نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید (899 )                                                                              

ســوره 13 : رعــد ( مـدنـی ـ 43 آیه دارد ـ جزء سیـزدهم ـ صفحه 249)

( قسمــت پنجــم )


شیــرینـی ایمـــان

 

جزء سیزد هــم صفحــه 250 ( آیه 11 )

 

بسم الله الرحمن الرحیم

لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِّن بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ  مِنْ أَمْرِ اللّهِ

إِنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى  یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ

وَ إِذَا أَرَادَ اللّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا  فَلاَ مَرَدَّ لَهُ وَ مَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ

 تفسیـــر لفظـــی :

براى او فرشتگانى است که پى در پى او را به فرمان خدا از پیش رو و ازپشت‏ سرش پاسدارى مى ‏کنند ، در حقیقت‏ خدا حال قومى را تغییر نمى‏ دهد تا آنانحال خود را تغییر دهند ، و چون خدا براى قومى آسیبى بخواهد هیچ برگشتى براىآن نیست و غیر از او حمایتگرى براى آنان نخواهد بود.

 

 تفسیر ادبی و عرفانی : [2]

مردمان زبان را از حقایقِ ذکرِ الهی بستند ؛

ناچار دلهاشان از لطایفِ نیکی های حق دگرگون شد !

وِردِ زبان ، با وارداتِ دل در هم بستـه و به هم پیوستـه است ؛

تا اوراد و اذکـــــــــار بر زبـــــــان بنــــــده روان است ،

وارداتِ انــــــــــوار در دل وی تـــابـــان است ،

و تا اعضاء و جوارحِ بنده به صفتِ ادب در نمــــــــاز است ،

جــــــان و روان وی در حضرت راز و نیـــــــــاز است !

و بالعکس ؛ تا بر زبان بنــــده بی هوده می رود ؛

دل وی در غفلـــــت و تــــــــاری باشـــــد ،

و تا گام از دایره ی فرمان به در نهـــد ،

شیــــرینـــــی ایمـــــــــــان به دل او راه نیـــــــــابد !

لکن چون بنده به قضای الهی به دام شیطان گرفتـــار آید ،

کوشش وی سود ندهد ! و حکـــــم ازل را ردّ نتواند !

بلعـــم باعــورا ، زاهــــد بزرگ بنی اســــرائیـــل ،

چند صد سال در عبادت و تسبیح به سر برد ،

و چند صد پرستشگاه و ربــــاط بساخت ،

و در پنـــاه اســم اعظـــم ، راه اخـــلاص رفتــــه بود ،

دشمنـــــان موسی او را گفتند :

شمــــــا مــــردی توانـــــــا و دانـــــا هستید ،

و از او خواستند که دعای بدی در حقّ موسی کنـد ،

و چون به واسطـــه ی آن خوش آمـــــــــد ها ؛

هـــــوای نفـــس بر او مستــــــــولی شد ،

دعائی بد در بــاره ی موســــی کرد !

گویند آن تیـــر بـــلا کارگر افتــاد !

و موسی چهل سال در صحـــرای تیــــه سرگردان بماند !

و در آن مــــــدت از آن جـــــــا که رخت برگرفتی ،

همان جـــای دوباره رخت نهــــــــــادی !

موسی دلتنــــــگ گشت و گفت :

مرا چـــه بـــــود (شد) که در تیــــه مانــــــده ام ؟

گفتند : تیــــر بلای بلعـــم در قدم تو مؤثـــــر افتاده که چنین شده ای ،

موسی گفت : چه کنم که ما را خود دعائی مستجــــاب نیست ؟

یاران گفتنــــــد : هست ، تــــــو از خـــــــــــدا بخــــــــــواه !

آن گاه موسی ید بیضا از آستین استقامت بیرون کرد ،

و تیـــــــر دعـــــائی به سوی او پرتاب نمود ،

تیــــر به هدف اصابت رسیـــد ، و موسی خود گفت :

ای بلعم ؛ ما را تیــــر دعوتی است ،

که در هرکس اندازیم ؛ دماری از او برآریم ،

این بود که تیــــر دعا به سینــه ی بلعـم اصابت کرد ،

و بهینــه چیــــز که ایمان و اسم اعظم بود از او گرفتــه شد ،

از آن پس مانند سگ زوزه می داد و زبـــان بیــــــرون می کشیـد !

