نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 863 )                                                                         

ســوره 11 : هــود ( مـکّــی ـ 123 آیه دارد ـ جزء دوازدهم ـ صفحه 221)


    ( قسمــت نـوزدهــم )


کلیـد معـرفت


 

جزء دوازد هــم صفحــه 230 آیه 80   ) 

بسم الله الرحمن الرحیم

قَالَ لَوْ أَنَّ لِی بِکُمْ قُوَّةً أَوْ آوِی إِلَى رُکْنٍ شَدِیدٍ


 تفسیـــر لفظـــی :

 

[لوط] گفت کاش براى مقابله با شما قدرتى داشتم

 یا به تکیه‏ گاهى استوار پناه مى‏ جستم

 

 تفسیر ادبی و عرفانی : 

لوط (ع) می گوید :

کاش من نیروئی داشتم که ؛

 شما را از نافرمانی حق باز می داشتم !

با این که عمل قوم لوط بر آن پیامبر خدا سنگین آمد ،

و رنج دل او در حق مهمانانش ،

که فرشتگان خدا بودند به غایت رسید ؛

باز گفت : ای کاش نیروئی داشتم ،

تا آنان را از نافرمانی حق باز می داشتم ،

 تا دچار عذاب الهی نشوند !

آری ؛ این است سیره مردان خدا و پیامبران الهی ؛

با آن که او رنج بسیار از ایشان دید ؛

باز شفقت و مهربانی از آنان باز نگرفت !

و آرزوی توفیق و هدایت آنان را در دل خود راه داد و گفت :

اگر کلیـــد معرفت و هدایت به دست من بودی ،

بر دل های شما درِ معرفت گشودمی ،

و شما را به این خذلان و عصیان فرو نگذاشتمی !

لکن چه سود که این کار به دست من نیست ،

و هدایت به خواست من نــــــــــه !

و به راستی که چنین بود !

نمونه اش پسر نــــوح و ابی لهب عموی رسول الله (ص) است !

اگر هدایت به دست نــــــــــوح (ع) بودی ،

پسر خویش را به راه راست هدایت می کردی !

اگر هدایت به دست پیامبر (ص) بودی ،

عموی خودابی لهب را به راه حق می کشانیدی !

 

81 ـ قَالُواْ یَا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّکَ لَن یَصِلُواْ إِلَیْکَ فَأَسْرِ  بِأَهْلِکَ بِقِطْعٍ مِّنَ اللَّیْلِ وَلاَ یَلْتَفِتْ مِنکُمْ أَحَدٌ   

إِلاَّ امْرَأَتَکَ إِنَّهُ مُصِیبُهَا مَا أَصَابَهُمْ إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَلَیْسَ الصُّبْحُ بِقَرِیبٍ

گفتند اى لوط ما فرستادگان پروردگار توییم آنان هرگز به تو دست نخواهند یافت پس پاسى از شب گذشته خانواده ‏ات را حرکت ده و هیچ کس از شما نباید واپس بنگرد ، مگر زنت که آنچه به ایشان رسد به او [نیز] خواهد رسید بى‏ گمان وعده ‏گاه آنان صبح است ، مگر صبح نزدیک نیست ؟


82 ـ فَلَمَّا جَاء أَمْرُنَا جَعَلْنَا عَالِیَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَیْهَا حِجَارَةً مِّن سِجِّیلٍ مَّنضُودٍ

پس چون فرمان ما آمد آن [شهر] را زیر و زبر کردیم

و سنگ ‏پاره ‏هایى از [نوع] سنگ گل هاى لایه لایه بر آن فرو ریختیم

سنّت خداوند تبارک و تعالی در بندگان ؛

برگرداندن احـــــــوال بر ایشـــــان ،

و حدوث تغییر و انقلاب در میان آنان است ،

چه ؛ که گردش احوال و تیرگیِ روزگار ،

صفتِ حادثات ، و سرانجام بندگان است .

روزی ایشان را نعمت دهد ، روزی غــــــــــم ،

یکی شادان و نازان ، و یکی بی کام و بی نــــــــوا !

از آن روی که گاه چنان و است و گاه چنین !

چون از خــــــاکِ مختلط آفریده شده ،

و به آبِ تغیّـــر و تغییر سرشتـــه !

تا بدانیم که تنها خدای یگانه و یکتاست ؛

که در صفت او تغییــــــــر نـــــه !

و با او هیــچ منــــازع و مشارک نیست !

به فضـــــــل خـــــــود نــوازد !

و او را به کس نیــــــازی نـــــــــــه !

آن را که خواهد به فضــــــل خود نـــــــوازد ،

و آن را که نخواهــــــد به عـــــــدل خود رانَـــــــــــد .

 

در پاسخ به اهانت اخیر دشمنان به ساحت قدس نبوی (ص) ،

لطفاً این یادداشت که در مورد قدر و جلال محمّد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم

است را ملاحظه فرمائید : تِلْکَ مِنْ أَنبَاء الْغَیْبِ نُوحِیهَا إِلَیْکَ مَا کُنتَ تَعْلَمُهَا ...

این آیت اشارت است به جلال قــدر مصطفی(ص) و کمال عــزّت او ،

لطف ایزدی است که گوهر فطرت محمد(ص) را جلوه می کند ،

 

[ ادامه مطلب : مفتی عالم جبروت ؛ کلیک کنید ]


مفتی عالَـم جبـروت

آتشِ عشــق

 

کیست کـــه آشفتـــه آن زلف چلیپــــا نشود

دیده اى نیست که بیند تــــو و شیـــدا نشود

نـــــــــــــاز کن ، ناز که دل ها همه در بند تواند

غمزه کن ، غمزه کـــه دلبـــر چو تــو پیدا نشود

رُخ نمــا تا همه خوبان خجــــل از خویش شوند

گر کشى پرده ز رُخ ، کیست که رســـوا نشـود

آتش عشق بیفـــزا ، غـــمِ دل افــــــــــزون کن 

این دل غمزده نتــــوان که غـــم افـــزا نشـــود

چاره ‏اى نیست ، به جـز سوختن از آتش عشق

 آتشـــى ده کــــه بیفتـــــد به دل و پــــا نشود

ذرّه‏ اى نیست که از لطف تــو هامــــــــون نبود

قطره‏ اى نیست که از مهـــر تــو دریــــــا نشود

سر به خاک سر کوى تو نهد جان ، اى دوست

جـــان چه باشد که فــــداى رُخ زیبــــا نشود ؟

[ دیوان امام خمینی (ره) ص 112 ]

 

 

دعـــا کلیـــد ظهــــور است

 

از دعا غافل نشویم تا ظهور نزدیک و حاصل شود




موضوع :