فوق برخی دیگر است [و یکی از دست ها را روی دست دیگر قرار دادند ] آن گاه افزودند :

حق تعالی بهشت ها را در عرض هم قرار داده و طبقات آتش را بالا و پائین . پائین ترین آنها « جهنــــــم » و فوق آن « لظـــــی » و فوق آن «حطمــــة» و زیر آن «سقـــر» و بر روی آن «جحیـــم» و بالای آن «سعیــــر» و بالاتر از همه « هاویــــة » است .

 



موضوع :