این است که خــــداونــــد فرمـــــود :

... إِذَا أَرَادَ اللّهُ بِقَـــــوْمٍ سُــــــوءًافَلاَ مَـــــرَدَّ لَــــهُ...

که چـــون خـــــداونـــــد اراده ی تــأدیـــــب کسی کنـــد ؛

غرور و خودپسنــــــــدی و خودبینـــــــی در او ایجــــــاد می کنــد ،

و آنان به دست و پــــــــای خود به سوی تبــــاهی و نابودی می رونـــد !!!

همانند قوم بنی اسرائیل که به واسطه ی موسی (ع) ،

مورد لطف و عنایت خداوند قرار گرفتند ؛

ولی ناسپاسی کردند ؛

نوشتـــــه انــــــــــد :

چون از طرف خداوند غذای آماده ( مائده ِ آسمانی ) ، برای آنان ارسال می شد ! آنان به موسی گفتند ما نمی توانیم به یک غذا اکتفا کنیم ! و از او غذاهای دیگر خواستند !

وَإِذْ قُلْتُمْ یَا مُوسَى لَن نَّصْبِرَ عَلَىَ طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنبِتُ الأَرْضُ مِن بَقْلِهَا وَقِثَّآئِهَا وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَبَصَلِهَا قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِی هُوَ أَدْنَى بِالَّذِی هُوَ خَیْرٌ اهْبِطُواْ مِصْراً فَإِنَّ لَکُم مَّا سَأَلْتُمْ وَضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْکَنَةُ وَبَآؤُوْاْ بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّهِ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ کَانُواْ یَکْفُرُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ وَیَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ الْحَقِّ ذَلِکَ بِمَا عَصَواْ وَّکَانُواْ یَعْتَدُونَ   [ آیه 61 سوره بقره ]

و آنگاه که گفتید : ای موسی ، ما بر یک نوع طعام نتوانیم ساخت ،، ازپروردگارت بخواه تا برای ما از آنچه از زمین می روید چون سبزی و خیار و سیر و عدس و پیاز برویاند!  موسی گفت : آیا می خواهید آنچه را که برتراست به آنچه فروتر است بدل کنید ؟ به شهری بازگردید که در آنجا هر چه خواهید به شما بدهند ، مقرر شد بر آنها خواری و بیچارگی ، و خشم خدا را برخود هموار ساختند ، و این بدان سبب بود که به آیات خدا کافر شدند و پیامبران را به ناحق کشتند و نافرمانی کردند و تجاوز ورزیدند

آری ای جوانمــــــــــرد ؛

باید مواظب بود تا راحت طلبی و رفاه زدگی ما را  به تباهی و عقبگرد و نیستی نکشاند ! مبادا برای رفع تحریم های دشمن ، از آن چه که داریم ناسپاسی کنیم و برای به دست آوردن امکانات بیشتر تن به ذلت دهیم و دستاوردهای عظیم علمی هسته ای خود را چشم بسته در طبق اخلاص نهیم تا رضایت کدخدا را برای دنیایمان کسب کنیم !

مگر سی و پنج سال تحریم را تحمل نکردیم ؟ مگر با وجود همه ی این تحریم ها به این درجه از علم و تکنیک هستـه ای نرسیده ایم ؟ پس چرا باید برای رفع تحریم ها همه دستاوردهای سی و پنج ساله مان را به بـــاد فنــــــــا بدهیم ؟ البته مذاکره و تلاش برای رفع تحریم ها بسیار پسندیده است امّا به چه قیمتی ؟ آیا عاقلانه است که برای به دست آوردن هزار تومان حاضر باشیم صد هزار تومان هزینه کنیم ؟

آری تاریخ ، عبرت و درس بسیار خوبی است برای بشر !

برخی اشکال می کنند که چرا در قرآن این قدر به داستان موسی و بنی اسرائیل پرداخته شده است ؟

پاسخ مختصر این است که : برای این که عبرتی بالاتر از جریان این قوم برای بشریت نیست ! و قرآن برای تنبّه و عبرت مسلمانان این جریان را بارها به صورت های مختلف تکرار کرده است !

پس به هوش باشیم و از تاریخ عبرت بگیریم و عزت و سربلندی و دستاوردهای انقلابی کشور را برای رفع تحریم ها از دست ندهیم .

که رسول الله (ص) فرموده اند : دل های تان شیرینیِ ایمان را نمی چشد مگر این که از دنیا روی گردان شوید .



موضوع :